«پسماند» دقیقا همان چیزی است که با تولید انبوهش این روزها معضلی ایجاد کرده که اگر هر چه سریعتر چارهای برای آن ارایه نشود، شاید تا کمتر از یک دهه دیگر، چیزی از این زیبایی باقی نمانده باشد.
درحالی که کلان شهر تهران با تولید روزانه بیش از ۶.۵ میلیون تن و انباشت سالانه بیش از ۲ میلیارد تن زباله، گوی سبقت از دیگر شهرهای کشور ربوده، این سوال مطرح است که قفل تفکیک زباله در پایتخت محصور در زباله به دست چه کسی باز میشود و چرا باوجود تبعات منفی گسترده بر سلامت شهروندان و محیط زیست، هنوز تفکیک زباله در این شهر ۸ میلیونی مکانیزه نشده است؟
به گزارش ایرنا، اگر بگوییم به همان اندازه که بشر توفیقات بسیار زیاد و حتی روزافزونی در زمینه توسعه و پیشرفت علمی به دست آورده، به همان اندازه با دشواری و چالشهای متعدد هم روبروست، سخنی به گزاف گفته نشده است. برای همه مردم شهرهای مدرن جذابیت زیادی دارد که چهره فریبنده از خود به نمایش گذاشته است، اما تنها کمی دورتر از این شهرهاست که میتوان تبعات این وضعیت فریبنده را به وضوح مشاهده کرد.
«پسماند» دقیقا همان چیزی است که با تولید انبوهش این روزها معضلی ایجاد کرده که اگر هر چه سریعتر چارهای برای آن ارایه نشود، شاید تا کمتر از یک دهه دیگر، چیزی از این زیبایی باقی نمانده باشد.
طبق آمارهای منتشره، هر تهرانی روزانه ۷۵۰ گرم زباله تولید میکند و برهمین اساس تنها در پایتخت روزانه ۶ میلیون و ۵۵۳ هزار و ۱۳۲ کیلوگرم، به اندازه ۱۲ کشتی بزرگ زباله تولید میشود
نکتهای که بیش از خود پسماند میتواند مهم و به نوعی حساسیت برانگیز باشد، تبعات آن است که میتوان به صراحت گفت، دیگر هیچ چارهای ندارد. این که در شهری مانند تهران زبالههایش با کمترین میزان بازیافت شده و در بهترین روش مورد استفاده توسط مدیران، سوزانده میشود، هرچند هم که بخواهیم منظره زباله را از انظار عمومی دور کنیم، بازهم این حجم از زباله از جایی خودش را نشان میدهد که «آرادکوه» در جنوب تهران نمونه بارز آن است.
نتایج نظر کارشناسان نشان میدهد که اگر هر چه سریعتر برای حل معضل زباله تهران راهحلی اندیشیده نشود و دفن کردن تنها راهحل باشد، دیری نخواهد پایید که معضل «شیرابه» زباله از خود زباله بیشتر شود.
به استناد گزارشهای رسانهای به نقل از «مهدی عزیزی» مدیرعامل سازمان پسماند شهر تهران، در پایتخت روزانه به ازای هر نفر ۷۵۰ گرم زباله تولید میشود. اگر این میزان را در تناسب با جمعیت شهر تهران در نظر بگیریم، در خواهیم یافت که فقط در شهر تهران روزانه ۶ میلیون و ۵۵۳ هزار و ۱۳۲ کیلوگرم زباله تولید میشود.
البته این میزان به استناد جمعیت تهران بر اساس آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ به دست آمده که با توجه به رشد جمعیت طی ۷ سال گذشته این رقم بسیار بیشتر از این هم خواهد بود. عجیبتر هم اینجاست که اگر این رقم را برای کل سال محاسبه کنیم چیزی معادل ۲ میلیارد و ۳۹۱ میلیون و ۸۹۳ هزار ۳۶۲ کیلوگرم زباله خواهد بود.
اگر این حجم از زباله را در قیاس با بزرگترین کشتی نفتکش جهان (ULCC) که ظرفیتی بالغ بر ۵۵۰ هزار تن دارد مقایسه کنیم، در تهران روزانه به اندازه ۱۲ کشتی نفتکش بزرگ زباله تولید میشود.
اما نکته قابل تامل اینجاست که مساله تولید زباله و پسماند تنها به همین جا ختم نمیشود. یعنی این میزان و تناژ عظیم از زباله، حجمی به اندازه گندم یا موادی از این دست ندارد که نهایتا بخواهد در یک کشتی یا یک انبار بزرگ دپو شود.
متاسفانه بخش زیادی از پسماند مردم در شهر تهران شامل قوطیهای کنسرو و نوشابه و ... است که از انواع مختلف پلاستیک و ورقهای نازک آلومینیومی ساخته شدهاند. از آنجا که کم حجم کردن زباله در ایران چندان رواجی ندارد، بنابراین بیش از این که مساله وزن زباله در تهران حایز اهمیت باشد، حجم آنهاست که بحران آفریده است.
بخش زیادی از مردم ایران در این که بخواهند از حجم زبالهها کم کنند هیچ پیشزمینهای ندارند. به عبارتی یک قوطی یک و نیم لیتری نوشابه در وضعیت پر، همان ۱۵۰۰ سیسی حجم را اشغال میکند و در حالت پسماند هم باز همان میزان از حجم را اشغال میکند. یعنی بخش زیادی از پسماندی که روزانه توسط خودروهای زبالهبر حمل میشوند، هوای اضافی داخل همین قوطیهای نوشابه و کنسرو است. این در حالیست که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته، هر ظرف پلاستیک و فلزی، بعد از استفاده فشرده میشود تا فضای کمتری را اشغال کند.
در رابطه با تفکیک زباله از مبدا و بازگرداندن آن به چرخه استفاده هم در ایران همچنان ابهامات زیادی وجود دارد که این ابهام در بین کاشناسان محیطزیست و مسوولان سازمان مدیریت پسماند، بیشر هم هست.
به عنوان مثال و به گفته «سعید متصدی» معاون وقت محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست در سال ۱۳۹۶، در تهران بین یک تا دو درصد تفکیک زباله صورت میگیرد و بخش عمده زباله در تهران در مجتمع آرادکوه به شیوه کاملا سنتی دفن میشود که همراه با مشکلات زیادی است. بخش دیگر هم در کورههای پسماند سوزانده میشود که از این نظر هم استاندارد و ایمنی زیادی ندارد.
از سوی دیگر هم «مهدی عزیزی» مدیرعامل سازمان پسماند شهر تهران هم در گفتگو با یکی از خبرگزاریها مطرح کرده که بحث تفکیک زباله از مبدا در تهران بسیار جدی است و اکنون پیمانکاران با بکارگیری حدود هزار و ۵۰۰ کارگر و هزار و ۳۰۰دستگاه خودرو وانت، نسبت به جمعآوری پسماندهای خشک از درب مبادی تولید اقدام میکنند. علاوه بر آن تعداد ۴۶۰ غرفه بازیافت در سطح شهر به منظور خرید پسماند خشک از شهروندان استقرار یافته است.
هرچند اظهارات عزیزی در این زمینه با توجه به سطح بالاتر امکانات و برخورداری از تسهیلاتی مانند انواع وانت و ... برای جمعآوری پسماند خشک، بیشتر به واقعیت نزدیک است، اما باید گفت، بین جمعآوری پسماند به شیوه علمی با بالاترین کیفیت و جمعآوری رایج در تهران تفاوت بسیار زیادی است.
زمانی میتوان گفت تفکیک پسماند از مبدا به درستی انجام شده که زبالههای تولیدی توسط مردم و در منزل یا محل کار تفکیک شده و سپس یا در مخازن مخصوص که در هر محله یا کوچه قرار بگیرد و یا بعد از تفکیک کامل توسط خودروها جمعآوری و در مسیر تولید مجدد قرار بگیرند.
در تهران بین یک تا دو درصد تفکیک زباله صورت میگیرد و بخش عمده زباله در تهران در مجتمع آرادکوه به شیوه کاملا سنتی دفن میشوداین در حالیاست که تعداد ۴۶۰ غرفه بازیافت در سطح شهر تهران برای یک شهر با جمعیت بیش از ۸ میلیون نفر، چندان جالب نیست. چنین چیزی بدین معناست که در تهران به ازای هر ۱۹ هزار نفر تنها یک غرفه تفکیک پسماند وجود دارد.
علاوه بر این در کمتر مکانی از شهر تهران به عنوان پایتخت میتوان مخازن تفکیک زباله را مشاهده کرد. همچنین در بسیاری از کشورهای توسعه یافته تفکیک زباله یکی از ارکان اصلی بخشهای دولت، تفکیک زباله و سرمایهگذاری کلان در بخش ایجاد زیرساخت و از آن مهمتر در بخش «فرهنگ» جامعه برای مقابله با این معضل بزرگ است.
به عنوان مثال در کشوری مانند سوئد فرهنگ استفاده درست از طبیعت، بازیافت پسماندهای خانگی و صنعتی و همچنین امکان استفاده حداکثری از وسایل از جمله تلاشهایی است که در این کشور برای آماده کردن اذهان عمومی در جهت حفظ محیط زیست، همواره مورد توجه سیاستمداران و فعالان محیط زیست بوده است.
در این کشور حتی لباسهای مندرس هم بازیافت شده و تحت هیچ شرایطی به عنوان یک زباله دور ریخته نمیشود. زبالههایی مانند لباسهای مندرس یکی از بزرگترین معضلات محیطزیستی است و بازیافت لباسهای نخی و پنبهای که هماکنون در این کشور انجام میشود، یکی از گامهای بزرگ برای مقابله با تولید زباله است.
شهرداریهای محلی در سوئد، مراکز بازیافتی دارند که میتوان مقادیر زیادی لباسهای قدیمی و منسوجات، دوچرخه، مبلمان و لوازم خانگی و ... را از طریق آنها به چرخه بازیافت بازگرداند. حتی شرکت مدیریت پسماندی به نام Skåne صفحهای دارد که در آن میتوان موارد مختلف مواد بازیافتی را جستجو کرد تا افراد از این طریق بدانند که باید چه زبالههایی را به کجا تحویل دهند.
برخی از تولیدکنندگان معروف و صاحب برند لباس نیز در این کشور کیسههای لباس، پارچه یا ملحفههای کهنه و قدیمی را برای بازیافت میپذیرند. از این نوع پسماند برای کارهای مختلف و از جمله استفاده در بسیاری از پناهگاههای حیوانات استفاده میشود.
تمرکز در حوزه زباله در دنیای کنونی بسیار بالاست و حتی میتوان گفت یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی در دنیای کنونی میزان موفقیت دولتها در بخش تفکیک و بازیافت زباله است. هرچند تولید زباله هیچگاه به صفر نمیرسد، اما همین که بتوان بخش زیادی از زبالهها را با آموزش مناسب از مبدا تفکیک و برای بازتولید آماده کرد، گام بسیار بزرگ و مهمی است که در کشورمان هم باید بدان توجه داشت.
امروزه چیزی به نام دفن کردن و یا سوزاندن زباله در دنیا تقریبا معنایی ندارد چرا که این زبالهها در هر صورت بازهم به طبیعت بازگشته و به زندگی و حیات انسانها باز میگردد. شاید بتوان گفت افزایش بسیار زیاد انواع بیماریهای لاعلاج و با هزینه درمان بسیار گزاف یکی از نتایج بیتوجهی به مساله کاهش تولید زباله و تفکیک زباله است.