الگوبرداری از کرۀ شمالی نه رؤیا بلکه کابوسی است که به دلایل بیشمار در کشور ما تعبیر نخواهد شد. این تصورات فقط زادۀ ذهنهای کاملاً منقطع از واقعیات بدیهی جامعۀ ایران است که کوچکترین درکی از ضرورتهای ثبات سیاسی در جوامع امروزی ندارند و تنها هنرشان دامن زدن به تشنج و ناآرامی در سطح جامعه است.
مهرداد احمدی شیخانی در روزنامه هم میهن نوشت: برنامه و رویکرد دو طیفِ اصولگرایان، دو جهت متفاوت پیدا کرده است. طیف مایل به عملگرایی، پی برده است که از طریق افزایش فشارها و نادیده گرفتن علایق عموم و تداوم خصومت با جهان خارج، نمیتوان ثبات سیاسی و اجتماعی لازم را برای استمرار ادارۀ کشور پدید آورد و از همین رو، لاجرم باید تعدیلهایی را در پارهای سیاستها و رفتارها تحقق بخشید. طیف مایل به بنیادگرایی، اما تشدید قیدوبندها و استفاده از اهرم زور و سرکوب را تنها راه بقای خود تصور میکند و بدون هیچ مجاملهای خواهان الگوبرداری از نظامِ توتالیتر کرۀ شمالی در ایران است.
الگوبرداری از کرۀ شمالی نه رؤیا بلکه کابوسی است که به دلایل بیشمار در کشور ما تعبیر نخواهد شد. این تصورات فقط زادۀ ذهنهای کاملاً منقطع از واقعیات بدیهی جامعۀ ایران است که کوچکترین درکی از ضرورتهای ثبات سیاسی در جوامع امروزی ندارند و تنها هنرشان دامن زدن به تشنج و ناآرامی در سطح جامعه است.
با این همه، این طیفِ تندرو، از تعقیب اهداف خود دست شسته و حتی میکوشد ناآرامیهای جاری در کشور را دستاویزی برای اعمال فشار علیه طیف مایل به عملگرایی و به دست گرفتن ابتکار عمل برای تحقق آرزوهای دور و دراز خود قرار دهد. از همین رو، افزون بر شکاف و شقاق آشکاری که بین گفتمان دو طرف رخ داده است، بروز چالشی واقعی در پشت پرده نیز بین آنها قابل حدس و گمان است.
به واقع تعلیق نظام تصمیمگیری در یک سال گذشته تا اندازهای نتیجۀ همین انشقاق است، اما بروز ناآرامیهای جاری، دیگر فرصتی برای تعلیق تصمیمگیری باقی نگذاشته است. از همین رو، یکی از این دو طیف ناچار است طیف دیگر را به حاشیه براند و برنامۀ خود را عملی کند. بر خلاف ظاهر اوضاع، این مهمترین چالش سیاسی پیش روی نظام تصمیمگیر کشور است و جهت عملی حرکت آیندۀ کشور را تعیین خواهد کرد.