این روزها با اخبار متعددی در مورد قتل و خودکشی بین سربازان وظیفه نیروهای مسلح مواجه هستیم. اخباری به شدت تلخ و تکاندهنده که دل هر شهروند این مرز و بوم را به درد میآورد. از یک سو به دلیل موقعیت ضارب که در حال گذراندن خدمت سربازی خود است و از سوی دیگر به دلیل مرگ گروهی دیگر از سربازان که آنها نیز موقعیتی مشابه با سرباز ضارب را دارند.
محسن نعیمیزاده در اعتماد نوشت: این نوشته قصد موشکافی قضیه و بررسی علل به وجود آمدن این پدیده را ندارد، چراکه این اتفاق و موشکافی مستلزم دخالت نهادهای علمی مختلف و نظرات دانشمندان حوزههای مختلف است، اما آنچه در نگاه نخست نگرانکننده است، وجود یک ساختار فروپاشیده ذهنی است که باعث به وجود آمدن این قبیل مشکلات میشود.
ساختاری معیوب که میتوان هزاران دلیل برای به وجود آمدن آن عنوان کرد. سبکهای تربیتی غلط، خانواده از هم گسیخته، وجود برخی اختلالات روانی، زندگی عاطفی افراد، اعتیاد و شرایط ناهنجار فرهنگی و اقتصادی تحریککننده، از جمله دلایل مهم چنین وقایع اسفانگیزی هستند. حال و با توجه به تفاوتهای فردی بین هر کدام از سربازان و همچنین دارا بودن یک نوع ویژگی شخصیتی بین آنان، مدیریت آنها را برای متولیان امر، به شدت سخت کرده است.
توجه به دلایل مطرح شده در سطور بالا میتواند تا حد زیادی از وقوع اینگونه اتفاقات جلوگیری کند. اما آیا اقداماتی از این نوع میتواند به تنهایی راه چارهای برای این مشکل محسوب شود؟ یقینا پاسخ به این سوال منفی خواهد بود. به نظر میرسد اولین اقدام عاجل و فوری، غربالگری سربازان در بدو ورود به یگانهای تابعه توسط روانشناس متبحر است. اقدامی که هماکنون در بسیاری از یگانهای مختلف نیروهای مسلح در حال اجراست، اما به نظر میرسد که این استراتژی باید با تغییرات هدفمندی همراه شود تا ضریب افزایش خطر را کاهش دهد.
از اقدامات بعدی که میتوان برای کاهش وقوع اینگونه حوادث ذکر کرد، آگاهسازی افراد دخیل و مرتبط با قشر سربازان، مانند خانوادهها و فرماندهان در خصوص ویژگیهای شخصیتی مرتبط با این سن و سال و همچنین نحوه برخورد با آنان است. برخوردی که میتواند با کمی مهارت و چاشنی احترام، از گرفتن تصمیمات هیجانی و ناگهانی جلوگیری به عمل آورد. بر کسی پوشیده نیست که نقش روانشناسان در این بین، بسیار مهم و حیاتی است. روانشناسانی که میتوانند با حضور موثر و مفید خود در یگانهای سربازی، تاثیرات مثبتی بر ساختار روانی سربازان وظیفه و کادر فرماندهی گذاشته و شرایط را به نحوی مدیریت کنند که ما با کمترین میزان آمار خودکشی یا دگرکشی مواجه شویم.
البته نباید از وجود هزاران هزار محرک دیگر هم که میتوانند بر ساختار فکری و روانی افراد اثرگذار باشند، غفلت کرد. مسوولان مربوطه در این حوزه و مناصب تصمیمگیرنده، باید دست به اصلاحات اساسی زده و رویه این موضوع را تا حد ممکن و با توجه به نیازهای کشور تغییر دهند. تغییراتی که به نوعی فراگیر باشد تا بتواند همه شرایط را در نظر گیرد. این تغییرات میتواند مربوط به نحوه به کارگیری نیروهای انسانی یا بحث سختافزارها و امکانات لازم برای خدمت سربازی باشد. به امید روزهایی که شاهد اینگونه حوادث و تلخیها نباشیم.