این افراد از بس پرگو هستند، بسیاری از مردم حرفهایشان را - کم یا زیاد - شنیدهاند. به بافندگانی میمانند که از تارِ "رطب" و پودِ "یابس" میخواهند برای خود قالی پرنده ببافند، اما سرانجام به جای پرواز، فرومی نشینند و به همان سرنوشتی دچار میشوند که با زدن سنگ برای بزرگان آرزو میکنند.
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی با عنوان «با توهین و تهمت به بزرگان، بزرگ نمیشوید!» به قلم غلامرضا بنی اسدی این گونه آورده است: برخی فکر میکنند اگر به پنجره خانه بزرگان سنگ بزنند، بزرگ خواهند شد! میپندارند اگر پهلوانی را به هماوردی بخوانند و زبان به رجز باز کنند، در نگاه مردم، به همترازی پهلوان خواهند رسید.
نمیدانند که چنین نمیشود. سنگاندازهایی از این دست جز به تعریفِ “بچه شرور” در ذهن مردم تعریف نمیشوند. افراد “بیخودی” که کسی آنان را “خودی” حساب نمیکند حتی اگر به دستشان حریف را از میدان به در کند. حداکثر لطفی که درباره آنان میشود این است که در سفرهای جدا، نان و خورشتی جلویشان بگذارند.
اینان را – بخوانید جریانات سیاسی – به سفره راه نمیدهد هرچند تریبون جلویشان بگذارد. فکر میکنم اینگونه مدعیان در شمار حقیرترین افراداند و “لازم الترحم” اگرچه از اینان کم نداریم هرچند کمشان هم برای اخلاق جامعه و حرمت افراد، زیاد است. زیاد، چون آسیبهای زیاد ایجاد میکند.
نمیخواهم حروف را با رقم زدن نامشان به زحمت بیندازم. ضمیر نگفته، مرجع خود را پیدا میکند. این افراد از بس پرگو هستند، بسیاری از مردم حرفهایشان را – کم یا زیاد – شنیدهاند. به بافندگانی میمانند که از تارِ “رطب” و پودِ “یابس” میخواهند برای خود قالی پرنده ببافند، اما سرانجام به جای پرواز، فرومی نشینند و به همان سرنوشتی دچار میشوند که با زدن سنگ برای بزرگان آرزو میکنند.
رفتارشان تلهای میشود که در آیندهای نه چندان دور، خودشان را گرفتار میکند. اگر اندکی فکر کنیم، سیاهه بلندی از این سیاه نامانِ سیاه قلم، در ذهن نقش میبندد. آنان برای سیاه کردن روی و تخریب آبروی دیگران همه کار میکنند، اما عاقبتِ شان نشستن در ته همان چاهی است که برای دیگران کندهاند. این چاه شاید برای اربابانشان – بخوانید جناحهای رقیب – آب داشته باشد، اما برای آنان آبرو نخواهد داشت.
نان و خورشتی هم که میگیرند کفافِ بیش از چند وعده را نمیکند. نمیارزد به آنچه در این دنیا بدان گرفتار میشوند چه رسد به قیامت که با قیافه دیدنی از برابر چشمها، دست بسته برده خواهند شد. برخی از این جماعت هم البته در همین دنیا، برمیگردند و اربابان خود را – بخوانید آمرانِ امروز- نیش میزنند.
از این افراد هم کم تجربه نکردهایم. اینان را به سنگ انداختن از این ورِ بام میخوانند تا سر رقیب بشکند، اما کوتاه زمانی آنان را بر آن سر بام میبینند که سنگ در سر خودشان میشکنند. اینان برای آمران خود هم فرمانبرداران خوبی نیستند. بگذریم، گذشت هم رسم بزرگان است. چه جواب بدهند برای اصلاح اذهان، چه سکوت را سزای گفتههای ابلهانه بدانند هرچند سرانجامشان را قرنها پیش سعدی، علیهالرحمه، ضربالمثل روزگار کرده است؛ بزرگش نخوانند اهل خِرد / که نام بزرگان به خُردی برد…