ایران به دلیل قرار داشتن در عرضهای میانی و اثرات مکنده سیکلونی استوا بر جذب رطوبت از این عرضهای جغرافیایی، جزو مناطق خشک کرهزمین است، به این ترتیب رشد اغلب گیاهان زراعی، بهخصوص در ماههای خشک سال زراعی بهشدت به آبیاری وابسته است. بارندگی منبع اصلی تامین آب در زراعت دیم است؛ بنابراین نقش این مناطق در تامین مواد غذایی بسیار اندک است. یکی از علل این امر بینظمی بارش است. ممکن است میانگین بارندگی طی یکسال از حد طبیعی سالانه بیشتر باشد، با این حال نبود بارش منظم یا بارش دیرهنگام سبب کاهش اثربخشی بر تولیدات گیاهی خواهد شد. به این ترتیب با وجود وسعت ۴۸درصدی اراضی دیم نسبت به وسعت ۵۲درصدی اراضی آبی، میزان برداشت محصولات زراعی از اراضی آبی ۹۳درصد و از اراضی دیم تنها ۷درصد است. این نتایج برای سال آبی مناسبی مثل سال ۱۴۰۱ است که در اغلب استانهای دیمکار ایران مثل فارس، کردستان، لرستان و آذربایجانها تا آخر فصل رشد شاهد بارندگی مناسبی بودیم. بر این اساس زراعت دیم با وجود وسعت زیاد، نقش مهمی در تولید محصولات زراعی، بهخصوص غلات به عنوان مهمترین تولیدات کشاورزی ندارد.
دکتر سیروس جعفری در دنیای اقتصاد نوشت: با این توضیحات آیا میتوان اذعان کرد که بارندگی نقش مهمی در تولیدات زراعی ندارد و آنچه مهم است صرفا آبیاری است؟ خیر.
بارندگی چند اثر مهم بر تولیدات زراعی و باغی دارد: ۱-بارندگی اغلب سبب تامین بخشی از نیاز رطوبتی گیاهان میشود و آبیاری بهعنوان بخش تکمیلی در نظر گرفته میشود. به این ترتیب در اغلب سالها برای زراعتهایی مثل گندم یا جو و اغلب حبوبات، آبیاری حداقل یکبار و حداکثر سهبار در سال صورت میگیرد و مابقی نیاز گیاهان از بارندگی تامین میشود.
۲- بارندگی به دلیل کیفیت مناسبی که دارد از شوری خاک به میزان زیادی میکاهد؛ بنابراین در بسیاری از مناطق مثل جنوب و بهخصوص در خوزستان سبب کاهش تجمع املاح در لایه سطحی خاک میشود و به این ترتیب با بهبود شرایط خاک موجب تولید بیشتر محصول نسبت به تامین رطوبت از منبع آب آبیاری میشود. به دلیل اینکه اغلب آبها شوری نسبتا زیادی دارند، نمیتوانند چنین اثرات مثبتی را ایجاد کنند.
۳-تامین آب گیاهان زراعی با بارندگی سبب میشود که برداشت از مخازن آبی کاهش یابد. به این ترتیب نگهداشت رطوبت در مناطق خشک سبب کاهش مخاطراتی همچون فرونشست زمین، کاهش سفرههای آب زیرزمینی، کاهش دبی آب رودخانهها و همچنین تالابها خواهد شد.
۴-بارندگی تامینکننده اصلی رطوبت موردنیاز گیاهان بومی هر منطقه است که سبب زندهمانی زیستبومهای مختلف میشود؛ بنابراین در مناطقی که بارندگی کاهش یافته یا میزان آن در سال از سرانه منطقه کمتر شود، سبب کاهش رشد این گیاهان یا حذف آنها میشود. به این ترتیب بر اثر حذف گیاهان بومی هر منطقه، ممکن است فرسایش بادی گردوغبار سبب کاهش کیفیت هوای منطقه شود.
همچنین فرسایش خاک سطحی سبب کاهش رشد گیاهان زراعی و... در سالهای بعدی خواهد شد. تحقیقات در استان خوزستان نشان داده است که کاهش بارندگی از یکسو و رعایتنشدن رژیم هیدرولوژی دشتهای جنوبی این استان از سوی دیگر سبب شده است تا این دشتها طی سهدهه اخیر بهشدت با شوری فزایندهای روبهرو شوند و بسیاری از پوششهای گیاهی منطقه از سطح این اراضی حذف شود.
نتایج یک تحقیق علمی نشان داده است که در بخشی از اراضی شمال غربی تالاب شادگان، میزان شوری در وسعت ۹هزار هکتاری از میانگین حدود ۲۰ دسیزیمنس بر متر در سال ۱۳۶۸ به بیش از ۵۵ دسی زیمنس بر متر در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته است. به این ترتیب افزایش شدید شوری در این اراضی که ناشی از بارندگی کم از یکسو و کاهش ورود سیلاب به این اراضی از سوی دیگر است باعث حذف پوشش گیاهی در این اراضی و ایجاد گردوغبارهای شدیدی در این منطقه از ایران شده است که اوج آن در سال ۱۳۹۵ رخ داد و به قطع کامل برق شهر اهواز انجامید؛ بنابراین بارندگی بخشی از نیازهای منابع طبیعی را تامین میکند و سبب بهبود شرایط رشد گیاهان خودرو میشود؛ بنابراین کاهش بارندگی از یکسو سبب کاهش میزان تولید محصول، هم در زراعت دیم و هم در زراعت آبی خواهد شد.
در سال زراعی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ (از مهرماه) تا ۲۵ بهمنماه کل میزان بارش در شهر شیراز و برخی از مناطق اطراف کمتر از ۱۰ میلیمتر بوده است که خود سبب کاهش تولید محصولات زراعی در این مناطق میشود. از ۹.۵ میلیون هکتار اراضی تحت کشت غلات در ایران با میانگین تولید ۲.۲ تن در هکتار در سال ۱۴۰۱ پیشبینی میشود که بر اثر خشکسالی سالجاری حداقل میانگین تولید در واحد سطح به ۱.۵ تن در هکتار کاهش یابد. به این ترتیب از ۲۱.۳ میلیون تن محصول کشاورزی تولیدی در سال زراعی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ پیشبینی میشود که این میزان به کمتر از ۱۵ میلیون تن در سال زراعی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ کاهش یابد؛ یعنی حداقل ۲۵درصد از تولیدات کشاورزی بر اثر خشکسالی اخیر از دست خواهد رفت. چون در بسیاری از دشتهای ایران امکان تامین آب برای آبیاری به دلیل بیلان منفی وجود ندارد.
بخشی از تولیدات کشاورزی سالانه با بارندگی مناسب در هر سال، به ذخیره آبی و کشت برنج طی تابستان بعدی مربوط میشود که با خشکسالی اخیر پیشبینی میشود بخش زیادی از تولید این محصول در سال آتی کاهش یابد. بهعنوان مثال، با بارندگی و سیلهای سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ میزان تولید برنج ایران از مرز ۳.۱ میلیون تن گذشت که در نوع خود رکورد محسوب میشد. البته در استانهای کرمان، یزد و اصفهان نیز اوضاع بر همین منوال است. از سوی دیگر کاهش بارش در این مناطق به برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی، بهخصوص چاههای حفرشده منجر شده که بهشدت منابع آبی زیرزمینی را در این مناطق دستخوش تغییر قرار داده است.
بسیاری از این مناطق فاقد تراز مثبت آبی بودهاند و بیلان منفی آب طی این سالها با خشکسالی اخیر سبب شده است سطح آب زیرزمینی در این مناطق بهشدت افت کند و به این ترتیب سبب کاهش تولیدات باغی در این مناطق که بهشدت به آبهای زیرزمینی وابسته هستند خواهد شد. اثرات خشکسالی در این مناطق، بسته به شرایط ذخیره آب، متفاوت خواهد بود، ولی بر زراعت پسته بهشدت اثرگذار است.
* آمار مربوط به سال ۱۴۰۱ است.
* دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان