ترجیح ابراهیم رئیسی این است که رقیب او صوری و از جنس عباس شیبانی ۶۸ باشد. تصور هاشمیرفسنجانی نیز از احمد توکلی در سال ۷۲ همین بود. داستان ۷۲، اما با ۶۸ متفاوت رقم خورد.
مهرداد خدیر در هم میهن نوشت: گره انتخابات خبرگان در خراسان جنوبی (رقیب نداشتن رئیسجمهور) با انتقال یا کوچ نامزدی نهچندان شناختهشده به این استان گشوده شد و حالا دیگر سیدابراهیم رئیسی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در خراسان جنوبی بیرقیب نیست.
این رقیب، اما آشکارا گفته است: «من برای پرشور شدن انتخابات آمدهام نه برای رأی گرفتن». سخنی که معنی آن میتواند این باشد که برای این آمدهام که امکان برگزاری انتخابات با تکنامزد منتفی بود.
پیش از اینکه حجتالاسلام سیدحسن روحبخش حوزۀ انتخابیه خود را تغییر دهد، بر سر اینکه تکلیف انتخابات خراسان جنوبی چه خواهد شد بحثهای فراوانی درگرفت و روزنامۀ کیهان برای پایاندادن به آنها این گزینه را مطرح کرد که تکلیف خراسان جنوبی به خاطر تکنامزدی بودن در میاندورهای روشن خواهد شد و این به معنی آن بود که آقای رئیسی باید دو سالی منتظر بماند و آنچه آقای روحبخش به نقل از رفقا «ایثار» توصیف کرده، در واقع لطف او به آقای رئیسی است تا از راهیابی به خبرگان بازنماند و منتظر میاندورهای ننشیند.
هرچند سابقه داشته در انتخاباتی یک کاندیدا از رقیب حمایت کند، اما بیشتر در انتخابات ریاستجمهوری بوده نه خبرگان. مشهورترین نمونه هم انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۶۸ است که عباس شیبانی یگانه رقیب هاشمیرفسنجانی اعلام کرد به او رأی خواهد داد و به بیان دیگر مراد او این بود که، چون قانوناً یک کاندیدا کافی نیست به صحنه آمده است.
در سال ۹۶ هم مصطفی هاشمیطبا ترجیح داد انصراف ندهد، ولی اعلام کند به حسن روحانی رأی خواهد داد چراکه احتمال ضعیفی وجود داشت که رقبای اصولگرای روحانی ناگهان انصراف دهند و تنها یک نامزد یعنی خود او باقی بماند و برگزاری انتخابات به بعد از ریاستجمهوری روحانی در دورۀ اول موکول شود و احتمالاً به همین خاطر هاشمیطبا باقی ماند.
البته آقای روحبخش خود لفظ ایثار را به کار نبرده و به دوستان نسبت داده و گفته میخواسته یکی از هزاران نعمتی را که به برکت انقلاب و نظام از آن بهرهمند شده جبران و نظام را تقویت کند.
این اشاره هم خالی از لطف نیست که در سال ۷۲ هم ابتدا قرار نبود رقابت سه نامزد با هاشمیرفسنجانی جدی باشد کما اینکه عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد با او همسو بود و رجبعلی طاهری، نمایندۀ پیشین مجلس را مردم حوزۀ انتخابیه هم فراموش کرده بودند، چه رسد دیگر مردمان و احمد توکلی هم قرار نبود به رقیبی جدی بدل شود، اما مردم کردستان ترجیح دادند مخالفت خود را با سیاستهای جاری و رسمی با رأی به رقیب مرد قدرتمند نظام ابراز کنند و آن ۴ میلیون رأی غافلگیرکننده شکل گرفت.
آقای رئیسی البته از دو نظر بختیار است و میتواند نگران تکرار آن اتفاق نباشد. نخست اینکه مردم خراسان جنوبی سویه سیاسی انتقادی کمتری دارند و دوم اینکه منتقدان خبرگان و رئیسی پای صندوق نمیآیند نه اینکه بخواهند به رقیب رئیسی رأی دهند که چهرۀ شناختهشدهای هم دستکم برای مردم آن سامان نیست، اما یادمان باشد که در انتخابات ۱۴۰۰ هم میزان آرای باطله بالا بود و کسانی در عین اینکه شرکت کرده بودند نمیخواستند نام خاصی را روی برگه بنویسند و بیشتر به مُهر روی شناسنامه یا ادای تکلیف توجه داشتند برگهای به صندوق انداختند که باطله به حساب میآمد.
ترجیح ابراهیم رئیسی این است که رقیب او صوری و از جنس عباس شیبانی ۶۸ باشد. تصور هاشمیرفسنجانی نیز از احمد توکلی در سال ۷۲ همین بود. داستان ۷۲، اما با ۶۸ متفاوت رقم خورد.
مشخص است که آقای روحبخش آمده خاطره عباس شیبانی را تجدید کند یا از او خواسته شده چنین نقشی را ایفا کند و لفظ «ایثار» را بر همین مبنا به کار برده، اما اگر بنای اکثریت بر مشارکت باشد و بخواهند با نگاه انتقادی پیام دیگری منتقل کنند، بعید نیست بهجای خاطره مرحوم دکتر شیبانی در سال ۶۸ خاطره آقای توکلی در سال ۷۲ تکرار شود اگرچه این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که این احتمال در استانهای دیگر بیشتر بود.