«من معتقدم آقای رئیسی متأسفانه اطرافیان دلسوزی ندارد. مثل آقای احمدینژاد است. البته احمدینژاد خودش به اندازه کافی انگیزههای شخصی برای خراب کردن دولتش داشت. آقای رئیسی شاید آن انگیزهها را ندارد. ایشان در جمعی قرار گرفته است که بعضی از وزرا و بعضی از معاونین رئیس جمهور به جای اینکه بیایند واقعیتها را برای مردم بگویند، دائما دارند با اطلاعات غلط به گونهای ایشان را به انحراف میکشانند.»
عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: احمدینژاد که آمد دیگر اصلا واویلا شد. تنها دورهای که میشود گفت فساد افت کرد، دوره آقای خاتمی بود؛ آن هم دلیلش وجود آزادی رسانه و شفافیت دسترسی به اطلاعات بود که تا حدی همه از آن حساب میبردند. شفافیت دسترسی به اطلاعات، یعنی اینکه کسی نمیآمد یقه کسی را بگیرد که چرا فساد فرد یا مقامی را شفاف کرده و منتشر میکند؟! ولی بعد از دوره آقای خاتمی، دوباره همان مسیر طی گردیده و فاجعه بار شد.
به گزارش جماران، عبدی در ادامه افزود: در دوره احمدینژاد یکی از کارهایش در کنار زدن سازمان برنامه، زدن بوروکراسی کشور بود. مردم هم، چون مشکل دارند، همهاش تقصیر بروکراسی و... میدانند؛ ولی واقعیت این است که بوروکراسی ایران به هرحال، کارآییهای خودش را داشت. او سعی کرد که این بوروکراسی را از بین ببرد و در چارچوب فکری خودش دقیق هم فکر میکرد؛ یک برنامه بلندمدتی برای خودش داشت که بالاخره سیستم دیگر نگذاشت ادامه پیدا کند.
وی اظهار کرد: با از بین رفتن بروکراسی شما با پدیدهای مواجه شدید که هنوز که هنوز است، هیچ کسی نتوانسته حلش کند که چه جوری میشود در هشت سال این دولت، شما هفتصد هشتصد میلیارد دلار درآمدهای نفتی را بگذارید کنار، ولی رشد اقتصادیتان حتی از دولت آقای خاتمی که درآمدهای اندکی در اوایل کارش داشت، کمتر بود و تورمتان هم بالاتر.
خیلی چیزها در این مورد است که اگر بخواهیم واردش شویم، طولانی میشود که چه سیاستهای فسادآور و اتلاف منابع وجود داشت. این در دولت احمدینژاد تشدید هم شد؛ اولش از انرژی شروع شد که البته قبل از اینکه احمدینژاد بیاید، این کار را مجلس هفتم کرد. او هم که آمد، از آن دفاع کرد و این کارها را انجام داد.
عبدی در ادامه گفت: بنابراین، میشود گفت که هم حیف و هم میل در دوره ایشان جهش کرد؛ نمونهاش هم این است که یکی از دوستانم که آن موقع در کار صنعت بود، میگفت اگر قبلا کسی از ما رشوه میخواست، در حد کارشناسان و فوق فوقش رئیس اداره بود که ممکن بود از یک صنعتگر رشوهای بخواهد. او میگفت، اما در دولت احمدینژاد حتی معاون وزیر راحت بهت میگفت سهم ما را باید بدهید. این بیپروایی که در آن دولت ایجاد شد، این حسی که ما میتوانیم هر کاری بکنیم و کسی هم نتواند به ما چیزی بگوید، بدترین اثر را روی گرایش به فساد گذاشت. ضمن اینکه نظارتی هم رویشان وجود نداشت.
من معتقدم آقای رئیسی متأسفانه اطرافیان دلسوزی ندارد. مثل آقای احمدینژاد است. البته احمدینژاد خودش به اندازه کافی انگیزههای شخصی برای خراب کردن دولتش داشت. آقای رئیسی شاید آن انگیزهها را ندارد. ایشان در جمعی قرار گرفته است که بعضی از وزرا و بعضی از معاونین رئیس جمهور به جای اینکه بیایند واقعیتها را برای مردم بگویند، دائما دارند با اطلاعات غلط به گونهای ایشان را به انحراف میکشانند.