bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۱۱۴۱۹
جنگ غزه روابط عربستان و ایران را تحت‌الشعاع قرار داده است

رقابت تهران و ریاض در سایه همگرایی تاکتیکی

رقابت تهران و ریاض در سایه همگرایی تاکتیکی

«تاكيد محمد بن سلمان به عادي‌سازي روابط ديپلماتيك رياض با تل آويو احتمالا پابرجا باشد، زيرا اگرچه رياض به سمت شرق، روسيه و چين، متمايل شده است، همچنان خود را از نظر امنيتي وابسته به ايالات متحده مي‌بيند. اين امر مي‌تواند شكاف ديگري را در روابط آتي تهران-رياض ايجاد كند.»

تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۰۳ اسفند ۱۴۰۲

اعتماد نوشت: آن طور که از شواهد بر می‌آید، جنگ اسراییل و حماس در غزه پیامد‌های مهمی را برای کشور‌های خلیج فارس، ایالات متحده و خاورمیانه به همراه دارد و می‌تواند فراتر از حوزه نظامی و دیپلماتیک، به افکار عمومی نیز گسترش یابد. جنگ اسراییل در غزه یادآور پیچیدگی‌هایی است که در سنجش افکار عمومی در خلیج فارس، به ویژه در رابطه با حمایت عموم مردم از آرمان فلسطین قابل استناد است. به‌رغم نظرسنجی قبلی که حاکی از کاهش حمایت عمومی از آرمان فلسطین بود، شهروندان خلیج‌فارس با خشم نسبت به حمایت امریکا از اسراییل واکنش نشان دادند.

همین امر بر نحوه سیاستگذاری کشور‌های منطقه تاثیر گذاشته است و می‌تواند بر آینده دیپلماسی آن‌ها سایه اندازد. این در حالی است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسراییل در طول چند ماه اخیر در بحبوحه جنگ غزه اظهار داشته است که این جنگ طولانی خواهد بود و اسراییل اختیارات و کنترل نوار غزه را به دست خواهد گرفت.

نتانیاهو مدعی شد که اسراییل باید تسلط کامل بر گذرگاه مرزی نوار غزه با مصر را در اختیار بگیرد تا غیرنظامی شدن این منطقه را تضمین کند. این دست اظهارات از سوی سران رژیم اسراییل که مدام هم تکرار می‌شود، نشان‌دهنده این مساله است که جان هزاران نفر در معرض خطر است.

اما مساله تنها به نوار غزه و مردم این سرزمین ختم نمی‌شود. جنگ در غزه روابط و ضوابط منطقه را به شکل پیش‌بینی ناپذیری دگرگون کرده است. در این میان پرسش اینجاست که جنگ غزه روابط تهران و ریاض را که در دهه گذشته بسیار شکننده بوده است و حتی در دوره‌ای به تخاصم رسیده بود، به کدام سو خواهد برد؟

روابط شکننده

به عقیده جورجیو کافایرو، استادیار در دانشگاه جورج تاون و پژوهشگر حوزه خلیج فارس، دو روایت عمده درباره تاثیرات جنگ اسراییل در غزه بر روابط تهران-ریاض وجود دارد.

یکی اینکه عملیات توفان‌الاقصی حماس و رفتار سایر بازیگران مورد حمایت ایران در منطقه، مانند حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت در عراق، نگرانی عربستان سعودی را در مورد رفتار و نفوذ بیشتر تهران در خاورمیانه افزایش می‌دهد. روایت دیگر این است که دو بازیگر پس از شروع جنگ به یکدیگر نزدیک‌تر شده‌اند و قصد همکاری بیشتر در منطقه را دارند.

تهران از ابتدای حملات ۷‌اکتبر حماس و دیگر گروه‌های مقاومت در غزه به اسراییل، با حمایت از آن، موضع‌گیری خود علیه اشغالگری اسراییل را به وضوح و آشکار نشان داد. از نگاه تاکتیکی، عملیات توفان‌الاقصی به تهران و دیگر نیرو‌های مقاومت در منطقه این فرصت را داده است که نسبت به نفوذ خود در منطقه‌ای به‌شدت رقابتی تاکید کنند و از نگاه راهبردی نیز موقعیت خود در منطقه را بازطراحی و معماری آن را بازسازی کنند.

توفان‌الاقصی در بحبوحه مذاکرات گرم میان ریاض و تل آویو بر سر عادی‌سازی روابط روی داد و همچون آب سردی بود که بر پیکر آن مذاکرات ریخته شد. همین امر کافی بود تا سال‌ها رشته راهبردی‌ای که ایالات متحده به هم تافته بود، به یک‌باره پنبه شود، به نحوی که به نظر می‌رسد اکنون و در شرایط فعلی راه‌حلی برای خروج از این بحران در خاورمیانه ندارد.

از یک سو، رژیم اسراییل می‌گوید که هرگز تن به طرح دو کشوری مورد حمایت ایالات متحده نمی‌دهد و از سوی دیگر، عربستان سعودی نیز، به خاطر افکار عمومی خود، نه می‌تواند و نه می‌خواهد که بدون تحقق این طرح با اسراییل سر مذاکره را باز کند.

به علاوه، تقریبا هر روز پس از عملیات توفان‌الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حداقل یکی از این گروه‌های مقاومت در منطقه علیه اهداف اسراییل و حامیان غربی آن دست به عملیات زده‌اند. انصارالله یمن مدام به کشتی‌های مرتبط با اسراییل در دریای سرخ و کتائب حزب‌الله و دیگر گروه‌های مقاومت عراقی به پایگاه‌های نظامی امریکا در عراق و سوریه حمله می‌کنند و حزب‌الله لبنان مرتبا درگیر تبادل آتش با نیرو‌های اسراییلی در سراسر مرز جنوبی لبنان است.

جوزف ووتل، فرمانده سابق سنتکام در خاورمیانه در این باره معتقد است: «فرآیندی که نیرو‌های مقاومت بدان متوسل شده و با استناد بدان حملات خود را پیش می‌برند، نشان‌دهنده قدرت آنهاست که اگرچه در برهه‌ای به نظر می‌رسید تضعیف شده باشد، اما این امر اشتباه ارزیابی شده بود و این نیرو‌ها در سراسر منطقه حاضر هستند و به‌طور جدی برای ایالات متحده نگرانی ایجاد کرده‌اند».

رویای احیای روابط

در ظاهر به نظر می‌رسید ایران و عربستان سعودی در حال نزدیک شدن به یکدیگر و همکاری بیشتر هستند. شاید در اوایل جنگ غزه، کمی سطح روابط و دیدار‌ها با هیجان بالایی جهت همکاری بر سر توقف حملات وحشیانه اسراییل علیه غزه دنبال می‌شد. اما رفته‌رفته عربستان سعودی رویکرد جایگزین هماهنگی با واشنگتن و شرکای عرب خود را برای جلوگیری از نفوذ تهران برای تحکیم محور مقاومت خود دنبال کرده است.

اگرچه پاسخ تهران به این تحرکات ریاض نامشخص است، همین رویکرد تاکنون مانع از وقوع جنگ منطقه‌ای شده است. عربستان سعودی که هنوز آثار ناخوشایند جنگ با انصارالله یمن را بر پیکر اقتصاد خود احساس می‌کند، با نگرانی به جنگ دیگری می‌نگرد که ممکن است این‌بار نیز خود را در آن گرفتار ببیند. ریاض به سختی دامن خود را از درگیری‌های منطقه‌ای پس از بهار عربی رهانیده است. پس به همین دلیل، به درخواست‌های ایالات متحده برای پیوستن به ائتلاف علیه انصارالله جواب منفی داده است.

از نظر اقتصادی، عربستان سعودی نگران تاثیرات احتمالی جنگ غزه بر چشم‌انداز ۲۰۳۰ ولیعهد محمد بن سلمان است. نگرانی عمده برای ریاض پروژه‌های کلانی است که در دریای سرخ طراحی کرده است و قصد اجرای آن را دارد. پس واضح است درگیری، ولو در مقیاس کم ولی ممتد، می‌تواند پروژه‌های متنوع اقتصادی و مقاصد گردشگری عربستان را تحت تاثیر قرار دهد.

پس به نظر می‌رسد یکی از چالش‌های عمده روابط تهران و ریاض مساله امنیت دریای سرخ باشد که انصارالله یمن، متحد تهران، بر آن آبراه نفوذ قابل‌توجهی کسب کرده است. به نظر می‌رسد، دیپلماسی دوطرفه ریاض با غرب و تهران نمایی زودگذر از ترفند پادشاهی برای مقابله یا دست کم ایجاد تعادل در نفوذ ایران پس از، از سرگیری روابط دیپلماتیک در مارس ۲۰۲۳ است.

همچنین، بحران غزه بر گسست مفهومی بین انتظارات امریکا از توافقنامه ابراهیم و روند عادی‌سازی و انتظارات کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس تاکید می‌کند. بحرین، یکی از اولین امضاکنندگان پیمان ابراهیم و عضو شورای همکاری خلیج فارس، اکنون سفیر خود را از اسراییل خارج کرده و ممکن است سایرین نیز از این امر پیروی کنند.

در حالی که ایالات متحده استدلال می‌کند که کشور‌های شورای همکاری خلیج‌فارس عمدتا برای محافظت از خود در برابر ایران به این توافق ملحق شدند، این درک نادرست از انگیزه‌های کشور‌های عربی است. دولت‌های عربی در منطقه با وجود اینکه به دنبال عادی‌سازی روابط با اسراییل هستند، با جدیت برای کاهش تنش با ایران تلاش کرده‌اند. این کشور‌ها اعلام کرده‌اند که دسترسی به فرصت‌های سرمایه‌گذاری و فناوری رژیم اسراییل و نه صرفا نگرانی‌های امنیتی، باعث پیشرفت دیپلماتیک آن‌ها شد.

اما به نظر می‌رسد آن‌ها با پیمان ابراهیم قصد داشته‌اند از نفوذ تهران بکاهند، چرا که بهبود همزمان روابط با تل آویو و تهران به کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس کمک می‌کند تا از هرگونه درگیری در آینده دوری کنند. در واقع، قبل از بحران غزه نیز رویکرد عربستان سعودی در قبال تل آویو و تهران کم و بیش همین بود. ریاض تلاش داشته است با برقراری روابط با تهران، هم امنیت خود را تضمین کند و هم تلاش داشت با عادی‌سازی روابط با تل‌آویو و راضی نگهداشتن ایالات متحده، وزنه تعادلی خود در منطقه را حفظ کند.

عربستان سعودی به خوبی می‌داند که درگیر شدن در هر جنگی در منطقه می‌تواند تمامی رویا‌های پادشاهی را بر باد دهد. مثلا واکنش نامتقارن گروه‌های مقاومت، در صورت همکاری ریاض با اسراییل و ایالات متحده، می‌تواند به زیرساخت‌های مهم نفت و گاز کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس ضربه کاری بزند و درآمد‌های دولتی و ثبات داخلی آن‌ها را به قهقرا ببرد.

با این وجود، رقابت و اختلاف میان عربستان و ایران راهبردی و عمیق است. این دو کشور رقبای دیرینه ژئوپلیتیکی در غرب آسیا هستند: هر دو از رقبای نفتی در دنیا محسوب می‌شوند و در دو سوی یکی از مهم‌ترین آبراه‌های جهان، یعنی خلیج فارس قرار دارند.

به علاوه، ریاض اهداف راهبردی خود برای پیشبرد هدف ایالات متحده، یعنی راه‌حل دوکشوری و عادی‌سازی روابط با اسراییل و برقراری روابط دفاعی عمیق‌تر با واشنگتن را رها نکرده است و قصد دارد برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهد. همچنین عربستان خود را در محاصره نیرو‌های مقاومت در منطقه می‌بیند که تهران همواره حمایت خود را از آن‌ها که علیه اشغالگری اسراییل و ایالات متحده در منطقه در جنگ هستند، اعلام کرده است.

این گروه‌های مقاومت همواره نفوذ عربستان در عراق، سوریه، یمن و لبنان را به چالش کشیده‌اند و از نفوذ ریاض در این کشور‌ها به شکل قابل توجهی جلوگیری کرده‌اند. همه این مسائل نشان می‌دهد که اگرچه جنگ غزه ریاض و تهران را بر سر کشتار مردم غزه همدل کرده است، از نظر راهبردی این دو بازیگر شکافی به پهنای منطقه را میان خود می‌بینند. به علاوه، به عقیده پل پیلار، پژوهشگر اطلاعاتی ایالات متحده در خاورنزدیک و جنوب آسیا، درک اهداف اسراییل در جست‌وجوی روابط رسمی و کامل با کشور‌های عربی و به ویژه عربستان سعودی نیز بسیار حایز اهمیت است.

یکی از اهداف چنین روابطی این است تا پایه‌ای برای تقویت اتحاد نظامی علیه ایران استفاده شود، بنابراین سیاست ادعایی اسراییل مبنی بر ترویج حداکثری خصومت علیه ایران و انزوای آن را گسترش دهد. پیلار بر آن است که چنین تحولی به جای صلح‌آمیزتر کردن خاورمیانه، تنها خطوط درگیری در خلیج فارس را ترغیب و تشدید می‌کند. اما تاکید محمد بن سلمان به عادی‌سازی روابط دیپلماتیک ریاض با تل آویو احتمالا پابرجا باشد، زیرا اگرچه ریاض به سمت شرق، روسیه و چین، متمایل شده است، همچنان خود را از نظر امنیتی وابسته به ایالات متحده می‌بیند. این امر می‌تواند شکاف دیگری را در روابط آتی تهران-ریاض ایجاد کند.

نویسنده: احسان پناه بر

bato-adv
bato-adv
bato-adv