از زمان داریوش بزرگ هخامنشیان دارای سپاه ثابتی به نام «جاویدانها» بودهاند، که متشکل از ده هزار نفر بودهاست.
گارد جاویدان به انگلیسی: Immortals و ثبت شده در نوشتههای یونانی به شکل: Athánatoi یا جاویدانان ایرانی نامی است که هرودوت، تاریخنگار شهیر یونانی، به لشکر نخبه ده هزار نفری پیادهنظام سنگین اسلحه ارتش هخامنشی دادهاست.
به گزارش اول فارس، داریوش یکم ۵۵۰ – ۴۸۶ پ. م مشهور به داریوش بزرگ، چهارمین شاهنشاه از شاهنشاهی هخامنشی در فاصلهٔ سالهای ۵۲۲ تا هنگام مرگش در ۴۸۶ پیش از میلاد، بود. او فرزند ویشتاسپ و داماد کوروش بزرگ (از طریق ازدواج با دخترش آتوسا) بود.
در دوران فرمانروایی او، شاهنشاهی در بزرگترین گسترهٔ خود بود که بخش زیادی از غرب آسیا، بخشهایی از بالکانها (اسکودرا-مقدونیه) و قفقاز، بخش اعظم نواحی ساحلی دریای سیاه، آسیای مرکزی، دره سند در خاور دور و نیز بخشهایی از شمال آفریقا و شمال شرقی آفریقا از قبیل مصر، شرق لیبی و سواحل سودان را در بر میگرفت.
یونانیان از این جهت آنان را «جاویدان» میخواندند که برخلاف روال معمول در جهان باستان، این لشکر، یک سپاه همیشگی (به انگلیسی: Standing Army) بود. به دلیل نبود منابع کافی، نام واقعی (اسپاد) این بخش از نیروهای ارتش شاهنشاهی هخامنشی به دست ما نرسیدهاست.
از زمان داریوش بزرگ هخامنشیان دارای سپاه ثابتی به نام «جاویدانها» بودهاند، که متشکل از ده هزار نفر بودهاست. این گارد از این رو گارد جاویدان نامیده میشد که در صورت بیماری، زخمی شدن یا مرگ یکی از اعضا، بیدرنگ کسی از ذخیرهها جای او را میگرفت.
افراد گارد ده هزار نفری جاویدان و هنگ گارد سواره تشکیل نخبگان سپاه هخامنشی را میدادند. گارد جاویدان علاوه بر وظیفه محافظت از پادشاه و خانواده سلطنتی در تمامی جنگها بعنوان گروه پیشقراول ارتش پارس پیشاپیش پیاده نظام حضوری موثر داشتند.
داریوش در سال ۴۸۶ پیش از میلاد، پس از یک دورهٔ یکماهه بیماری وفات یافت. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس، نزدیک شیراز است. سر در آرامگاه داریوش همچون دیگر آرامگاهها به شکل چلیپایی بزرگ به بلندای ۲۲ متر و پهنای ۱۱ متر کنده شدهاست.
در بخش بالایی نقش برجستهای وجود دارد که در اصل نقاشی شده بودهاست و شاه را در حالت ایستاده بر جایگاهی نشان میدهد که دو ردیف از نمایندگان سی قوم که هویتشان در کتیبهای سه زبانه یاد شدهاست، آن را نگه داشتهاند.
وصیتی از زبان داریوش که آخرین آرزویش هم فقط آن بود، بر کتیبهٔ آرامگاه او حک شدهاست:
اهورامزدا این کشور را از لشکر دشمن، از خشکسالی و از دروغ پاس دارد.
سکه داریوش ۴۲۰ سال پیش از میلاد مسیح
گروه هزار نفریِ نخست، یعنی هنگی که نیزههایش به انار زرین ختم میشد، «هنگ محافظان» بود. اینها همه پارسی بودند و بسیار مشهور و هراسانگیز. محافظت از شاهنشاه به هنگ محافظ سپرده شده بود و از این رو به هنگام نبرد، درست در جلو و کنار فرمانروا قرار میگرفتند. به هنگام بار در دربار نیز افراد این گارد نزدیکتر از دیگر سپاهیان به شاه میایستادند؛ چون پاسداری از شاه وظیفهٔ اصلی آنها بود، فقط هنگی که قبضهٔ نیزههایشان زرین بود مجهز به سپر بودند. در عوض باید از تیر و کمان و ترکش صرف نظر میکردند، اما دشنهٔ کوتاه ایلامی داشتند.
فرمانده هنگ محافظ شاه، همزمان فرمانده گارد ده هزار نفری جاویدان هم بود. احتمالاً او مافوق فرمانده گارد سوار نیز بوده است. او از قدرتمندترین شخصیتهای شاهنشاهی بهشمار میآمد و در اواخر عهد هخامنشی رسماً «نایب السلطنه شاه» بود و به فارسی باستان «حاکم دوم» نامیده میشد.
کتیبه یا سنگنگاره کمانداران، تزئینات مجلل و معروف از بخش مسکونی کاخ آپادانا، ساخته شده توسط داریوش اول در شوش را نمایش میدهد. این کتیبه از آجر سفالی براق ساخته شدهاست و بلندی آن ۴٫۷۵ متر و پهنای آن ۳٫۷۵ متر میباشد. هرودوت تاریخنگار یونانی این سپاه برگزیده را جاویدان میدانست. از این کتیبه هماکنون در موزهٔ لوور در فرانسه نگهداری میشود.
هرودوت جاویدانان را نیرویهای پیادهنظام سنگین اسلحهای توصیف میکند که رهبریشان برعهده ویدرانه، یکی از هفت مردی که علیه بردیای دروغین شوریدند بوده است. گردان جاویدان از نیروهای ویژهای تشکیل شده بود که شمارهشان از ده هزار بیشتر یا کمتر نمیشد. هرودوت ذکر میکند که با کشته، زخمی یا بیمار شدن یکی از سربازان جاوید، به سرعت شخص دیگری جایگزین او میشود تا شماره ده هزار نفره آنان حفظ شود.
مُهر داریوش بزرگ سوار بر ارابه جنگی درحال شکار شیر با متن:
«منم داریوش شاه بزرگ»
موزه بریتانیا.
هرودوت تنها کسی است که آنان را جاویدانان لقب میدهد. منابع ایرانی از وجود یک سپاه همیشگی که اعضای آن را مبارزان عشایر ایرانی تشکیل میدهند، خبر دادهاند، اما آنان را با نام جاویدان نمیخوانند. برخی از تاریخدانان معاصر این ایده را مطرح کردهاند که هرودوت واژه anûšiya (همنشین) را با واژه anauša (جاودان) اشتباه گرفتهاست؛ با این حال رودیگر اشمیت این احتمال را رد میکند.
گارد جاویدان در دوران شاهنشاهی ساسانی احیا شد. با این حال ممکن است آنان این گردان را از سپاه شاهنشاهی اشکانی به ارث برده باشند. بدنه اصلی سپاه ساسانی، از سواران تشکیل میشد و جاویدانان معروفترین گردان در میان سواران بودند. تعداد جاویدانان ساسانی نیز ده هزار نفر بود، با این حال آنان سواره نظام سنگیناسلحه بودند، درحالی که نیروهای جاویدان هخامنشی را پیادهنظام تشکیل میدادند.
نبرد گارد جاویدان و نیروهای مقدونی، از بازسازی نقش تابوتدان اسکندر
گارد جاویدان یک گردان دههزار نفره از نیروهای نخبه سپاه ساسانی بود. هدف از تشکیل این گردان احیای گارد جاویدان سابق شاهنشاهی هخامنشی بود که از نظر تاریخی در ذهن ایرانیان باقی مانده بود، زیرا شواهد نشان میدهد که از نظر لباس هم یکسان بودهاند. این جنگجویان از بهترین تجهیزات دوران ساسانی برخوردار بودند که در کل ارتش ساسانی بیمانند بود.
سربازان جاویدان که از کاتافراکت بودند، یک نوع سوارهنظام سنگین برای ایجاد شک در نبرد یا رهبری نبرد ساخته شده بود. هر چند نیروهای ویژهٔ جاوید در جنگهای ایران و روم به عنوان ذخایر در کنار سپهبدها میایستادند، ولی هنگامی که به نبرد فرستاده میشدند، تلفات سنگینی بر دشمن وارد میکردند. کاوه فرخ در کتاب سایه در کویر: ایران باستان در جنگ مینویسد: «آنها اغلب در برابر اعراب در قرن هفتم استفاده میشدند؛ مثل نبرد دارا، نبرد پل و نبرد قادسیه.»
سنگنگاره یک کاتافراکت ساسانی منسوب به خسرو پرویز شاهنشاه ساسانی در طاق بستان
نیروهای جاوید از برترین سلاحهای روز آن زمان برخوردار بودند از جمله آنها میتوان نیزه، شمشیر، گرز، خنجر و کمان اشاره کرد. پوشش زرهی آنها نیز از پولاد یا برنج ساخته شده که بسیار سنگین و محکم بود. به گفته برخی از تاریخنگاران آنها زنجیرهای طلایی و دستبند به عنوان درجهٔ نظامی در ارتش ساسانی میپوشیدند. آنها از کلاه خودهای گردی برخوردار بودند که سبک آن در جنگهای دیگر در دنیا از جمله کشورهای اروپایی از ساسانیها الهام گرفته شدهاست.