bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۱۲۴۸۱

روایت ربیعی از یک صبحانه کاری با موافقان و مخالفان بیانیه ۱۱۰ امضایی

روایت ربیعی از یک صبحانه کاری با موافقان و مخالفان بیانیه ۱۱۰ امضایی

«برخلاف استراتژی خالص‌سازی جریان‌های حاکم، استراتژی پذیرش تکثرگرایی و به رسمیت شناختن آن در اصلاح‌طلبی با حفظ هویت کلی جبهه و محوریت آقای خاتمی رویکردی است که می‌تواند هم پویایی و هم انسجام را توامان در خود داشته باشد».

تاریخ انتشار: ۱۳:۲۶ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۲

علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «مشق همه ما برای آزادی و ایران مقتدر» در روزنامه اعتماد نوشت:

بیانیه ۱۱۰ نفر و واکنش‌ها نسبت به آن، مجددا جریان اصلاح‌طلبی را به صدر گفتگو‌های سیاسی و اجتماعی کشاند. این امر ضمن آنکه نشان‌دهنده مطرح بودن، پویایی و زنده بودن جریان اصلاح‌طلبی است، فراتر از جریان، همچنان با تاکید بر مفهوم اصلاحات و پرمعنایی آن، دارای ظرفیت راهگشایی و خروج از وضعیت‌های شکننده و همچنین افق‌گشایی برای‌آینده است.

معتقدم همدستی برای یک‌دست‌سازی که امروز صورت گرفته، نمی‌تواند راه‌حل مسائل امروز و پیش‌برنده ایران در عبور از شرایط بحرانی باشد. از جمله دلایل آن به ضعف تئوریک، ضعف مدیریت و اختلافاتی که در قدرت یک‌دست شده به‌طور طبیعی بروز و ناکارکردی را تشدید خواهد کرد، می‌توان اشاره کرد. در این مدت، در جلسات متعددی با مخالفان و موافقان بیانیه، حضور داشتم، گاهی در این جلسات، برخی از مواضع چنان تند بیان می‌شد که حتی بیم پدید آمدن انشقاق هم می‌رفت.

پس از پیروزی انقلاب به مرور، دو دکترین حکومتی متفاوت شکل گرفت. یک گروه از کوچک‌سازی نیرو‌های مخالف یا نیرو‌های بیرون از حکومت استقبال می‌کند و گروهی دیگر تجمیع گروه‌ها و بزرگ بودن آن‌ها را به نفع حکومت می‌داند. فراز و نشیب‌های بیش از چهار دهه نشان داده‌اند رویکرد اول به ضعیف شدن کلیت ساختار سیاسی می‌انجامد و رویکرد دوم، با حکمرانی پویا متناسب بوده و صلاح ایران نیز در آن است. هرچند انشقاق گروه‌های سیاسی قدرت چانه‌زنی آن‌ها و امکان بسیج نیرو‌ها را کاهش می‌دهد، اما از طرف دیگر امکان توافق میان نیرو‌های بیرون از حکومت با دولت را محدود یا منتفی می‌سازد.

گروه‌های کوچک شده در بزنگاه‌هایی که دولت نیاز به توافق و اجماع دارد کارکرد ندارند. انشقاق نیرو‌های مخالف، راهبرد غلطی است که در همه جا از جمله ایران طرفدارانی دارد. دامن زدن به دعوای اکثریت و اقلیت در میان اصلاح‌طلبان، انشقاقی است که می‌تواند به زیان همگان باشد و همه باید از آن نگران باشند. اگر این جریان سیاسی می‌توانست در انتخابات ۸۴ ائتلاف کند سرنوشت متفاوتی رقم می‌خورد و اگر نتیجه انتخابات ۹۲ با دستاورد‌هایی در سیاست خارجی و. همراه شد، به خاطر ائتلاف بود. من معتقدم حل اختلاف کار بدنه نیروی سیاسی است و نه رهبران آن. وقتی تضارب‌آرا و اختلاف‌نظر جدی میان بدنه نیرو‌های سیاسی رخ می‌دهد هیچ بزرگی نمی‌تواند به تنهایی کار چندانی انجام دهد.

حفظ توافق، کار پیچیده‌ای است؛ کادر می‌خواهد و کاری طاقت‌فرساست، اما باید تلاش کرد.

پنجشنبه گذشته عده‌ای از دوستان را برای یک صبحانه کاری دعوت کردم تا شاید بتوان با ایجاد فضایی برای گفتگو، به مفاهمه بیشتر دست یافت. از هر دو طرف (موافقان و مخالفان بیانیه) بودند. ابتدای جلسه بیشتر با حمله و دفاع همراه بود، ادامه همان منازعاتی که در هفته گذشته شاهد آن بودیم. کار چنان بالا گرفت که یکی از دوستان گفت: «اگر می‌دانستم جلسه محاکمه است نمی‌آمدم.» پس از یک ساعت و نیم بحث یک مرتبه این سوال مطرح شد که چرا به‌جای گفت‌وگوی درونی کار به بیانیه کشید و حالا چه باید کرد؟ از اینجا فضای جلسه تغییر کرد. سرزنش جای خود را به نقد درونی و یافتن راه‌حل برای حفظ انسجام داد. دوستی گفت احزاب فاقد سازوکار‌های اجماع‌ساز و حفظ دیدگاه‌های مختلفند.

اکثریت حرف اقلیت را جدی نمی‌گیرد؛ حوصله شنیدن نظرات مختلف را نداریم؛ اصلا کار حزبی را کار تمام وقت تصور نمی‌کنیم و سرسری و تفننی با آن رفتار می‌کنیم، قرار نیست اکثریت درون یک جبهه علائق اقلیت را نادیده بگیرند، اکثریت باید بار اقلیت را به دوش بکشند و از انشقاق جلوگیری کنند. دوست دیگری گفت: «ما مدعی هم‌مساله بودن همه ایرانیان و حتی منتقدان در موارد زیادی با حکومت هستیم، اما نتوانستیم با دوستان خود هم‌مساله شویم. در موضوعات پزشکی، اجماع پزشکان مبتنی بر آزمایش‌های گوناگون است، اما در مسائل و موضوعات اجتماعی امکان آزمایش وجود ندارد باید به انتظار تحولات بود و بر سر آن گفتگو کرد و قطعا یک راه‌حل وجود ندارد و باید به تکثر اعتقاد داشت. با این نگاه باید در کنار هم بود و از هرگونه انشعاب و دور شدن پرهیز کرد.»

دوست دیگری تاریخ انشعابات سیاسی در تاریخ معاصر را مرور کرد که چه بلایی بر سر ما آورد. انقلاب مشروطه بعد از رفتن محمدعلی شاه و پیروزی مشروطه‌خواهان به علت اختلافات درونی شکست خورد، نهضت ملی شدن نفت نیز اسیر اختلاف شد. امروز نیز کشور اسیر همین اختلافات درونی است و باید راهی برای جلوگیری از اختلافات بیابیم. بحث به چگونگی رسیدن به توافق و رفع اختلافات رسید. دوستی شرح داد که ما سنت بحث مکتوب نداریم. باید اختلافات به صورت کتبی نوشته شود و تفاوت دیدگاه‌ها به خوبی حلاجی شود. دیدگاه‌ها با کار شفاهی فهم نمی‌شوند و خود گوینده نیز دقت کافی ندارد.

بدین‌ترتیب جلسه -که معمولا دو ساعته تمام می‌شد - در کمال تعجب پنج ساعت ادامه یافت. یک دستاورد مهم جلسه این بود که یک بار دیگر اثبات شد که با گفت‌وگوی مستقیم صاحب‌نظران در حوزه اندیشه و سیاست، رسیدن به مفاهمه، حداقل در بین اصلاح‌طلبان، بسیار در دسترس است. همچنین به‌رغم تفاوت‌ها، همه موافقان و مخالفان بیانیه بخشی از یک طیف متکثر هستند. شخصا با حضور در جلسات متعدد و این جلسه به چنین جمع‌بندی رسیدم: «برخلاف استراتژی خالص‌سازی جریان‌های حاکم، استراتژی پذیرش تکثرگرایی و به رسمیت شناختن آن در اصلاح‌طلبی با حفظ هویت کلی جبهه و محوریت آقای خاتمی رویکردی است که می‌تواند هم پویایی و هم انسجام را توامان در خود داشته باشد».

اما مهم‌تر از همه اینکه مشق همگی ما برای بعد از انتخابات مشخص شد: تلاش برای حفظ انسجام نیرو‌های خارج از قدرت، دستیابی به قدرت ائتلاف برای حل مسائل، به‌خاطر مردم، اصلاح شیوه حکمرانی و حفظ انسجام برای آزادی و ایران مقتدر.

bato-adv
bato-adv
bato-adv