bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۱۳۳۱۹

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

ساعت پنج صبح بود که اتومبیل شهردار تهران در مقابل درِ شمالی «قلعه» متوقف شد و شهردار در حالی که سر خود را در میان یقه‌ی پالتو فرو برده بود به رئیس برزن بیست اشاره‌ای کرد و بلافاصله ده‌ها نفر از مامورین برزن به سرعت دروازه‌ی آهنی قلعه را از جای درآوردند و با گل و خشت مشغول مسدود کردن در قلعه شدند... ساکنین وحشت‌زده و مفلوک قلعه... زیر لب با خود حرف‌هایی زمزمه می‌کردند: «پس تکلیف ما چی می‌شه؟!» «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۶ - ۰۹ اسفند ۱۴۰۲

صبح زودِ یکی از روز‌های برفی نیمه‌ی دوم بهمن‌ماه ۱۳۳۷، ماموران شهرداری بنا به دستور موسی مهام شهردار وقت تهران در مقابل درب شمالی شهرنو واقع در خیابان قزوین از خودرو‌های شهرداری پیاده شده و شروع به خراب کردن درب قلعه کردند.

به گزارش خبرآنلاین، ماجرا از این قرار بود که در پی شکایت شماری از اهالی خیابان قزوین مبنی بر حضور مراجعان قلعه به خانه‌هایی در محله‌های‌شان و برهم زن آرامش آن‌ها به شهرداری تهران، شهردار نخست تصمیم گرفت ساکنان قلعه را به خارج از شهر منتقل کند، اما این انتقال هزینه و زمان‌بر بود و شاکیان نیز عجول، پس دستور داد که فعلا درب شمالی شهرنو مسدود و به جای آن دیوار کشیده شود. از آن پس تنها راه رفت و آمد قلعه‌نشینان دربِ جنوبیِ آن بود. گفتنی است در مقطع یادشده پنج هزار نفر در شهرنو زندگی می‌کردند که از این تعداد نزدیک به دو هزار نفرشان زن بودند.

در همان روزی که ماموران شهرداری همراه با خودِ شهردار برای مسدود کردن قسمت شمالی شهرنو به آن‌جا رفتند، خبرنگار و عکاس مجله‌ی اطلاعات هفتگی نیز برای تهیه‌ی گزارش خود را به قلعه رساندند. آن‌چه در پی می‌خوانید گزارش آن‌ها از آن روز پرماجرا و تبعات آن است که در مجله‌ی اطلاعات هفتگی به تاریخ یکم اسفند ۳۷ منتشر شد:

ساعت پنج صبح بود که اتومبیل شهردار تهران در مقابل درِ شمالی «قلعه» متوقف شد و شهردار در حالی که سر خود را در میان یقه‌ی پالتو فرو برده بود به رئیس برزن بیست اشاره‌ای کرد و بلافاصله ده‌ها نفر از مامورین برزن به سرعت دروازه‌ی آهنی قلعه را از جای درآوردند و با گل و خشت مشغول مسدود کردن در قلعه شدند. هوا ابری و گرفته بود و دانه‌های درشت برف بی‌اعتنا روی سر و صورت کارگران فرو می‌ریخت. شهردار تهران دستوراتی به رئیس برزن داد و سپس در اتومبیل خود نشست و از نظر ناپدید شد.

سروصدا شروع شد

ساکنین قلعه که از سروصدای کارگران بیدار شده بودند برای اطلاع از جریان سراسیمه از منازل خود بیرون دویده و در جلوی در شمالی اجتماع کردند.

در این موقع کم‌کم همهمه‌ای بین ساکنین وحشت‌زده و مفلوک قلعه درگرفت و همه زیر لب با خود حرف‌هایی زمزمه می‌کردند: «پس تکلیف ما چی می‌شه؟!» «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند» سرانجام جمعیت جلو آمده و مانع عملیات مامورین برزن گردیدند و حتی قسمتی از دیوار را که ساخته شده بود خراب کردند.

سرانجام مامورین برزن از کلانتری کمک خواستند و پاسبانان مسلح اطراف درِ شمالی را محاصره کردند و مامورین برزن دیوار را بالا کشیدند و به این ترتیب قلعه شهرنو به کلی محصور گردید و از طرف مامورین به اهالی اخطار شد که فقط می‌توانند از درِ جنوبی وارد قلعه شوند.

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

شکایت می‌کردند

مسدود کردن در شمالی بنا به تقاضای ساکنین اطراف شهرنو و به‌خصوص خیابان قزوین صورت گرفته بود. از مدت‌ها پیش ساکنین اطراف درِ شمالی به شهرداری شکایت می‌نمودند که عده‌ای از مراجعین قلعه به منازل اطراف مراجعه کرده و موجب مزاحمت آن‌ها می‌شوند. در نتیجه‌ی این شکایت‌ها پیشنهاد شد که زنان تیره‌بخت شهرنو را به محلی در خارج شهر منتقل سازند، ولی این نقشه عملی نگردید.

اخیرا شهرداری تهران نقشه‌ی دیگری برای رفع این مشکل تهیه کرده و اولین اقدام خود را با مسدود کردن درِ شمالی قلعه آغاز نموده است. ولی این اقدام با مخالفت دسته‌جعی اهالی به‌خصوص کسبه‌ی این ناحیه مواجه شده است. روز سه‌شنبه‌ی همین هفته [۲۸ بهمن ۱۳۳۷]قریب پانصد نفر از کسبه‌ی قلعه در جلوی وزارت کشور اجتماع کرده و می‌گفتند با مسدود شدن درِ شمالی کسب و کار آن‌ها از رونق افتاده و به کلی متضرر شده‌اند.

نماینده‌ی کسبه می‌گفت: «ما نیز با تصمیم شهرداری دائر به مبارزه با فساد موافقیم، ولی خوب است به جای این‌که درِ قلعه را مسدود کنند و کسب و کار ما را از رونق بیندازند ساکنین شهرنو را به خارج انتقال دهند.» قصابی که در قسمت شمالی قلعه مغازه دارد می‌گفت: «من روزی هزار تومان فروش داشته‌ام، ولی حالا به جای سر و کله زدن با مشتری با مگس‌ها سر و کله می‌زنم!»

شایعات زیاد است

در این میان زنان تیره‌بخت شهرنو نیز وضع دل‌خراشی دارند، زیرا اقدام اخیر شهرداری موجب بروز شایعات در بین آن‌ها شده و هریک در مغز خود تصورات عجیبی از تصمیمات شهرداری دارند. عده‌ای می‌گویند: «می‌خواهند ما را به شهر‌های خودمان برگردانند» جمعی می‌گویند: «می‌خواهند ما را به خارج از شهر ببرند» و عده‌ای هم می‌گویند: «می‌خواهند ما را در قلعه زندانی کنند» و به همین جهت آن‌طور که شنیده شده عده‌ای از زنان تیره‌بخت ظرف چند روز اخیر اسباب و اثاثیه‌ی خود را جمع کرده و از شهرنو فرار کرده‌اند.

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

ساکنان قلعه: «ما را دارند زنده زنده توی قبر می‌گذارند»

بازرسی واردین

در مدخل جنوبی که فعلا تنها راه عبور و مرور قلعه است یک پاسبان با کلاه خود ایستاده و کسانی که می‌خواهند وارد شهرنو شوند مورد بازرسی قرار می‌دهد تا از ورود مشروبات الکلی که اغلب باعث زد و خورد‌های خونینی در داخل قلعه می‌گردد جلوگیری نماید. طبق آخرین آماری که از طرف اداره‌ی پلیس تهران منتشر شده در قلعه جمعا ۴۰۰ معروفه‌خانه وجود دارد. در داخل آن پنج هزار نفر زندگی می‌کنند که از این عده قریب دو هزار نفر زن می‌باشند.

کودکان بی‌چاره

دردناک‌ترین خاطره‌ای که دیدار شهرنو در انسان بجا می‌گذارد ملاحظه‌ی عده‌ی کثیری دختران خردسال است که به وسیله‌ی سردسته‌ها از شهر‌ها و دهات ربوده شده و در خانه‌های آن‌ها جای دارند. چندی پیش دادستان تهران دستور داد که آماری از این کودکان تهیه شود تا مقدمات انتقال آن‌ها از شهرنو فراهم گردد و اگر این تصمیم عملی شود فوق‌العاده بجا خواهد بود.

قلعه چگونه به وجود آمد؟

تا اوایل مشروطیت محلی به نام شهرنو وجود نداشت و زنان بدکاره در قسمت‌های مختلف شهر پراکنده بودند، ولی چون وجود این‌گونه زنان باعث اذیت و اسباب زحمت ساکنین هر محل بود، اهالی هر محل جمع شده و به هر ترتیب که مقتضی می‌دانستند آن‌ها را از محل خود اخراج می‌کردند.

در آن هنگام مسئولین امور تصمیم گرفتند که کلیه‌ی زنان بدکاره را به خارج شهر منتقل کنند و روی این اصل محلی واقع در جاده‌ی قزوین که در آن وقت در خارج شهر قرار داشت در نظر گرفته و زنان معروفه را به آن قسمت منتقل کردند، ولی بر اثر توسعه‌ی شهر کم‌کم این ناحیه که در خارج شهر قرار گرفته بود به صورت یکی از محلات شهر درآمد و مجددا مسئله‌ی سکونت زنان بدکاره در وسط شهر مشکلی پیش آورد.

تصمیمات شهرداری

شهرداری فعلا به مسدود کردن درِ شمالی شهرنو اکتفا کرده، ولی از قرار معلوم نقشه‌هایی برای از بین بردن این کانون فساد طرح نموده است. ازجمله گویا قرار بر این است که زنان معروفه در داخل قلعه تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند و به‌تدریج به آن‌ها کار‌های یدی بیاموزند تا از این طریق شرافتمندانه تحصیل معاش کنند، ولی جمعی از مطلعین با این نقشه‌ی شهرداری موافقت ندارند و معتقدند که با اجرای این تصمیم اشخاص استفاده‌جو این‌گونه زنان گمراه را در نقاط مختلف شهر سکنی داده و محلات شهر را آلوده می‌سازند. به هر حال فعلا شهرداری با اعتراض دسته‌جمعی کسبه‌ی شهرنو روبه‌روست و باید ابتدا این مسئله را حل کند و سپس نقشه‌های خود را به مرحله‌ی اجرا درآورد.

برچسب ها: شهرنو
bato-adv
bato-adv
bato-adv