«تصفیه کننده خون، آرامکننده اعصاب، ادرارآور، تقویتکننده کلیهها، برطرفکننده سرماخوردگی، ازبینبرنده سرفه، درمانکننده برونشیت، درمانکننده التهاب و ورم کلیه، درمانکننده بیماری سرخک و مخملک و.» شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما اینهمه درمان، فقط از آن یک قلم گیاه عرضهشده در عطاریهاست.
آنطور که در برخی روایتها آمده، قدمت طب سنتی در ایران حدود هفتهزار سال است. در سالهای معاصرتر هم، پرچمداران بازسازی مکتب طبی ایران دانشمندانی، چون محمد زکریای رازی، شیخالرییس ابوعلی سینا و سید اسماعیل جرجانی بودند که هر کدام حدود یک قرن این وظیفه را به عهده داشتند.
به گزارش اعتماد، مهمترین اثر شناختهشده در طب سنتی هم کتاب قانون (القانون فی الطب) است که ابوعلی سینا، آن را پیش از ۴۰۶ هجری، یعنی در حدود ۳۵سالگی تألیف کرد. این کتاب طی چندین سده در سرزمینهای اسلامی و در اروپای سدههای میانه، همه کتابهای دیگر در این زمینه را تحتالشعاع قرار داد. اما امروز کمتر از این کتاب میشنویم که بهگفته بسیاری از متخصصان طب سنتی و پزشکان، کمرنگشدن این کتاب و مباحث آن، بهمعنی حذف نیست، بلکه با گسترش و رشد دانش پزشکی، و ساخت تجهیزاتی مانند میکروسکوپ و بهتبع آن، شناخت جنبههای سلولی و مولکولی بسیاری از بیماریها، مبانی فکری درجشده در کتبی مانند قانون ابن سینا کنار میرود. درواقع باید گفت که مبانی فکری رایج در پزشکی سنتی، با رشد علم بهروز شده و از آن شکل و سیاق سابق خارج شده است.
در تاریخچه و خاصیت گیاهان دارویی شکی نیست. هزاران سال است که بشر، به خواص گیاهان دارویی پی برده و در جوامع باستانی، این گیاهان اهمیت بسیاری در درمان بیماریها داشتند؛ تا جایی که با پیشرفت علم، پزشکان و داروسازان هم برای کسب اثرات سودمند گیاهان و مواد موثر در آنها تحقیقات گستردهای کردهاند که درنهایت منجر به توسعه صنعت داروسازی شده است. در واقع، بخش عمده مواد اولیه محصولات دارویی، همین مواد گیاهی است، البته به شرط سربلند بیرونآمدن این گیاهان از آزمایشها و بررسیهای علمی. اما ماجرای گیاهان دارویی و آنچه امروز در عطاریها ارائه میشود، در بسیاری موارد مسیری بسیار متفاوتتر از بررسیهای علمی را پیش گرفتهاند و حتی از ترکیبات شیمیایی خطرناک هم در بعضی قرصها و شربتهای بهاصلاح گیاهی و دستساز خود استفاده میکنند. بهگفته «مهدی»، یکی از فروشندگان گیاهان خشک و عرقیجات در بازار تهران، تعداد قابلتوجهی از عطاریها در تهران، قرصهای مخدر مانند متادون میفروشند و در واقع بخش عمده درآمدشان از همین راه است.
او که عطاری را از پدر و پدربزرگ خود به ارث برده است، درباره تخلفات عطاریها میگوید: «بسیاری از عطاریها در بازار که جواز یا کارت بهداشت نداشتند یا تخلفی در فروش دارو انجام داده بودند، جمع شدند، اما در سایر مناطق شهر، شاهد عطاریهایی هستیم که بهراحتی متادون، شربت تریاک، ترامادول، آمفتامین و... میفروشند یا در مواردی آنها را با چند نوع گیاه دارویی مانند آویشن، پودر زنجبیل یا... ترکیب میکنند و بهنام قرصهای لاغری، ترک اعتیاد، تقویت قوای جنسی و... به مشتریان خود ارائه میدهند.»
مهدی که بیش از ۱۰ سال است در یک عطاری مشغول به کار است، درمورد خطرات مهلک قرصهای دستساز در بعضی عطاریها میگوید: «گاهی مثلا برای لاغری، قرص آمفتامین را با چند داروی گیاهی مخلوط میکنند که بهراحتی باعث کاهش اشتها و وزن مشتری میشود. البته این قسمت خوب ماجراست؛ یعنی حتی اگر کسی میخواهد از یک عطاری چنین قرص لاغریای تهیه بکند، باید خیلی خوششانس باشد که در ترکیبات آن محصول، آمفتامین استفاده شده باشد. در بسیاری موارد، ماده مخدر شیشه را جوشانده و در آن محصول دستساز استفاده میکنند که بیشک خطرات زیادی برای مصرفکننده به همراه خواهد داشت.»
او درباره چالشهای عطاریها توضیح میدهد: «عطاری جزو مشاغلی است که مظلوم واقع شده است. از قدیم، تمام نیاکان ما با گیاهان دارویی و خواص آنها آشنا بودند و سبک تغذیه آنها بر پایه دانستههای تجربیشان بود. هیچ فروشنده داروی گیاهی هم ادعا نمیکرد که میتواند تمام بیماریها را درمان کند یا اینکه بخواهد بیمار را مجبور به لغو روند درمان پزشکیاش کند. اما امروزه میبینیم که حتی در مواردی ادعا میکنند که باید یک یا چند گیاه خاص را برای یک بیماری خاص ترکیب کنند که گاهی وقتی مشتری آن بسته ترکیبی را برای ما میآورد، متوجه میشویم که مخلوطی از چند گیاه شناختهشده و ساده است که قیمت آن نهایتا شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ هزار تومان شود، اما آن فرد مدعی پزشکی سنتی، از مشتری مبالغ چندمیلیونی دریافت کرده است. از طرفی، برخی افراد بدون اخذ پروانه کسب معتبر از مراجع ذیصلاح و حتی داشتن حداقل اطلاعات در مورد داروهای گیاهی و قوانین حاکم بر این حرفه، اقدام به تأسیس عطاری میکنند. امروز وارد هر عطاریای که میشوی، روی در و دیوار درمورد هر بیماریای نوشته و بهراحتی تجویز میکند؛ این رفتارها، باعث بدنامی طب سنتی و بیاعتمادی نسبت به عطاریها شده است.»
در برخی موارد، مثلا بیماری که مثلا مشکل کبد دارد، به یکی از همین عطاریها که خود را حکیم معرفی کرده و ادعای درمان دارد مراجعه میکند. آن فروشنده داروی گیاهی هم با کلی بدگویی از پزشکان و طب نوین، او را مجاب میکند که داروهای خود را قطع کرده و دستورات گیاهی را دنبال کند. این بیمار ممکن است مدتی احساس خوبی از این داروهای گیاهی داشته باشد، اما بهزودی نشانههای بیماری او بدتر شده و با حال نامساعدی ناچار میشود دوباره روند درمان پزشکی خود را ادامه دهد. یا مثلا گاهی در شکم خود دردی را احساس میکند و بدون بررسی دقیق که این درد مربوط به چه عاملی است، عرقیجات گیاهی را مصرف میکند که در یک مدت کوتاه شبیه مسکن عمل میکنند، اما اگر درد این بیمار مربوط به سرطان یا مشکلات پیچیدهای باشد، علاوه بر وخیمترشدن حالش، زمان درمان اصولی را هم از دست میدهد. در این مورد، یکی از بیمارانی که تجربه خود را در میان گذاشت، توضیح میدهد: «در چند ماه گذشته، من دچار سنگ صفرا شده بودم و به اشتباه، بهطور کامل تحت درمان گیاهی بودم. شاید گاهی تصور میکردم که درد شکمم کمتر شده یا رو به بهبودی هستم، اما درنهایت تا مرحلهای پیش رفتم که نزدیک بود جان خود را از دست بدهم. در واقع سنگ صفرای من بسیار بزرگ شده بود و امکان دفع آن با گیاهان دارویی نبود و تعلل من در پیگیری درمان پزشکی، فقط باعث شده بود که زمان را برای برداشتن آن سنگ از دست بدهم.»
یکی از مبتلایان به اماس که در زمان درمان خود، گذرش به فروشندگان داروهای گیاهی افتاده، میگوید: «من پس از تشخیص بیماری، به توصیه مادرم یک بار به یکی از این فروشندگان داروهای گیاهی مراجعه کردم؛ یک خانم که ادعا میکرد پزشک است و تاکنون تعداد زیادی مبتلا به اماس را بهطور کامل درمان کرده است. به اصرار مادرم و با وعدههایی که میداد، تصمیم بر این شد که برای من هم دارو تجویز کند.
او اعلام کرد که داروهای من را باید ترکیب کند و خودش بسازد. بعد از یک ماه، یک بسته برای من ارسال کرد که شامل چند نوع گیاه مانند بادرنجبویه، گل بنفشه و... بود. یک بسته دیگر هم شبیه موم سفتشده بود که وقتی ترکیبات آن را پرسیدم، پاسخ نداد. توصیه دیگر او هم استفاده از پودر موبر قدیمی بود که حتما متشکل از آهک و زرنیخ باشد و هفتهای دو بار روی پوست تمام بدنم به مدت ۲۰ دقیقه قرار دهم؛ توصیههایی که شاید حتی تصور انجامدادنش هم علاوه بر خندهداربودن، ترسناک هم بود. او حتی تجویزی مشابه این برای سرطان هم داشت و ادعا میکرد سالهاست بیماران سرطانی بسیاری را درمان کرده است.»
سی بهمن ۱۴۰۲، «نفیسه حسینییکتا» مدیرکل دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت، در گفتوگویی با مهر درمورد مجوز عطاریها گفت: «مجوز عطاریها را وزارت صمت میدهد، اما فعالیت آنها مرتبط با حوزه سلامت است؛ از همین رو مذاکرات مستمر بین وزارتخانهای در دستورکار قرار داشته که در حال عملیاتیشدن است.» او همچنین به آموزش عطاریها اشاره کرد و توضیح داد: «آموزش عطاریها در خصوص محدوده قانونی فعالیت آنها و استفاده از گیاهان دارویی و... است.» بهگفته حسینی یکتا، با توجه به مشکلاتی که از ناحیه فعالیت برخی عطاریها مشاهده میشود، لازم است این ساماندهی هرچه زودتر به سرانجام برسد.
«علیرضا رستمی» سرپرست اداره کل نظارت و ارزیابی فرآوردههای طبیعی، سنتی و مکمل سازمان غذا و دارو هم درباره مجوز و نظارتها بر عطاریها میگوید: «ازجمله ضوابط آییننامه مقررات مورد تأیید سازمان غذا و دارو میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: هرگونه عرضه و فروش داروهای گیاهی، شیمیایی و مکملهای تغذیهای و ورزشی، فرآوردههای دارویی گیاهی در عطاریها ممنوع و غیرقانونی بوده و صرفا میبایست در داروخانههای مجاز و زیرنظر پزشک و داروساز صورت پذیرد. فروش داروهای ترکیبی گیاهی بدون اصالت بههیچوجه در عطاریها مجاز نیست، بسیاری از این داروهای ترکیبی که با ادعای صددرصد گیاهی ضدچاقی، لاغری، ضداعتیاد و... به فروش میرسند، اساسا داروی شیمیایی و دارای عوارض جانبی متعدد هستند.
تبلیغاتی تحت عنوان داروهای ضدفشارخون، ضدچربی، چاقی و لاغری، ضد اماس، ضدسرطان و... در پشت شیشه عطاریها تخلف بوده که متأسفانه بخش عمدهای از این تخلفات مربوط به عطاریهایی است که مجوز و پروانه کسب ندارند. همچنین عطاریها مجاز به ارائه مشاورههای پزشکی نبوده و نباید در امور درمان دخالت کنند.
صرفا ذکر عناوین فروشنده گیاهان دارویی، فروشگاه گیاهان دارویی و عطاری در تابلو یا فاکتور مجاز است و خرید و فروش هرگونه فرآورده دارویی گیاهی و شیمیایی با اثر درمانی حتی در صورت دارابودن مجوزهای لازم، در عطاری ممنوع است و عطاریها تنها مجاز به فروش گیاهان خشک (گیاهان بدون نیاز به نسخه معتبر پزشک) و عرقیجات دارای مجوز با سیب سلامت سازمان غذا و دارو هستند.
تهیه، نگهداری و فروش هرگونه فرآورده دستساز بدونمجوز وزارت بهداشت در عطاری تقلب محسوب میشود و لازم است عطاریها و عطاران آگاهانهتر رفتار کنند و خودشان آگاهیدهنده به خانواده خود و جامعه باشند. بهطور یقین عطاریها با نیت خیرخواهانه در راستای سلامت آحاد جامعه گام برمیدارند ولی نیاز است در چارچوبهای ازپیشتعیینشده و بر اساس دستورالعملهای سازمان غذا و دارو و عمل کرده و اقدام به فروش اقلام دارویی نکنند زیرا فروش دارو صرفا از طریق داروخانهها مجاز است.»
مدتهاست که پزشکان و کارشناسان سازمانهای مرتبط با دانشگاههای علوم پزشکی، برای درمان بیماریهای صعبالعلاجی مانند سرطانها، هشدار دادهاند که برای درمان چنین مواردی، طب سنتی و داروهای گیاهی به هیچ درمان قطعیای نرسیدند و هرگز نباید بیماران فریب وعدههای فروشندگان داروهای گیاهی را بخورند. اما همچنان روی شیشه بعضی از عطاریها پر است از وعدههایی مانند درمان سرطان، اماس، و... با انواع داروهای گیاهی و سنتی در کمترین زمان.
محمدرضا توکلیصابری، دکترای داروسازی و استاد بازنشسته دانشگاه از آنچه به نام طب سنتی میشناسیم، میگوید. «طب سنتی، طبی است که سینهبهسینه از نیاکان ما در اثر تجربههای خام و کتابهای قدیمی به ارث رسیده است. یا گاهی توصیههایی درمورد گیاهان دارویی به استناد روایات قدیمی ارائه میشود. باید به این نکته توجه شود که در زمانهای قدیم، بیماریهای روز مانند انواع سرطان، ایست قلبی و... را نمیشناختند و فقط چند نشانه را شناسایی کرده بودند. مثلا وقتی از قلنج حرف میزدند، منظور علائمی بود که امروز میتوانیم به بیماریهای قلبی، یا معده و روده و... نسبت بدهیم. در واقع تعاریف پزشکی مانند امروز دقیق نبود؛ علم ما امروز صدها بیماری را شناسایی کرده که در زمانهای قدیم شاید فقط یکی از آنها را میشناختیم.
بهطورکلی، طبی که امروز بهنام طب نوین داریم، مبتنی بر شواهد و علم، همچنین ثابتشده و مورد تأیید است. بخش عمده طب ایرانی، اسلامی یا سنتی، طبی بر اساس نقلقول و روایات پزشکان قدیمی است که آزمایشهای علمی آن را اثبات نکرده است. اگر بخشهایی از این روایات هم ثابت و تأیید شده، جزو طب نوین شده و دیگر به عنوان طب سنتی نیست. یعنی اگر ابوعلی سینا به موارد پزشکیای اشاره کرده که قابلاثبات علمی بودند، در طی قرون به طب نوین ورود کرده و جزیی از آن شده است. مواردی هم بوده که در گذشته با توجه به میزان رشد آگاهی و بررسیها مطرح شده، اما بهمرور زمان و با رشد علم، نقض شده است. آنها را ما امروزه منسوخشده میدانیم، اما در مواردی طب سنتی همانها را تکرار میکند. یعنی فقط بر اساس اینکه ابتدا بقراط به مواردی اشاره کرده و پس از آن، ابن سینا به آنها پرداخته است، همچنان مورد تأیید طب سنتی است و توجهی به این موضوع نمیشود که آیا امروز آزمایشهای علمی هم آنها را تأیید کردهاند یا خیر. در واقع طب سنتی فقط بر اساس تجربیات و روایات است، اما باید توجه داشته باشیم در علم پزشکی، هیچ فرد سرشناس و موردتأییدی نمیتواند تجویزی بدون اثبات علمی و اصولی ارائه بدهد و بهصرف اینکه انسان بزرگی بوده، همگان بپذیرند.»
این استاد بازنشسته دانشگاه، درمورد مداخلات خطرناک تجویزهای غیراصولی داروهای گیاهی در درمان پزشکی توضیح میدهد: «بسیاری از همکاران در حوزه پزشکی، شاهد مواردی بودند که بیمار در مراحل اولیه سرطان بوده و فقط یک تومور کوچک داشته و به طب سنتی یا گیاهی مراجعه کرده است. طب سنتی هم برای او دمنوش و داروهای ساختگی بهمدت دو هفته تجویز کرده است. بیمار هم در روزهای اولیه احساس آرامش کرده و پس از دو هفته که شرایطش رو به وخامت رفته و اسکن انجام داده، متوجه شده که تومورش بزرگتر شده است.
مجدد به طب سنتی مراجعه کرده و تجویز این بهاصطلاح حکیم، گیاهان جدیدتر بوده است. یعنی این بیمار عملا یک ماه یا شاید بیشتر، وقت خود را برای مصرف انواع داروها و معجونهای گیاهی ساختگی گذاشته و زمان را از دست داده است. پس از طی این مراحل و وخیمشدن بیماری، ناچار شده که به درمان علمی رو بیاورد و درنهایت متوجه شده که بهشدت زمان را از دست داده و فرصتی برای درمانش نمانده است.
در این شرایط، طب سنتی همچنان بر این باور بوده که پزشکها بیسواد هستند و بیمار پس از مراجعه به پزشکی نوین، حالش وخیم شده است. یعنی آن طبیب جعلی طب سنتی، زمان را که مهمترین فاکتور در درمان یک بیماری مانند سرطان است، بهکلی نادیده گرفته و اشکال مداوا نشدن بیمار را به گردن طب نوین و اسکن و امور پزشکی میاندازد. تازه برخی از فروشندگان داروهای گیاهی که خود را پزشک گیاهی یا سنتی میدانند، ادعا میکنند که صعبالعلاجترین بیماریها را بهراحتی درمان میکنند؛ بیماریهایی که اکنون در بزرگترین مراکز علمی در حال بررسی هستند.»
توکلیصابری، درمورد تصور بهبود در بیمارانی که خود را تحت درمان داروهای گیاهی قرار میدهند، توضیح میدهد: «ما باید به اثر پلاسبو در داروها توجه کنیم. گاهی ممکن است یک ماده یا گیاهی را به بیمار ارائه دهیم و به او تلقین کنیم که برای بیماری او موثر است، گاهی ممکن است در ابتدای این فرآیند مصرف دارونما، حال عمومی حدود ۵۰ درصد بیماران بهبود یابد. با این توضیح میتوانیم بگوییم بخشی از تصور درمان توسط داروهای گیاهی که عطاریها به مردم میفروشند، اثر دارونما بوده و موقتی است.»
توکلیصابری درمورد ماهیت گیاهان دارویی میگوید: «بیشتر داروهای مدرن، منشأ گیاهی دارند، اما استفاده از گیاهان دارویی در داروهای مدرن، با بررسیهای علمی و دانش بوده است. یعنی آن گیاه مورد نظر را به عناصر سازندهاش تجزیه کردهاند و در مواردی حتی ساختمان شیمیایی آنها را دوباره تغییر دادهاند تا به استاندارد مصرف برسد. بنابراین داروهای گیاهی به این صورت در امور پزشکی مصرف دارد. اما باید توجه داشت که هر گیاه بهتنهایی یک کارخانه شیمیایی است؛ یعنی هر گیاه، گاهی دهها ماده شیمیایی دارد که فقط چند مورد از آنها خاصیت درمانی دارد و شاید باقی مواد آن، مضر باشد و با این توضیح، عطاریها بدون درنظرگرفتن مجموعه خواص و مضرات یک گیاه، آن را به بیمار میدهند و تجویز میکنند جوشانده آن را مصرف کند؛ بدون اینکه توجه کند که این گیاه در کدام منطقه روییده، با چه فرآیندی نگهداری شده تا به عطاری برسد و چه اتفاقی برای عناصر آن حین جوشاندن میافتد. حتی اینکه گیاه در چه منطقهای روییده باشد نیز در ماهیت آن گیاه و میزان مواد موثر آن تأثیرگذار است. بنابراین چنین تجویزهایی دقیق و استاندارد شده نیستند.»
بهگفته این متخصص داروسازی، نکته قابلتوجه این است که تمامی نهادها بهخصوص رسانهها در راستای آگاهیبخشی به بیماران و تشویق آنها به رویآوردن به شیوههای اصولی، علمی و ثابتشده است.
با تمام این توضیحات، سوال اصلی بسیاری از مردم این است که آیا میتوان روی طب سنتی به عنوان شیوهای قطعی برای درمان بیماریهای صعبالعلاجی مانند سرطان حساب کرد؟ یا استفاده از این شیوه صرفا باید مکملی برای بیماران باشد؟
گروه طب سنتی دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران، قدیمیترین و یکی از برترین گروههای طب سنتی سراسر کشور است. در این گروه متخصصان طب ایرانی و طب چینی به انجام خدمات آموزشی، پژوهشی، حفظ تندرستی و درمانی مشغول هستند. این گروه هم راستا با تشکیل دانشکده طب ایرانی در سال ۱۳۸۶ تأسیس و اقدام به پذیرش دستیاران دکترای تخصصی طب ایرانی کرد. از سال ۱۴۰۰ بهطور مشترک دورههای طب سنتی چین بین دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشگاه علوم پزشکی تهران راهاندازی شد و اساتید گروه اقدام به همکاری با دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای تربیت متخصصان بالینی طب چینی کردند.
گروه داروسازی سنتی دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران، و همچنین معاونت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقالهای تحت عنوان «نگاهی بر کاربرد و میزان استفاده از طب مکمل و جایگزین در سایر کشورها بر اساس آخرین مطالعات آماری» که در بهار ۱۳۹۰، در مجله طب سنتی اسلام و ایران، منتشر شد، مطرح کردند که: «طب مکمل و جایگزین، به گروهی از سیستمهای درمانی و فرآوردهها گفته میشود که بهطور کلی زیرمجموعه پزشکی مرسوم قرار نمیگیرند. از طب مکمل در کنار پزشکی مرسوم و از طب جایگزین بهجای آن استفاده میشود. تحقیقات انجامگرفته نشان میدهند که استفاده از طب مکمل و جایگزین در بسیاری از کشورها در حال افزایش است. بهمنظور بررسی چگونگی استفاده از طب مکمل و جایگزین، و شیوه کار آن بر بیماریهای مختلف و اقشاری که جهت درمان با حفظ سلامتی به طب مکمل و جایگزین روی میآورند، مطالعات آماری گستردهای در برخی از کشورها انجام گرفته است. این مطالعات بیانگر دیدگاههای مردم جامعه برای استفاده یا عدم استفاده از طب مکمل و جایگزین هستند و نقش مهمی در تصمیمگیریهای آتی نظامهای سلامت دارند.
یک پزشک متخصص و عضو هیاتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، درباره طب مکمل و جایگزین میگوید: «درمورد طب مکمل، طب سنتی، اسلامی، گیاهی بسیار صحبت شده است. همه هم قصد دارند در مورد یک موضوع واحد صحبت کنند، اما با اسامی مختلف. علمیترین و اثباتشدهترین عنوان در میان آنها، همان طب مکمل یا (Complementary Medicine) است که در سایر کشورها به آن توجه شده است. این طب عبارت است از مجموعه تمهیدات درمانیای که در بهبود بیماریهایی که با امکانات طب نوین، نمیتوان به نتیجه صددرصد مطلوبی رسید، مشروط بر اینکه بر این درمانها طی پژوهشهای کارآزمایی بالینی، بهاندازه کافی تحقیق و پژوهش انجام، و نتیجهبخشی آنها تأیید شده باشد؛ در این صورت، وارد طب مکمل میشوند و میتواند در سراسر جهان به عنوان پدیده اثباتشده از آن استفاده شود. در ایران متأسفانه طب مکمل به این صورت تعریف نشده است.
عدهای بخشی از این علم را به عنوان طب اسلامی استخراج کردند و آن را با یک سری اطلاعات که از کتاب بوعلی سینا یا تجربیاتی که در کتب سنتی مربوط به طب مانند طبالرضا کسب کردند، ترکیب کرده و یک سری اصول را برای آن تعریف کردند. برخی هم تجربیات پزشکی مربوط به این سرزمین را در دورههای مختلف جمعآوری کرده و تحت عنوان طب سنتی تعریف کردهاند. در این میان افرادی هم چه در طب اسلامی و چه در طب سنتی، از یک سری مواد گیاهی استفاده کردند و آن را بهنام طب گیاهی معرفی کردهاند؛ یعنی یک پدیده مطالعهشده و دقیق را خرد کرده و از آن معانی و تعاریف جدید ساختهاند که هیچکدام از آنها مبنای علمی ندارد، چراکه با متدلوژی یا روششناسی علمی جدید و پزشکی همخوانی نداشته و از مسیر کارآزمایی بالینی عبور نکردهاند.
اما متأسفانه در کشور ما گاهی بهدلیل نفوذ برخی از این پیروان شیوههای غیرعلمی بر تصمیمگیریهای کلان، در مواردی این شیوهها به رسمیت شناخته شدهاند. در این بازار آشفته، بسیاری از کسبوکارها رونق گرفته و هزینههای گزافی بر دوش بیمارانی گذاشته میشود که فریب وعدههای غیرعلمی را میخورند.»
این پزشک متخصص، با تأکید بر آگاهیبخشی به مردم، میگوید: «تمامی این شاخههای مختلف طب، از طب نوین گرفته تا مکمل و جایگزین، مباحث در حال تحقیق در نهادهای معتبر جهانی است و باید بدانیم که شیوههای استفاده غیراصولی و غیرعلمی از آنها توسط برخی از مدعیان علم و گاهی شیادان، آسیبهای فراوانی به مردم و جامعه وارد میکند.»
نکته قابلتوجه در چنین گزارشهایی این است که چرا هیچوقت فردی ادعا نمیکند که میتواند از یک مایع ناشناخته، به عنوان بنزین برای خودروی خود استفاده کند؟ یا چرا وقتی یک وسیله الکترونیکی یا برقی از کار میافتد، حتما آن وسیله برای تعمیر به یک متخصص ارجاع داده میشود؟ چه محاسباتی وجود دارد که بهراحتی میتوانیم بدنمان - این مهمترین داراییمان در تمام زندگی - را به توصیههای بدون پشتوانه و اثباتنشده هر فرد غیرمتخصصی بسپاریم یا چگونه اجازه میدهیم که یک فرد بدون علم و آگاهی درمورد ساختار بهشدت پیچیده بدن انسان، راهکارهای تجربهنشدهای ارائه بدهد و هر تجویز ناشناخته و گاهی خطرناک را درموردمان به کار ببرد؟ شاید در اینجا نقش نهادهای مسوول در فرهنگسازی و آموزش همگانی در راستای اعتمادکردن به علم و تکیه به دانش متخصصان ضروری باشد. در این مورد جای خالی سواد بهداشتی، بسیار مشهود است. آنطور که گفته شده، اصطلاح سواد سلامت (بهداشتی) به مفهوم یک مهارت شناختی و به عنوان مسالهای مهم و تأثیرگذار در نظام مراقبت سلامت نخستینبار در سال ۱۹۷۴ در یک پنل آموزشی درمورد آموزش بهداشت، مطرح شد. بهگفته بسیاری از متخصصان و مسوولان در نظام سلامت، سواد بهداشتی تا میزان قابلتوجهی میتواند خودمراقبتی را افزایش داده و هزینه و مصائب مردم و نظام سلامت را در درمان بیماریها کاهش بدهد.
بنابراین، به نظر میرسد ضرورت دارد آگاهیبخشی عمومی و رشد سطح سواد بهداشتی مردم، در اولویت قرار بگیرد تا بیماران متوجه شوند که خوددرمانی یا درمانهای غیراصولی و البته تجویز خودسرانه دارو به فرد دیگر با بیماری مشابه، علاوه بر تشدید بیماری، چه بار مالی سنگینی هم برای بیمار و هم برای نظام سلامت کشور به دنبال خواهد داشت.