برای نظامی که خود را متکی به مردم میداند، آیا این حجم از کاهش مشارکت و بی اعتنایی مستمر مردم به مهمترین عرضه سیاسی کشور، نباید هشدار دهنده باشد؟ آیا جبهه انقلاب، باید نگران باشد یا از بازگشت امید در پی افت مشارکت مردم خبر دهد؟!
هفته نامه ۹ دی، وابسته به حمید رسایی، منتخب اصولگرای انتخابات مجلس دوازدهم از تهران، با درج تصویری از او و دو راهیافته دیگر به پارلمان این تیتر را زده است:
"بازگشت امید به جبهه انقلاب".
به گزارش عصرایران، در این باره نکات زیر قابل ذکر است:
۱ - اگر منظورشان از "جبهه انقلاب" فهرست و ستاد انتخاباتی خودشان بوده است، تیتر درستی زده اند و بقیه این یادداشت، بلاموضوع است. به هر حال، در هر انتخاباتی، برندگان خوشحال میشوند و ممکن است چنین واکنشهایی داشته باشند. مبارک شان باشد!
۲ -، اما اگر منظورشان از انقلاب، همان انقلاب اسلامی سال ۵۷ و نظام برخاسته از آن است، باید تیتر دیگری میزدند و مثلاً مینوشتند: "زنگ هشدار برای جبهه انقلاب".
علتش نیز واضح است: پیدایش و پویش جمهوری اسلامی از همان ابتدا، مبتنی بر مردم بوده است. این نظام، با روشهایی مانند کودتا ایجاد نشده که بگوییم اتکایش بر کودتاچیان بوده است و نظایر این ها. اگر جمهوری اسلامی، مردم را از دست بدهد، حیاتش را از دست داده است، حتی اگر در ظاهر بماند و به زندگی اش را به شکل "نباتی" ادامه دهد.
از این رو، هر نشانهای از کمرنگ شدن حضور مردم در صحنههای نظام، باید به مثابه یک هشدار دیده شود. درست مانند نتایج آزمایش پزشکی که پایین آمدن سطح برخی عوامل حیاتی، باید پزشک را هوشیار و او را به مداوای بیمار وادارد.
اگر علائم حیاتی، مدام پایین بیاید و پزشک، مدام بگوید همه چیز عالی است و از بازگشت امید به خانواده بیمار بگوید، به بیمار، خانواده او و حتی به شرافت پزشکی خودش خیانت کرده است.
طبق آماری که خود مسوولان برگزاری انتخابات اعلام کرده اند، در ۱۱ اسفند ۱۴۰۲، رکورد پایینترین سطح مشارکت مردم ایران در یک انتخابات شکسته شد. در برابر ۲۵ میلیون نفری که در انتخابات حضور داشتند، ۳۶ میلیون ایرانی دیگر نیامدند.
کاهش نرخ مشارکت، فقط در اسفند امسال رخ نداده است؛ در ۴ سال گذشته، در هر ۴ انتخابات مجلسین شورا و خبرگان، ریاست جمهوری و شوراهای شهر، شاهد یک افت جدی مشارکت هستیم به طوری که در همه این انتخابات، آمار مشارکت زیر ۵۰ درصد بوده است. این آمار در تهران که پایتخت نظام سیاسی است، نگران کنندهتر است به طوری که در انتخابات اخیر، قریب به سه چهارم تهرانیها رأی ندادند و از ۲۶ درصدی هم که آمدند، ۱۲ درصد رای باطله دادند!
برای نظامی که خود را متکی به مردم میداند، آیا این حجم از کاهش مشارکت و بی اعتنایی مستمر مردم به مهمترین عرضه سیاسی کشور، نباید هشدار دهنده باشد؟ آیا جبهه انقلاب، باید نگران باشد یا از بازگشت امید در پی افت مشارکت مردم خبر دهد؟!
نگران کنندهتر از افت مشارکت، همین مواجهههای نابخردانه با مسأله است که نه تنها خطری احساس نمیکنند، بلکه آن را امیدبخش هم میدانند و قرار است با این دیدگاه، چهار سال برای مردم قانون تصویب کنند و بر دولت نظارت کنند!
اعضای جبهه واقعی انقلاب، کسانی هستند از کاهش مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی کشور، بیمناک هستند و با آینده نگری این پرسش را مطرح میکنند که اگر مجموعه سیاستها و روشهای اداره کشور به شکل کنونی ادامه یابد، در انتخابات بعدی، چه بر سر مشارکت و به تبع آن، حیثیت و حیات نظام و انقلاب و کشور و مردم خواهد آمد؟
اعضای جبهه واقعی انقلاب کسانی هستند که با این نگرانی، صدای مردم - از رأی دهندگان تا خاموشها - را میشنوند و برای جلب رضایت آنها که مالکان واقعی سرزمین ایران هستند، برنامه ریزی میکنند. آنها میدانند که شنیدن صدای خاموشان، شنوایی قوی تری میخواهد و میدانند که نشنیدن صدای اکثریت یا دیر شنیدن آن، چقدر میتواند برای انقلاب و نظام، خطرناک باشد. آنها این دغدغه جدی و استراتژیک را دارند که برای حفظ نظام، باید رضایت مردم را جلب کرد و آنها را بازگرداند.
اعضای جبهه واقعی انقلاب، هرگز بعد از کمترین نرخ مشارکت مردم در تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی تیتر نمیزنند: بازگشت امید به جبهه انقلاب.
۳ -، اما از نظر میزان آرای فهرست برنده نیز باید از حجم ذوق زدگی برخی منتخبان شگفت زده شد. نفر اول تهران تنها ۵۹۷ هزار رأی آورده که از آرای نفرات اول تمام دورههای انتخابات مجلس در تهران، پایینتر و حتی کمتر از نصف نفر اول دور گذشته بوده است!
جالب است که در دور گذشته انتخابان که به شکل گیری همین مجلس اصولگرا انجامید، نفر آخر و سی ام تهران، ۶۴۲ هزار رای آورده بود و در مجلس قبلتر که اصلاح طلبان برنده شدند، نفر سی ام، یک میلیون و ۸۰ هزار رای داشت و این در حالی است که در این سال ها، واجدان شرایط رای دادن نیز افزایش داشته اند.
و باز جالب است که نفر اول تهران، حتی در قیاس با آرای خود در دور قبل انتخابات، به خودش باخته است. سید محمود نبویان در انتخابات ۱۳۹۸، بیش از ۸۲۱ هزار رأی آورده و ششم تهران شده بود، ولی حالا با ۵۹۷ هزار رأی اول است!
و جالبتر این که در همان صفحه نخست، برای محمدباقر قالیباف که رأی کمتری از دور قبل آورده تیتر "نه معنادار" زده و او را در زمره مغلوبان دانسته اند، ولی به کمتر شدن رای خودشان با تیتر "بازگشت امید به جبهه انقلاب" بالیده اند!
حال باید به جد، پرسید که کسب آرایی کمتر از آرای نفرات آخر دورههای قبل، کاهش اقبال مردم به آنها حتی در میان خود اصولگرایان و حتی باختن به خود در میزان آرا، واقعاً چگونه توانسته است خوشحال و امیدوارشان کند؟!
آیا اینها واقعاً امیدوارند یا دارند فیلم بازی میکنند؟
خدا کند فیلم شان باشد!