«دشمنان که به ویژه پس از شکست بلوای پاییزی ۱۴۰۱، تمام سرمایه و تمرکز خود را معطوف به انتخابات اسفند ماه ۱۴۰۲ کرده و در تلاش بودند با دمیدن در شیبور تحریم انتخابات و موج سواری بر برخی گلایهمندیهای مردم و نشستن بر زخمهایی که در کشور وجود دارد، شکست خود را جبران کنند! بار دیگر شکست را تجربه کردند.»
مشارکت در انتخابات یازدهم اسفند ماه، همچنان محل تحلیل از سوی ناظران است؛ مشارکتی که پایینترین میزان در طول ادوار انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده است. با این وجود، رسانههای نزدیک به محافظهکاران و مقامات کشوری و لشکری، میزان مشارکت حدود ۴۱ درصدی را «پیروزی مردم» میدانند. آنها اینگونه استدلال میکنند که، چون در ماههای اخیر شبکههای خبری فارسیزبان خارج از کشور، تبلیغات گستردهای برای عدم مشارکت مردم در انتخابات داشتهاند، همین حضور حدود ۴۱ درصدی یک «پیروزی» باید قلمداد شود.
به گزارش اعتماد، هفتهنامه «صبح صادق» ارگان مطبوعاتی معاونت سیاسی سپاه در شماره اخیر خود، تحلیلها و یادداشتهای زیادی در ارتباط با انتخابات مجلس دوازدهم و خبرگان ششم دارد.
تقریبا تمامی این یادداشتها در منقبت میزان مشارکت واجدان شرایط در انتخابات است و این مشارکت را شکست «دشمنان» و «تحریمکنندگان انتخابات» معرفی کردهاند.
در انتخابات اخیر، از جمعیتی بیش از ۶۱ میلیون نفر که واجد شرایط رای دادن بودند، نزدیک به ۲۵ میلیون نفر رای دادند که مشارکتی معادل ۴۰.۸ درصد را رقم زدهاند. با این وجود، استقبال از این رقم مشارکت که پایینترین نرخ مشارکت در طول جمهوری اسلامی بوده، به این دلیل است که مستقبلین معتقدند که «دشمنان» در حال کار روی تحریم انتخابات از سوی مردم بودند تا مشارکت عمومی را به ۳۰ و حتی ۲۰ درصد برسانند. اما آنچه در بین این یادداشتهای هفتهنامه سپاه پاسداران دیده نمیشود، آسیبشناسی ۵۹-۵۸ درصدی است که در انتخابات شرکت نکردهاند. در میان یادداشتها و تحلیلهای ارگان رسانهای سپاه، هیچ توجهی به این بخش از جامعه که در انتخابات اخیر حاضر نشدند پای صندوق حاضر شوند، نشان نداده است.
این درحالی است که بسیاری از ناظران و کارشناسان سیاسی معتقدند این میزان عدم مشارکت، باید ریشهیابی و آسیبشناسی شود. اینکه میزان مشارکت بالاتر از میزان مشارکت در نظرسنجیها باشد، آنقدر که باید نیمه خالی لیوان دیده شود، جای تحلیل ندارد، آنهم درحالی که آرای باطله و سفید زیادی در این دور از انتخابات، در صندوقهای رای ریخته شده است. این نیمه خالی، در صورتی که توجهی به آن نشود، میتواند تا انتخابات بعدی بیشتر شود و آنجاست که غافلگیری و تحلیل دردی را دوا نخواهد کرد.
یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران، در یادداشتی نوشته «مردم ایران در ۴۵ سال گذشته، یک واقعیت را به اثبات رسانده و از این منظر، جهانیان را انگشت به دهان کرده و متحیر ساختهاند.»
او نوشته «در سال گذشته، امریکاییها با راهبری و بهکارگیری حدود ۵۰ سرویس اطلاعاتی تمامی ظرفیتهای ممکن را برای فریب مردم ایران با راه انداختن یک جنگ ترکیبی و تمرکز بر جنگ شناختی توام با اغتشاشات به کار گرفتند؛ اما مردم ایران مانند گذشته با همراه نشدن با دشمن، شکست بزرگی را به جبهه استکبار وارد کردند.
دشمن شکست خورده در چهار دهه گذشته از جمهوری اسلامی و ملت ایران، انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ را برای پیادهسازی نقشهای دیگر از طریق فریب مردم ایران مورد توجه قرار داد. امریکاییها با استفاده از همان سرویسهای اطلاعاتی و ظرفیتهای رسانهای و شبکههای خود به طور مشخص برای انتخابات ۱۴۰۲، دو نوع هدفگذاری را انجام دادند.
هدف اول آنان جلوگیری از برگزاری انتخابات با ناامنسازی داخل کشور از طریق ایجاد اغتشاش و درگیری بود و هدف دوم آنها در صورت موفق نشدن در هدف اول، راهاندازی یک جبهه گسترده تحریم انتخابات و کاهش میزان مشارکت به زیر ۲۰درصد بود.»
معاون سیاسی سپاه پاسداران، در ادامه افزوده: «باتوجه به حجم سرمایه گذاریها و فعالسازی تمامی ظرفیتها و شکلدهی به کمپین تحریم در خارج و داخل کشور، برآورد رسانهها و شبکههای خارجی از میزان مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند، مشارکت زیر ۲۰درصد و نهایت زیر ۳۰درصد بود. جبهه استکبار برای تداوم دشمنیهای خود با ملت ایران به کاهش مشارکت در انتخابات ایران به عنوان شرط لازم مینگریست.»
این مقام ارشد نظامی درباره انتخابات اخیر ادامه داده: «در ماههای گذشته، جریان تحریمکننده انتخابات وابسته به جبهه استکبار چه در داخل کشور و چه در خارج، تمام توان خود را برای بیاعتمادسازی مردم به صندوق رای و منصرف کردن آنان برای رای دادن با کلیدواژههایی، چون «رای بیرای» به کار گرفتند؛ اما در روز انتخابات مردم ایران با خلق حماسهای ماندگار در این میدان نبرد و جنگ شناختی جبهه استکبار سربلند و پیروز از میدان خارج شدند.»
اگر انتخابات سال ۱۳۹۸ درنظر گرفته شود، در آن انتخابات نرخ مشارکت ۴۲ درصد بود و این انتخابات هم کمی پایینتر از آن است. البته این تمجیدها و خواندن سرود پیروزی میتواند خوراک سیاسی باشد و از این جهت باشد که عملکرد دولت ابراهیم رییسی و مجلس انقلابی را مبرا از هر نوع انتقادی کنند.
از این جهت که وقتی در سال ۱۳۹۸ میزان مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم، رکورد پایینترین نرخ مشارکت در ادوار مجلس پس از انقلاب را از آن خود کرد، محافظهکاران همگی انگشت اتهام را به سمت دولت حسن روحانی و مجلس دهم نشانه رفتند و معتقد بودند که این ریزش مشارکت ۲۰ درصدی نسبت به انتخابات مجلس دهم، ناشی از نارضایتی از عملکرد ضعیف دولت و مجلس است.
آنها برای تسخیر مجلس وعدههای رنگارنگی دادند که درصد بالایی از آنها جامه عمل بر خود ندید، اما به هر شکل آن زمان مقصر مشارکت پایین را تنها عملکرد قوای مجریه و مقننه میدانستند؛ درحالی که چند ماه قبل از انتخابات و در آبان ماه، اعتراضات نسبتا گستردهای به گران شدن بنزین در اغلب نقاط کشور آغاز شد که در دو، سه روزی که ادامه داشت، تعدادی کشته و تعدادی هم مجروح شدند.
از سوی دیگر ماجرای هواپیمای اوکراینی و ساقط کردن آن توسط پدافند نیروهای مسلح و پنهان کردن موضوع از افکار عمومی بیاعتمادی وسیع و گستردهای نسبت به ارکان حاکمیتی در لایههای مختلف جامعه ایجاد کرد، اما محافظهکاران چه در آن زمان و چه در همین ماهها و روزهای اخیر، هیچگاه این دو مورد را در زمینهسازی برای کاهش مشارکت عمومی در انتخابات مجلس یازدهم نمیبینند، اما همانها که زمانی مشارکت پایین را از چشم دولت و مجلس وقت میدیدند، امروز که نرخ مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم، رکورد پایینترین نرخ مشارکت را جابهجا و از آن خود کرده، هیچ حرفی از نارضایتی عامه مردم نسبت به عملکرد دولت ابراهیم رییسی و مجلس انقلابی یازدهم، نمیگویند و در مقابل، به ابراز شادمانی از پیروزی ناشی از مشارکت حدود ۴۱ درصدی میپردازند.
درحالی که اگر عملکرد آن دو نهاد در سال ۱۳۹۸ باعث کاهش مشارکت شده بود، کمپینهای به قول محافظهکاران تحریمی انتخاباتی، آن زمان هم بوده و خود خوب میدانند که در تمامی ادوار انتخابات جمهوری اسلامی این کمپینها از سوی اپوزیسیون فعالیت داشته است.
در بخش دیگری از یادداشتهای صبح صادق، علاوه بر ابراز شادمانی، اصلاحطلبان را به آنچه «ائتلاف با رسانههای بیگانه، ضدانقلاب خارجنشین» برای «تحریم انتخابات» خوانده، متهم کرده است.
مهدی سعیدی، جانشین مرکز مطالعات معاونت سیاسی سپاه پاسداران، «کمپین تحریم انتخابات» را بزرگترین آنها در طول ۴۵ سال اخیر معرفی کرده و ضمن اتهامزنی به اصلاحطلبان، نوشته «کمپین» ادعایی «با ائتلاف رسانههای بیگانه، ضدانقلاب خارجنشین و اصلاحطلبان تحریمی شکل گرفته بود تا میزان مشارکت در کشور را به زیر ۳۰ درصد کشانده و حتی جلوتر رفته و عدد کمتر از ۲۰ درصد را ثبت کند. ملت ایران در مقابل چشمان حیرتزده تحریمیها، حماسه باشکوهی را آفریدند که فهم عظمت آن الهی بودن آن را نمایان خواهد کرد.»
این مقام ارشد سپاه پاسداران، در ادامه افزوده: «دشمنان که به ویژه پس از شکست بلوای پاییزی ۱۴۰۱، تمام سرمایه و تمرکز خود را معطوف به انتخابات اسفند ماه ۱۴۰۲ کرده و در تلاش بودند با دمیدن در شیبور تحریم انتخابات و موج سواری بر برخی گلایهمندیهای مردم و نشستن بر زخمهایی که در کشور وجود دارد، شکست خود را جبران کنند! بار دیگر شکست را تجربه کردند، اما در این میان، باید به این نکته توجه کرد که رای صامت و زبان بسته است و نیازمند تفسیر است و باید زبان آن را گشود و نطقش را باز کرد! لذا تلاش برای معنا بخشیدن به آرا یکی از رسالتهای مهمی است که کار انتخابات را تکمیل میکند. نکته تاملبرانگیز آن است که دشمن نیز بیکار ننشسته و بازندگان و ناکامان انتخابات نیز در تلاشند تا تفسیری مغرضانه از آرای مردم ارایه دهند و خود را پیروز این میدان معرفی کنند.
به واقع، از همین الان جنگ معنابخشی آغاز شده و دشمن تلاش خواهد کرد رای ملت را خوار کرده و با بزرگنمایی ضعفها، خود را پیروز جلوه داده و شیرینی این حماسه بزرگ را در کام ملت تلخ نشان دهد، لذا هر کس بتواند اولین تفسیر و تحلیل معقول و منطقی از رای ملت را ارایه دهد، پیروز این جدال خواهد بود.»
هر چند نویسنده اقدام به «معنا بخشیدن به آرا» را مهم دانسته، اما در ادامه تنها به معنابخشی به رایهای به صندوق ریخته پرداخته و توجهی به رایهای ریخته نشده در صندوقها ندارد.
نویسنده در ادامه آورده: «بزرگترین پیام عبور رای از مرز ۴۰ درصد آن است که جریان ضدانقلاب! که چهار سال تلاش کرد تا مردم را از مجلس انقلابی و دولت انقلابی ناامید کند و مشارکت ۳/۴۲ درصدی اسفند ۱۳۹۸ تکرار نشود، در این مسیر ناکام مانده است.
جریان ضدانقلابی که بزرگترین کمپین تحریم انتخابات در ۴۵ سال اخیر را شکل داد تا مردم با صندوق رای قهر کنند، همانهایی که کشور را درگیر بزرگترین فتنه سالهای اخیر کردند تا به بهانه «مرگ مهسا»، صندوقهای رای اسفند ۱۴۰۲ را بسوزانند، به لطف خدا نه تنها هیچ غلطی نتوانستند بکنند، بلکه نتایج آرا نشان داد، بود و نبودشان در چهار سال اخیر تغییری در میزان رای ملت ایجاد نکرده است! درست است که میزان رای ۴۱ درصدی رای پایینی از میانگین ادوار انتخابات مجلس در ایران است، اما این موضوع به تحریمکنندگان و عملیات شناختی گسترده آنها ربطی ندارد و کسی توجهی به فراخوانهای تحریم نکرده است.»
این مقام سپاه پاسداران، همچنین ۴۱ درصد مشارکت در انتخابات امسال را بالاتر از مشارکت ۷۱ درصدی در مجلس پنجم دانسته است: «با صراحت و با علم کامل عرض میکنم رای ۴۱ درصدی ملت ایران در سال ۱۴۰۲، بسیار باشکوهتر از ادوار انتخابات ایران بوده است که آرای بالای ۵۰ درصدی و ۶۰ درصدی را تجربه کرده است. برای نمونه، این رای بالاتر از رای ۷۱ درصدی سال ۱۳۷۴ در مجلس پنجم است. همه کارشناسانی که آن روزها را به خاطر دارند، به خوبی به یاد میآورند که انتخابات آن سال در شرایطی بود که دشمنان این ملت بسیار ناتوانتر از امروز بودند.»
به نوشته مهدی سعیدی، «در آن ایام فضای مجازی وجود نداشت که اینگونه به خدمت مافیا در آمده باشد؛ جنگ شناختی دشمن آنقدر گسترده نبود که حتی دلسوزان نظام را هم دچار «خطای محاسباتی» کند؛ فضای انتخابات کاملا رقابتی بوده و فاصله چپ و راست آنقدرها هم نبود که کسی دعوت به تحریم انتخابات کرده باشد و امثال خاتمی، تاجزاده، حجاریان و... آنقدر خیانتپیشه نشده بودند که بر طبل تحریم کوفته و پای صندوق رای حاضر نشده باشند؛ کشور آنچنان درگیر ۱۸۰۰ تحریمی نبود که در سختترین شرایط اقتصادی قرار گرفته باشد.
فتنه همهجانبهای همچون بلوای پاییزی ۱۴۰۱ شکل نگرفته بود که حاصلش ناآرامی چند ماهه باشد»؛ نویسنده در پایان نتیجه گرفته که «باتوجه به این شرایط است که با صراحت میتوان گفت، دستیابی به آمار ۴۱ درصدی، شکست سنگینی برای آنهایی است که دوقطبی مشارکت-تحریم را کلید زدند و ماههاست برای ناامیدسازی ملت نخوابیدهاند. انتخابات و نتایج حاصل از آن حرفهای بسیاری برای گفتن دارد که باید با تامل و تعقل از آن رمزگشایی کرد و اجازه نداد تا بیگانگان زبان رای ملت شوند.»
نویسنده درحالی معتقد است باید آرا در این انتخابات «معنابخشی» شود و اتفاقا درست هم میگوید که تنها به همین موضوع پرداخته است. نکته دیگر اینکه از یکسو گفته که رای ۴۱ درصدی که رای پایینی هم هست، به «تحریمکنندگان و عملیات شناختی گسترده آنها ربطی ندارد و کسی توجهی به فراخوانهای تحریم نکرده است»، اما نگفته که چرا این میزان مشارکت پایین بوده است.
در همین صبح صادق، پس از انتخابات دوم اسفند ۱۳۹۸، در یادداشتی نوشته شده بود: «اگر گله و اعتراضی هست، به ساختارهای ناکارآمد، روندهای مفسدهخیز و افراد و مدیران ضعیف و فاسدی است که اشتباهی در ساختارهای اجرایی و خانه ملت لانه کردهاند.
مردم در انتخابات شرکت کردند؛ چون میدانند بیتردید، راه اصلح همین ناکارآمدیها و فسادهایی که از قضا ضریب بیشتری را در نظرسنجیها به خود اختصاص داده، باید از رهگذر اصلاح ساختارها و ترمیم روندها و حضور افراد کارشناس، کاربلد و کارآمد در عرصههای مدیریتی و مسوولیتی صورت بگیرد که دلسوز مردم و انقلاب و کشور باشند و با انتخاب هوشمندانه و آگاهانه مردم است که باید مجلسی قوی، متعهد و متخصص و کاربلد شکل گیرد تا بتواند اولویتها و نیازهای مردم و جامعه عزیز ایران را برآورده کند.»
در یادداشتی دیگر در همان شماره صبح صادق، آمده بود: «در این انتخابات برخی افراد دولتی و جریانهای سیاسی عملکردی از خود بروز دادند که در مسیر و خواسته دشمنان بود. جریان حامی دولت ماهها قبل از انتخابات برنامه تحریم انتخابات یا انتخابات مشروط را در اولویت خود قرار داده بود و آن را به گفتمان غالب اصلاحطلبی تبدیل کرده بود.
تولید این گفتمان درحالی بود که هنوز فصل انتخابات و نامنویسیها شروع نشده بود. دولت میتوانست با تقابل با ترویج این گفتمان در میان گروههای سیاسی که در سالهای اخیر بیشترین نقش را در حوزه اجرایی کشور داشتهاند، با این طیف فکری مقابله کند. همین جریانهایی که درصدد شرطگذاری و تعلیق و تحریم انتخابات بودند، براساس آمار در دولتهای یازدهم و دوازدهم، ۸۰درصد دولت روحانی اصلاحطلب و از اعضای حزبهای کارگزاران و اعتدال و توسعه هستند.»
در بخش دیگری از همین مطلب، تاکید شده بود که «عملکرد ضعیف دولت در حل مشکل مردم یکی از مهمترین دلیلی است که میتوانست مردم را نسبت به شرکت در انتخابات و رای به اصلاحطلبان منصرف کند؛ در این زمینه «عبدالله ناصری» مشاور رییس دولت اصلاحات در همان زمانها خواستار شرطگذاری اصلاحطلبان برای انتخابات شد و گفت: «اگر این شرایط از سوی اصلاحطلبان مطرح نشود و تحت هر شرایطی بخواهند وارد عرصه انتخابات شوند، با ریزش رای بسیار جدی مواجه خواهند شد.»
رییس دولت اصلاحات از ماهها قبل نیز در دیدار با فراکسیون امید به طور تلویحی به این فراکسیون گفت که عملکرد ضعیفی در مجلس داشتهاند و این عملکرد ضعیف بر رای مردم در انتخابات اسفند ۱۳۹۸ تاثیرگذار خواهد بود.
در سالهای گذشته جریانهای اعتدال، اصلاحطلب و فراکسیون امید همواره در نظر و عمل به دنبال القای ناامیدی بوده و مردم را به جایی رسانده بودند که حل مشکلات کشور در مسیر داخلی متوقف شده است؛ اما رای مردم در دوم اسفند، تغییر ریل مردم به حرکتهای درونزا برای حل مشکلات بود. این حضور پررنگ و رای معنادار مردم ناشی از فعالیت موفق جریان انقلابی در امیدآفرینی به حرکت در مسیر مکتب سلیمانی و گام دوم انقلاب است.
به طور قطعی انتخاب این مسیر تاکید بر گفتمانهای بیان شده ازسوی رهبر معظم انقلاب، مانند اقتصاد مقاومتی و رونق تولید است. این مجلس با بهرهگیری از تدابیر و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب میتواند ظرفیتهای اقتصادی کشور را افزایش دهد و جریان نفوذ و منفعل را که در سالیان گذشته همه همت و تلاش خود را بر کاهش توان و مقاومت ملی گذاشتهاند، از مصادر تقنینی و اجرایی کنار بزند.»
هفته بعد از آن هم یادداشتی دیگر در صبحصادق، به تحلیل «نوع انتخاب مردم» پرداخته و آورده بود «نوع انتخاب مردم در اکثر حوزههای انتخابیه، به گونهای است که میتوان گفت، مردم فرد یا افراد دارای گفتمان انقلابی، فسادستیز، استکبارستیز و طرفدار مقاومت و اقتصاد مقاومتی را برگزیدند. در این انتخابات بودند چهرههای سرشناسی که دارای افکار و اندیشههای متفاوت باشند، لکن با رویگردانی مردم در بسیاری از حوزههای انتخابیه و از جمله تهران مواجه شدند.
به عبارتی میتوان گفت، مردم از تفکر و گفتمان غالب در مجلس و دولت فعلی که زمانی خود آنان را برگزیده بودند، فاصله گرفتند و به جریان انقلابی و منتقد وضعیت کنونی رای دادند؛ بنابراین مردم با انتخاب خود، فرصتی طلایی را در اختیار جریان انقلابی کشور قرار دادند؛ از این رو، این انتخابات میتواند یک نقطه عطف و به عنوان اولین انتخابات گام دوم به حساباید و سرنوشت انتخاب بعدی را رقم بزند. جهتگیریها در این انتخابات نشان میدهد مردم به دنبال تغییر رویکردها هستند، رویکردهایی که زمانی با تصور گرهگشایی از مشکلات کشور، خود به آن رای دادند.
در سال ۱۳۹۲ مردم با تصور حل مشکلت کشور از طریق مذاکره با امریکا، به آقای روحانی رای دادند؛ پس از آن نیز مردم در انتخابات مجلس و شوراها، عمدتا مردم به کسانی رای دادند که دارای چنین فکر و اندیشهای بودند؛ اما مردم در عمل، به ناکارآمدی این نگاه و رویکرد پی بردند و در انتخابات دوم اسفند ماه، به جریان انقلابی و منتقد رویکرد غربگرایی رای دادند.»
همانطور که پیداست در آن انتخابات، اتهامات زیادی متوجه دولت و مجلس مستقر میشده و رای رایدهندگان را معطوف به درخواست تغییر رویکردها معرفی کرده است.
حالا با توجه به اینکه در این انتخابات هم شرایطی مانند همان شرایط رخ داده است، اگر به نیمه خالی لیوان مشارکت انتخابات نگاه و توجه نشود، ممکن است در ادوار بعدی، این لیوان خالیتر شود؛ با انکار و نادیده گرفتن رای ندهندگان، هیچ تغیر مثبتی در جهت بالا رفتن مشارکت ایجاد نخواهد شد.
از امروز تا انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم ۱۵ ماه باقی مانده است؛ لذا اگر با این بخش از جامعه که با صندوقها قهر کردند و آن بخشی که آرای باطله و سفید دادند، گفتگو نشود و دیده نشوند، این سرخوردگی میتواند به بخش پر لیوان مشارکت سرایت کند و انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم پایینتر از مجلس دوازدهم باشد.