«ترامپ میتواند فشار اقتصادی به ایران را به صورت قابل ملاحظهای تشدید کند و تمام مجراهای محدود فعلی برای تنفس اقتصادی را مسدود نماید!»
رضا نصری، تحلیلگر بین الملل در کانال تلگرامی خود نوشت: اگر از الان این تحلیل در ایران غالب شود که ترامپ هیچ ابزار جدیدی برای اِعمال فشار به ایران ندارد و آمدنش تاثیری بر اقتصاد کشور نخواهد داشت، حاکمیت قادر به برنامهریزی برای مواجهه با او و ایجاد آمادگی برای «راند دوم فشار حداکثری» نخواهد شد!
برخلاف تصور برخی تحلیلگران، ترامپ میتواند فشار اقتصادی به ایران را به صورت قابل ملاحظهای تشدید کند و تمام مجراهای محدود فعلی برای تنفس اقتصادی را مسدود نماید!
ترامپ میتواند ایران را وجه المصالحه مذاکرات خود با چین قرار دهد و از این طریق فروش نفت ایران به چین را به حداقل یا صفر برساند.
میتواند با کنگره برای تصویب طرحهایی مانند Solidify Iran Sanction Act و End Iran Terror Act همکاری کند و در راستای دائمیسازی تحریمهای ایران و توقف فروش نفتِ ایران به چین از طریق قوانین فراسرزمینی کنگره اقدام نماید.
میتواند - با توجه به رویکردی که نسبت به پوتین و روسیه دارد - میان ایران و روسیه شکاف بیندازد و در ازای چشمپوشی از مسئله اوکراین منافع ایران را قربانی کند.
میتواند با اِعمال فشار به کشورهای اروپایی عضو برجام آنها را به بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت وادار سازد و شرایط پیش از برجام را بازسازی نماید، با این تفاوت که این بار رفع تحریمها را به مذاکره بر سر برنامه موشکی و نظامی و هستهای و ... مشروط سازد.
میتواند ۶ میلیارد دلاری پولی را که معلوم نیست چرا تا کنون خرج نکردهایم را مجدداً مسدود کند و هرآنچه توافق نانوشته میان دولت بایدن و ایران صورت گرفته را به صورت یکجانبه فسخ نماید.
پافشاری بر این تصور گمراهکننده که «تحریمها خنثی شده است» و ایران نیازمند هیچگونه آمادهسازی برای مواجهه با دولت تهاجمی ترامپ نیست، رویکرد اشتباهی است که میتواند تبعات سنگینی برای کشور در پی داشته باشد.
حداقل تدبیری که باید از هماکنون صورت بگیرد، سامان دادن به وضعیت سیاست داخل کشور است تا هم مقدمات تشکیل یک دولت وحدت ملی فراهم شود و هم از اتخاذ سیاستهایی که موجب تشدید التهاب اجتماعی، تشدید تنشهای داخلی و گسترش شکاف میان دولت و ملت میشود ممانعت شود.
اگر این حقیقت که تحولات سیاسی در آمریکا تاثیر مستقیمی بر وضعیت کشور دارد را از هماکنون انکار کنیم، قادر به سیاستگذاری و برنامهریزی برای مواجهه با چالشهای جدی پیش رو نخواهیم بود. حداقل پیشنیازِ برنامهریزی هم اول پذیرش این حقیقت است و دوم گام برداشتن در جهت تحکیم وحدت در پایین و ائتلاف در بالاست!