«مردم در تهران خیلی بیشتر از این میتوانستند پای صندوق حاضر شوند، اما وقتی صف صندوقهای رأی طولانی است، میگویند بعدازظهر رأی بدهیم و باز مجدداً مشاهده میکنند که صفها کماکان طولانی است و میگویند شب رأی بدهیم.»
مصطفی داننده در عصرایران نوشت: مربیان در فوتبال دو دسته هستند. اول؛ آنهایی که بعد از باخت، زمین و زمان را مقصر جلوه میدهند تا اشتباهات آنها دیده نشود. دسته دوم، اما میپذیرند که تیمشان خوب بازی نکرده و سعی میکنند با تمرین و جبران اشتباهات گذشته، به مصاف رقبا بروند.
بعد از مشارکت ۴۱ درصدی (آرا باطله ۸ درصد) در مجلس برخی از چهرههای سیاسی به جای پذیرش این میزان حضور، از همه چیز حرف زدند به جز علت اصلی که به نظر میرسد دوست ندارند آن را ببینند.
به طور مثال سردار کوثری نماینده در تهران در مجلس در مورد میزان مشارکت در پایتخت گفته است: «مردم در تهران خیلی بیشتر از این میتوانستند پای صندوق حاضر شوند، اما وقتی صف صندوقهای رأی طولانی است، میگویند بعدازظهر رأی بدهیم و باز مجدداً مشاهده میکنند که صفها کماکان طولانی است و میگویند شب رأی بدهیم.»
خوب، این سطح تحلیل نشان میدهد که قرار نیست علتها بررسی شود. به قول ظریفی، «مشارکت ۲۵ درصدی، صف طولانیش کجا بود؟»
از آن سو ثابتی مجری صداوسیما و البته نماینده مجلس دوازدهم هم در استدلالی عجیبتر از آنکه کوثری گفته، خاطر نشان کرد: «این ۵۸ درصدی که در انتخابات شرکت نکرده اند، برانداز و مخالف نیستند، عدهای فقط زمان انتخابات را نمیدانستند!»
البته انتظار هم همین بود. اینکه نمایندگان فعلی و آینده مجلس یا دولتمردان و حتی صداوسیما بنشینند و در مورد چرایی مشارکت ۴۱ درصدی حرف بزنند و آن را علتیابی کنند، عجیب بود.
دور از انتظار نیست که در آینده بازهم شاهد شنیدن چنین بهانههایی باشیم.
اینکه نارضایتی اجتماعی یا وضعیت اقتصادی را حساب نمیکنند و به سادگی از آن عبور میکنند، یعنی ما خودمان را به خواب زدهایم و نمیخواهیم کسی بیدارمان کند.
تازه این دوستان فراموش میکنند که در انتخابات مجلس بخشی از مردم به خاطر علاقههای قوم و قبیلهای در انتخابات شرکت میکنند و رای آنها سیاسی نیست و کاری به اصولگرا و اصلاحطلب ندارند. شاید میزان مشارکت واقعی مردم در انتخابات را باید در ریاست جمهوری مشاهده کرد. انتخاباتی که علایق قومی نقشی در آن ندارد.
به خاطر همین درک نادرست از شرایط کشور است که نمایندگان تازه راه یافته به مجلس آینده، به جای طرح دغدغههای اقتصادی مردم به دنبال بستن و محدودیت بیشتر شبکههای اجتماعی و مسائلی مثل حجاب هستند. آنها اگر جامعه را درست میشناختند از همین الان کمیسیونهای اقتصادی را راه میانداختند یا با نمایندگان قدیمی پارلمان جلسه برگزار میکردند تا دوایی برای دردهای اقتصادی مردم پیدا کنند. اقتصادی که مهمترین دوایش سیاست خارجی است. دوران مذاکره و برجام را هنوز به یاد داریم، زمانی که اقتصاد ایران بعد از سالها ثبات را تجربه کرده بود