مذاکرات ما با ایالات متحده تا حد زیادی متاثر از شرایط منطقه و به ویژه غزه، از دایره اهمیت خارج شده بود و امید است در سال ۱۴۰۳ و با توجه به شرایطی که گفتم دوباره فرصتها بهبود پیدا کند. معتقدم که به قدرت رسیدن ترامپ چندان تفاوتی در سیاستهای آمریکا در قبال ایران ایجاد نمیکند و شاید نیاز به آمادگی خاصی هم ندارد. شخصا معتقدم که هم ترامپ و هم بایدن به یک اندازه آنچنان که باید و شاید در قامت رئیس جمهور آمریکا نیستند، اما به هر حال اقتضای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به سمتی رفته که این ۲ نفر پررنگ شوند.
فرارو-سال ۱۴۰۲ در شرایطی به پایان رسید که ایجاد ارتباط ایران با عربستان در حد بازگشایی سفارت باقی ماند و گرچه در حوزه مدیریت تنشهای منطقهای به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نمره قبولی گرفت، اما پا را از این حد فراتر نگذاشت.
به گزارش فرارو، در بخش روابط با کشورهای همسایه، اتفاقاتی از جمله تنش درباره میدان گازی آرش را تجربه کردیم که گرچه تکراری بود، اما با واکنشهای مقامهای ایرانی مواجه شد، همچنین جهت گیریهای روسیه و چین در مناقشات منطقهای نیز از جمله موضوعاتی بود که در سال ۱۴۰۲ مورد توجه کارشناسان حوزه سیاست خارجی قرار گرفت.
با توجه به شرایط ایران در بخش سیاست خارجی در سال ۱۴۰۲، اکنون پرسشهایی درباره سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۳ مطرح است. فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین ایران و تحلیلگر ارشد سیاسی در گفتگو با فرارو به تحلیل سال ۱۴۰۲ و پیش بینی سال ۱۴۰۳ پرداخته است:
فریدون مجلسی به فرارو گفت: «به لحاظ سیاست خارجی عملکرد دولت نمره ندارد، اما عمل-نکرد دولت، نمره بالایی دارد. یعنی ما یک سال پر ماجرا و ماجراجویانه را داشتیم. شاید بتوانیم هنر سیاست خارجی ایران را در این بخش ببینیم که به جنگ غزه ورود نکرد و دخالت مستقیمی در اقدامات نظامی علیه اسرائیل انجام نداد. همین وارد جنگ نشدن ایران را بهترین بخش از عملکرد ایران در حوزه سیاست خارجی میبینم. گرچه از یک منظر، برخی معتقدند که وارد نشدن مستقیم ایران با توجه به اقداماتی که حوثیها انجام دادند و در لبنان و یمن هم صورت گرفته، منتهی به آسیبهایی در سطوح بالای نظامی ایران شده است. درباره علل عدم کامیابی چشمگیر ایران در رابطه با عربهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه عربستان نیز باید بگویم که رابطه ایران با عربها شبیه به یک رابطه خانوادگی است. هر زمان که ایران از در دوستی و محبت و شفقت با عربهای منطقه برخورد میکند، روابط بسیار گرم میشود، ولی وقتی روابط تیره و تار میشود، شدت کدورت بین ما و آنها از هر دشمنی، دشمنانهتر میشود.»
وی افزود: «وقتی ارتباط سیاسی عربستان با ایران تحت حمایت چین برقرار شد، بلافاصله باید تعدادی برنامه ایجاد میکردیم و تعدیلهایی در نگرشمان در حوزه سیاست خارجی اعمال میکردیم تا روابط شکل گرفته با عربستان را توسعه دهیم، اما متاسفانه نتوانستیم در این زمینه چندان قوی ظاهر شویم. چین با صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری در عربستان، مایل بود ضمن برقراری رابطه بهتر بین ایران و عربستان از سرمایه گذاری خود حفاظت کرده و ایمنی ایجاد کند، در نتیجه دست ایران و عربستان را در دست هم قرار داد، اما در نهایت روابط ما و عربستان در حد دوری و دوستی باقی مانده است. این در حالیست که ما میتوانستیم در حوزههای متعددی از جمله کشاورزی گلخانهای و توسعه سیستمهای آب شیرین کنف با عربستان وارد همکاریهای گسترده شویم. عربستان در زمینههای متعددی سرمایه گذاری کرده و در نتیجه برای حفظ سرمایه گذاریهای خود و البته حفظ ارتباط با کشورهای غربی، تا حد زیادی محافظه کار شده است، اما ما نیز باید برای بهبود شرایط خود در منطقه ارتباطمان را با این کشور توسعه میدادیم.»
این تحیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی گفت: «یکی از مهمترین نکاتی که در سال ۱۴۰۳ در حوزه سیاست خارجی به آن نیاز داریم، توسعه عقلانی نگری و واقع بینی و افزایش توان ارتباطی خود در منطقه است. ایران باید برنامههایی را تدوین کند تا ضد انزوای کشور در حوزه سیاست خارجی باشد. ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، به حرکت به سمت صنعتی شدن و توسعه نیاز دارد. فرقی نمیکند ما سیاستهای توسعهای را مستقیم انجام دهیم یا با واسطه. مهم این است که به اتکای یک کشور و دو کشور و به پشتوانه چین یا روسیه خود را در انزوا نگه نداریم.»
وی افزود: «من فکر میکنم روسیه و اوکراین در سال ۱۴۰۳ به سمت کاهش تنشها قدم برخواهند داشت. جنگ روسیه بسیار فرسایشی شده و دیگر زمان آن رسیده که این مناقشه حل شود. هر چند که این جنگ یکی از بی ثمرترین جنگها در تاریخ هر دو کشور خواهد بود. همچنین با پایان یافتن جنگ در غزه و به حالت عادی یا بهتر است بگوییم نیمه عادی برگشتن شرایط غزه، فرصتی ایجاد خواهد کرد که ایران نیز بتواند فرصتی برای کاهش تنشها با غرب پیدا کند. مذاکرات ما با ایالات متحده تا حد زیادی متاثر از شرایط منطقه و به ویژه غزه، از دایره اهمیت خارج شده بود و امید است در سال ۱۴۰۳ و با توجه به شرایطی که گفتم دوباره فرصتها بهبود پیدا کند. معتقدم که به قدرت رسیدن ترامپ چندان تفاوتی در سیاستهای آمریکا در قبال ایران ایجاد نمیکند و شاید نیاز به آمادگی خاصی هم ندارد. شخصا معتقدم که هم ترامپ و هم بایدن به یک اندازه آنچنان که باید و شاید در قامت رئیس جمهور آمریکا نیستند، اما به هر حال اقتضای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به سمتی رفته که این دو نفر پررنگ شوند. با توجه به شرایط جسمانی و رفتاری بایدن، ترامپ این شانس را پیدا کرده که دوباره در کانون توجه قرار گیرد و شاید بهترین کاری که بایدن در حق خود میکند این است که یک معاون محبوب، شناخته شده و مقتدر برای خود پیدا کند که از دید رای دهندگان جایگزینی قوی برای او باشد و به امید معاون بایدن، به وی رای دهند».