نتایج به دست آمده از پژوهشهای متعددی نشان میدهد که افسردگی ارتباط مستقیمی با نوع تغذیه و عادات قضایی افراد دارد.
به گزارش ایسنا، برخی از افراد با نوعی از افسردگی میتوانند دچار افزایش اشتها و به دنبال آن افزایش وزن شوند که در صورت تداوم این روند، این مشکل میتواند در آینده فرد را در معرض بیماریهای مزمن قرار دهد. برخی از انواع افسردگی نیز میتواند اثر عکس، یعنی کاهش اشتها و به دنبال آن کاهش وزن را در پی داشته باشد. تمایلات غذایی فرد افسرده میتواند غذاهایی مانند فست فود، غذاهای کم کیفیت و غذاهایی با کالری بالا باشد. علاوه بر آن فرد دارای افسردگی شدید غالبا رژیم غذایی ناسالم دارند و در رژیم غذایی این افراد کاهش مصرف سبزیجات، میوه، شیر و غلات دیده میشود.
افزایش ابتلا به افسردگی در زنانی که مصرف بالاتری از فست فود، کچاب، مایونز، غلات تصفیه شده و مقدار بالاتری از شکر و چربی مصرف میکنند بیشتر است. یافتههای یک پژوهش نشان میدهد که احتمال ابتلا به افسردگی در زنانی که میزان بالاتری از سبزیجات، میوه، تخم مرغ، آجیل و روغن زیتون مصرف میکنند، کمتر است.
یکی از اسیدهای چرب بسیار مفید که نقش مهمی در عملکرد سلولهای مغزی ایفا میکند امگا۳ است. این اسید چرب در فعالیتهای نوروژنز، انتقال دهنده عصبی، و ضدالتهابی در سلولهای مغزی نقش دارد. کمبود این اسیدچرب افزایش ریسک اختلالات روانی مانند اختلالات توجه، شیزوفرنی، اختلالات دوقطبی، افسردگی و آلزایمر میشود. DHA و EPA در پاتوفیزیولوزی افسردگی نقش مهمی دارند. افرادی که (۲۰-۳۰ گرم در روز) ماهیهای چرب یا ۰.۵ تا ۱.۵ گرم در روز مکمل امگا۳ مصرف میکنند، احتمال افسردگی کمتر میشود.
ارتباط بین افسردگی و ویتامین د ثابت شده است. ویتامین د در تولید سروتونین نقش دارد. احتمال افسردگی در افراد با کمبود ویتامین د، هشت تا ۱۴ درصد بیشتر است و افرادی با کاهش سطح ۲۵ هیدروکسی ویتامین د علائم شدیدتر افسردگی را نشان میدهند.
گیاهخوران با دریافت ناکافی B ۱۲، احتمال ابتلای بالاتری به افسردگی دارند. با توجه به نقش B ۱۲ در تولید سروتونین، دوپامین و گلوتامین در سلولهای عصبی، کمبود این ویتامین در بدن میتواند باعث ایجاد افسردگی شود. با توجه به نقش پیریدوکسین در تولید سروتونین و نور اپی نفرین در سیستم عصبی، کمبود ویتامین B ۶ نیز میتواند سبب افسردگی شود. سطح سرمی این ویتامین در افراد افسرده و مضطرب کمتر از افراد سالم است.
تحریک پذیری، کم خونی و اختلالات رفتاری در افرادی با کمبود اسید فولیک دیده میشود. از آنجایی که کمبود این ریز مغذی در کاهش تولید نوروترانسمیترهای مغزی مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین نقش دارد، اسید فولیک میتواند در افسردگی نقش داشته باشد. همچنین مطالعهای نشان داده اثر داروهای ضدافسردگی در افرادی با کاهش سطح اسیدفولیک، تاثیر گذاری کمتری دارند.
سطح منیزیم خون در بیماریهایی مانند آلزایمر، سکته، دیابت، فشارخون، کمبود توجه، بیشفعالی، میگرن و عملکرد اصلی سیستم عصبی مرکزی بسیار مهم است. منیزیم نقش مهمی در هدایت عصبی و به عنوان انتقال دهنده عصبی دارد. با توجه به ارتباط منیزیم در سیستم لیمبیک، میتواند در ایجاد افسردگی یا پیشرفت این بیماری نقش داشته باشد. منیزیم به عنوان یک ریز مغذی دارای اثر ضد افسردگی و باعث افزایش اثر داروهای ضد افسردگی میشود.
سلنیم در ساختمان سلنو پروتئینها که در مکانیسمهای آنتیاکسیدانی مغز و سیستم عصبی هستند و همچنین در متابولیسم تیروئیدی نقش مهمی دارد. از طرف دیگر بیماریهای تیروئیدی با بیماریهای روانی در ارتباط است و با در نظر گرفتن این اثر در مغز، میتواند در افسردگی نقش داشته باشد. با در نظر گرفتن نقش ضد التهابی سلنیم و تحریک کنندگی آن در تولید سروتونین، دوپامین و نور آدرنالین میتواند اثرات ضد افسردگی داشته باشد.
بر اساس اعلام، دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، تصور میشود که یک ارتباط دو طرفه بین افسردگی ماژور و فلور میکروبی روده وجود دارد. مکانیسمهای ارتباطی بین مغز و روده شامل مکانیسم عصبی خودمختار، انتریک، سیستم عصبی مرکزی، سیستم گوارشی- رودهای، سیستم ایمنی و سیستم غدد درون ریز را شامل میشود. گزارش شده است که افسردگی ماژور با تغییرات فلور میکروبی روده در ارتباط است. نشان داده شده است که پروبیوتیکها با نقش ضد التهابی و آنتی اکسیدانی در پیشگیری از افسردگی میتواند تاثیر گزار باشد. پروبیوتیکها در تولید اسیدهای چرب و آمینو اسیدهای ضروری، فاکتورهای پروتئینی پیشگیری از افسردگی نقش دارد. GABA سنتز شده توسط باکتریهای سلولهای رودهای نقش مهمی در تولید نوروترانسمیترهایی مانند سروتونین، هیستامین، گلوتامین، نوراپی نفرین دارد.