کنار نهادن عمدی عنصر غافلگیری، عدم استفاده از موشکها و پهپادهای پیشرفتهتر، به کار نگرفتن گروههای محور مقاومت در منطقه، همه و همه باعث شد حملهای که از نظر کمیت گسترده بود از نظر کیفی محدود باشد و این همان چیزی است که ایران آن را دنبال میکرد.
حمیدرضا حیدری در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: برخی از محافل رژیم صهیونیستی تلاش میکنند چنین وانمود کنند که اسراییل همه پهپادها و اغلب موشکهای ایران را ساقط کرده و دستاوردهای مهمی در این زمینه کسب کرده است تا در نتیجه بتوانند محدود بودن توانمندیهای ایران را ثابت کنند.
این محافل درباره بازگرداندن کمکهای غربی و جلب مجدد حمایت آنان از سوی رژیم اشغالگر سخن میگویند و میکوشند از طریق بازسازی صحنه، افکار عمومی جهان را از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه به سوی اسراییل به عنوان کشوری کوچک که در برابر دشمنان شرور منطقه از خود دفاع میکند بکشانند.
اما این صحنهگردانی رژیم صهیونیستی در قبال حمله موشکی ایران تا حد زیادی مغالطهآمیز است با این هدف که افکار عمومی اسراییل و منطقه را به توانمندیهای بازدارنده و نظامی رژیم اسراییل معطوف کند.
۱- نیت ایران در این حمله موشکی صرفا یک ضربه نظامی نبوده بلکه ضربه ترکیبی نظامی و سیاسی بوده است به این مفهوم که هدف ایران از حمله موشکی به سرزمین فلسطین اشغالی ضربهای بوده است که از حجم تبلیغاتی گستردهای برخوردار باشد که در عین حال دستاوردهای نظامی محدودی را نیز محقق سازد بیآنکه این حمله موشکی ایران را به جنگی گسترده سوق بدهد به این معنا که حمله ایران حملهای برنامهریزی شده و رزمایشی محتاطانه بوده و هدف این ضربه شکلدهی موضع بازدارندگی جدیدی بوده است نه تا جایی که دامنه جنگ را گسترش بدهد یا منافع راهبردی ایران را در محدوده سرزمینی خود در معرض حمله امریکا یا اسراییل قرار بدهد.
۲- فقدان عامل غافلگیری آن طور که برخی میگویند ناشی از فاصله زیاد ایران با فلسطین اشغالی نبوده بلکه عمدی بوده و نشانههای آن روشن و بسیار است؛ از جمله اطلاع قبلی امریکا در مورد تاریخ حمله در همان شب حمله، آمادهباش گسترده اسراییل چند ساعت پیش از حمله، اعلام مستقیم سپاه پاسداران به محض پرتاب پهپادها، و اعلام سپاه پاسداران در مورد برنامه ترکیبی این حمله به گونهای که پس از پرتاب پهپادها، در لحظات پایانی نوبت به پرتاب موشکهای بالستیک خواهد رسید؛ از این رو حمله موشکی پس از اعلام آن صورت گرفته، از این رو خود ایران عنصر غافلگیری را کنار نهاده است.
این بدان معناست که ایران عمدا در نظر داشت که حمله موشکی در همان حدی باشد که خود نیز آن را محدود خوانده است، یعنی حملهای از قبل اعلام شده که بهانه پاسخ گستردهتر را از اسراییلیها بگیرد و با هدف قرار دادن تعداد محدودی از اهداف نظامی در صحرای نقب و جولان اشغالی و به دور از مناطق مسکونی، این فرصت را برای امریکاییها فراهم بیاورد تا بتوانند صهیونیستها را متقاعد کنند که دست به اقدامی سریع و آشکار در عمق سرزمین ایران نزنند، از این رو پاسخ ایران پاسخی ترکیبی نظامی و سیاسی به شمار میرود.
کنار نهادن عمدی عنصر غافلگیری، عدم استفاده از موشکها و پهپادهای پیشرفتهتر، به کار نگرفتن گروههای محور مقاومت در منطقه، همه و همه باعث شد حملهای که از نظر کمیت گسترده بود از نظر کیفی محدود باشد و این همان چیزی است که ایران آن را دنبال میکرد.
۳- به همان اندازه که رژیم صهیونیستی از دستاورد خود در هدف قرار دادن موشکهای ایران صحبت میکند، این موفقیت مبتنی بر حمایت همپیمانان رژیم اسراییل و در رأس آنها ایالات متحده امریکا و در وهله نخست منوط به اراده ایران است. از نظر راهبردی، وابستگی کامل رژیم صهیونیستی به همپیمانان و شرکای بینالمللی و منطقهای خود و واداشتن یک کشور عربی که گفته میشود مجبور شد در هدف قراردادن موشکهای ایران دست داشته باشد و نیز لایههای حفاظتی و حامیان اسراییل و ساز و کار آنها و نحوه همکاری و هماهنگی میان آنان، چه در داخل رژیم و چه در منطقه برملا شد.
۴- ایران به نوبه خود با سلاحهایی به اسراییل حمله نکرده است که اسراییل نسبت به آنها بی اطلاع باشد و یا انتظار استفاده از آنها را نداشته باشد در حالی که برخلاف اسراییل که همه ورقهای دفاعی خود را فاش کرده، ایران همه ورقهای هجومی خود را فاش نکرده است.
این رزمایش از نظر شناسایی قابلیتهای دفاعی نظامی رژیم اسراییل و متحدانش و نحوه عملکرد آن به نفع ایران است که در صورتی که جنگ به ایران تحمیل شود، ایران و متحدانش در محور مقاومت متعاقبا میتوانند در یک رویارویی جدیتر از آن بهره بگیرند.
۵-این حمله موشکی چشمانداز قدرتهای تاثیرگذار در منطقه بهویژه ایران و امریکا را به نمایش میگذارد و آنچه مسلم است این است که ایران و ایالات متحده به دنبال یک رویارویی گستردهتر و همهجانبهتر نیستند و با این برداشت میتوان جنبه کنونی و محدود حمله موشکی ایران را این گونه تفسیر کرد که میان ایران و ایالات متحده به نوعی برابری نسبی وجود دارد همچنان که با در نظر داشتن همین مساله میتوان جنبه راهبردی این حمله را مورد بررسی قرار داد که برای مشخص شدن ویژگیهای آن هنوز قدری نیاز به زمان است.