در دهههای گذشته و به دلایل گوناگون استفاده از مجازات یا کیفر اعدام در بسیاری از کشورها یا ممنوع شده یا تا حد بسیار زیادی کاهش یافته است. اما در برخی کشورها نیز اینگونه نیست. به طور کلی هدف از مجازاتها کاهش میزان جرم و جنایت است، اما حداقل در ایران پژوهشها حاکی از این هستند که اعدام نقش بازدارندگی در ابتلا به جرم و جنایت نداشته است.
در سال ۱۹۸۹ کلاد جونز به جرم قتل آلن هیلزنداگر بازداشت شد، در حین ارتکاب جرم هیچ شاهد عینی وجود نداشت و تنها دو نفر که خودرویی را در آنسوی خیابان تعمیر میکردند بهعنوان شاهد شناخته شدند. این دو نفر نیز از آنجایی که فاصله زیادی با محل جرم داشتند نمیتوانستند چهره قاتل را تشخیص دهند. اما بهرغم تمامی این موارد کلاد جونز توسط پلیس دستگیر شد و مهمترین مدرک پلیس از حضور وی در صحنه جرم، تار مویی بود که از او در محل پیدا شد.
به گزارش خبرآنلاین، مهمترین مدرک پلیس، همان تار موی جونز بود که در صحنه جرم پیدا شده بود. در نهایت همان تار موی ساده کار دست جونز داد و در سال ۲۰۰۰ کلاد جونز اعدام شد. با چالشهای فراوان و در نهایت در سال ۲۰۱۰ آزمایش دی. ان.ای روی تار مویی که به کلاد جونز نسبت داده شده بود انجام شد و مشخص گردید این تار مو مربوط به کلاد جونز نیست و او بیگناه اعدام شده بود.
تاریخ علم حقوق پر است از مثالهای آدمهایی که بیگناه اعدام شدهاند و چندین سال بعد بیگناهی آنها مشخص شده است. اما چه سود که پس از اعدام آب رفته به جوی باز نمیگردد و اعدام شاید تنها مجازاتی است که دیگر هیچ راه برگشتی باقی نمیگذارد، زیرا که حق حیات را از فرد میگیرد.
در دهههای گذشته و به دلایل گوناگون استفاده از مجازات یا کیفر اعدام در بسیاری از کشورها یا ممنوع شده یا تا حد بسیار زیادی کاهش یافته است. اما در برخی کشورها نیز اینگونه نیست. به طور کلی هدف از مجازاتها کاهش میزان جرم و جنایت است، اما حداقل در ایران پژوهشها حاکی از این هستند که اعدام نقش بازدارندگی در ابتلا به جرم و جنایت نداشته است.
خبرگزاری فارس در گزارشی اعلام کرده بود؛ پژوهشهای انجام شده در این حوزه نشان میدهد که کیفر اعدام و ترس از آن برای ایجاد ارعاب و واهمه در نهاد اشخاصی که مصمم به ارتکاب این جرائم هستند، موثر واقع نشده است. در این پژوهشها تاثیر کیفر اعدام در بازداری از جرائم جنسی مستوجب اعدام، قتل عمد و مواد مخدر مورد بررسی قرار گرفته بود. مواجهه با جرم از طریق دستگیری و مجازات از طریق سلب حیات (اعدام) مبارزه با معلول است و چاره قطعی کنترل رفتارهای مجرمانه نیست. اما اینکه چرا همچنان بر حکم اعدام تاکید ورزیده میشود محل بحث و پیگیری است.
کاهش میزان مجازات اعدام در برخی کشورها که این اتفاق برای آنها افتاده است پس از سالها فعالیت و به دلایل متعددی اتفاق افتاده است که برخی از این دلایل بر شرح زیر هستند:
قوانین بینالمللی که توسط سازمان جهانی حقوق بشر (UDHR) در سال ۱۹۴۸ تبیین شده است مشخصا اجازه گرفتن حیات دیگری را میگیرد و اعلام میکند اعدام در هر موردی حقوق اولیه بشر را نقض میکند. مساله این است که کسانی که به دیگران صدمه وارد میکنند، اغلب خود قربانی خشونت دیگران بودهاند. ضربه ناخوشایند حاصل از خشونت، پیامد زیادی بر کسانی دارد که از آن رنج بردهاند و ممکن است موجب متجاوز شدن خود آنها شود. این وضعیت ممکن است با مشکلات اجتماعی رایج مثل نابرابری و تبعیض، فقر، ناکارآمدی نهادی، اعتیاد و سوء مصرف، غفلت، بیماری روانی، یا ناتوانی ذهنی تشدید شود و چرخهای از جرائم خشونتآمیز ایجاد کند که احتمالاً میشد از آن پیشگیری کرد تا هرگز رخ ندهد.
افراد طرفدار مجازات اعدام اغلب میگویند که این کار یک عامل بازدارنده مفید برای شنیعترین جنایات در جامعه است. اما همانطور که شواهد بینالمللی نیز نشان میدهند، مجازات اعدام نقش بازدارندگی ندارد. گزارشی در سال ۲۰۱۲ توسط محققان در شورای ملی تحقیقات آکادمیهای آمریکا نشان داد که ایالتهایی از ایالات متحده آمریکا که از مجازات اعدام استفاده میکنند نرخ قتل مشابهی با ایالتهایی دارند که از این مجازات استفاده نمیکنند.
تجربه تاریخی در کشورهای مختلف نشان میدهد اگر مقامات قضایی فرد مجرم را به شکل یک تهدید برای نظام سیاسی آن کشور ببینند، احتمال خیلی بیشتری وجود دارد که به اعدام محکوم شود. درواقع، در برخی کشورهای دنیا، از صدور احکام اعدام برای فعالان مخالف نظام سیاسی آن کشور بسیار استفاده میشود.
بر اساس پژوهشی در ایالات متحده، شواهد گستردهای از تعصب نژادی در مورد مجازات اعدام وجود دارد. اگر فردی عضو یک گروه اقلیتی باشد احتمال خیلی بیشتری برای محکوم شدن او به اعدام وجود دارد. به عنوان مثال یک مطالعه در سال ۲۰۰۷ در کانِکیکات (Connecticut) نشان داد که متهمان آمریکایی-آفریقایی تبار سه برابر بیشتر از متهمان سفیدپوست مجازات اعدام شامل حالشان میشود.
معمولا کشورهایی که بیشترین افراد را اعدام میکنند اغلب همان کشورهایی هستند که نگرانی جدی در مورد عادلانه بودن سیستم قضایی آنها وجود دارد. مثلا چین که جز اعدامکنندهترین کشورها به حساب میآید صدور احکام اعدام در آن به دور از شفافیت است و استفاده از مجازات اعدام در این کشور به عنوان یک راز دولتی تلقی میشود. حتی نمیتوان با اطمینان در مورد تعداد افرادی که سالیانه در این کشور اعدام میشوند نظر داد. یا در عربستان احکام اعدام گاهی بر اساس اعترافات زندانیان که تحت شکنجه به دست میآید صادر میشوند.
پس از سالیان طولانی و با بررسی آسیبها و پیامدها، مجازات اعدام در دنیا رو به کاهش است هر چند برخی کشورها همچنان از آن بسیار استفاده میشود و هر جامعهای نیاز دارد در این باره به پژوهش و بررسی اثرات، پیامدهای این پدیده و حقوق انسانی افراد بپردازد.