bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۳۲۶۹۴

(ویدئو) سفر به تهران قدیم؛ شوفر‌هایی که خواننده شدند

(ویدئو) سفر به تهران قدیم؛ شوفر‌هایی که خواننده شدند

قصه‌ها و ترانه‌های و ماشین‌نوشته‌های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کرده‌اند پر از خاطره‌های فراموش نشدنی است.

تاریخ انتشار: ۱۹:۱۰ - ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳

با ورود اتومبیل به خیابان‌های خاکی و سنگفرش تهران به‌عنوان پدیده مدرن حمل‌ونقل، تغییرات زیادی در سبک زندگی اهالی پایتخت ایجاد شد و ترانه‌های کوچه و بازاری و مثل‌هایی به مرور در گویش و ادبیات محاوره‌ای مردم کوچه و بازار رواج یافت.

قصه‌ها و ترانه‌های و ماشین‌نوشته‌های تهران قدیم خط به خطش برای اهالی تهرانی که در گرد و غبار روزگار مویی سپید کرده‌اند پر از خاطره‌های فراموش نشدنی است.

«محمود منیعی» تهران‌پژوه، درباره این موضوع توضیح می‌دهد: «با عجین شدن خودرو در زندگی روزمره مردم و جمع شدن بساط درشکه‌چی‌ها اغلب راننده‌ها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی می‌کردند از ترفند‌های مختلفی استفاده کنند. قدیم‌ها خودرو‌ها فاقد پخش‌صوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب راننده‌ها سعی می‌کردند با خوش‌وبش و نقل روایت‌های جالب به نحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان راننده‌ها یا شوفر‌های خوش‌صدا شروع کردند به آوازخوانی در طول مسیر که در ماشین دودی هم انجام می‌شد.»

بنا بر این، خواندن تصنیف‌هایی کوچه‌بازاری مانند ترانه معروف ماشین مشدی ممدلی نه بوق نه صندلی و از قند و شکر ساخته‌ام جوجه خروس، آقایان یکی یه دونه خروس و... در هنگام سفر رواج پیدا کرد.

اما قصه ماشین‌نوشت ماجرای جالب‌تری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولی‌های روزمره صاحب خودرو بود. درباره فرهنگ ماشین‌نوشت‌ها «سیدجمال هادیان طبایی‌زواره» کتابی با عنوان «اتول‌نامه» نوشته است که در آن به موضوع همین ماشین‌نوشت‌ها و معروف‌ترین و پر مخاطب‌ترین آن‌ها در میان راننده‌ها پرداخته شده است.

منیعی در این باره می‌گوید: «زیبایی بصری خودرو‌ها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای راننده‌های تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی می‌کردند وسیله نقیله‌شان را با بهترین شکل و نوشته‌ها تزیین کنند و به نحوی تو چشم شهر باشد؛ از جمله: عمرا اگر لنکه‌ام را پیدا کنی / خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن/ مژده‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید / سلام جیگر طلا / ناظم نظم جهانی کی می‌آیی / خدا کند که بیایی و..»

bato-adv
bato-adv
bato-adv