جواد خیابانی در یادداشتی اختصاصی به یک غفلت تاریخی در تاریخ نگاری فوتبال ایران اشاره کرده است.
با اکران فیلم پرویز خان صحبت درباره نسلی از بازیکنان تیم ملی که توسط پرویز دهداری راه افتخار را پیدا کردهاند داغ است، فیلمی که گرچه چندان به تاریخ وفادار نیست، اما تلاشی مثبت برای داستان پردازی در فوتبال ایران انجام داده است.
به گزارش ورزش سه؛ اما یک نکته مهم، مستندسازی درباره چگونگی کشف احمدرضا عابدزاده است که چندان منطبق بر حقیقت نیست. جواد خیابانی گزارشگر و محقق فوتبال ایران در یادداشتی این داستان را دقیقا توضیح میدهد:
*در همان روزی که فینال جام باشگاههای تهران بین شاهین و استقلال در ۲۳ دی ماه ۱۳۶۴ برگزار میشد بهروز صحابه از ریاست فدراسیون فوتبال برکنار و نصرالله سجادی که مدیر کل تربیت بدنی مدارس کشور بود با حکم اسماعیل داودی به ساختمان قدیمی فدراسیون در ورزشگاه کشوری رفت تا اندیشه جدیدی در فوتبال ایران شروع به فعالیت کند.
دو هفته بعد از این فینال، رقابتهای اولین دوره لیگ سراسری قدس هم به پایان رسید و دو تیم تهران الف و تهران ب که عملا بازیکنان استقلال و پرسپولیس در قالب دو تیم منتخب بودند در نیمه نهایی تیمهای مازندران و خوزستان را مغلوب کرده و جمعه یازدهم بهمن ۱۳۶۴ در ورزشگاه آزادی به میدان رفتند که ۱-۱ مساوی شد و ضربات پنالتی تیم قهرمان را که تهران الف بود مشخص کرد.
محمد پنجعلی و ناصر محمدخانی در این مسابقه غایب بودند، زیرا یک روز قبل از آن همراه با تیم منتخب آسیا در شهر دوحه به مصاف تیم ملی مجارستان رفتند که اروپاییها ۳-۰ به پیروزی رسیدند. فقط سه روز از برگزاری فینال لیگ قدس میگذشت که ورزش ایران در شوک عجیبی فرو رفت و یک باره اعلام شد که از طرف نخست وزیر دولت ایران اسماعیل داودی شمسی از کار برکنار شده و احمد درگاهی بعنوان رییس سازمان تربیت بدنی ایران بر صندلی ریاست نشسته است.
در فیلم پرویزخان صحنهای هست که دهداری به همراه رسول کربکندی عابدزاده را از خاکیهای اصفهان کشف میکنند که این موضوع حقیقت ندارد.
نکته مهمی که در سال ۱۳۶۴ به وضوح قابل فهم مینمود ظهور بازیکنانی بود که برخی از آنها در مسابقات جوانان ایران، برخی از مسابقات بزرگداشت روز دانش آموز در سال ۶۳ و ۶۴ و برخی هم از مسابقات باشگاهی تهران و شهرستانها به تیمهای منتخب استانها راه یافته بودند تا در لیگ سراسری قدس شرکت کنند؛ برای مثال احمدرضا عابدزاده در جام روز دانش آموز که در آبان ۶۳ در تهران برگزار شده بود دروازه بانی جوانان اصفهان را بعهده داشت و در مسابقات باشگاههای اصفهان با تیم تام به قهرمانی رسیده و اینک در تیم منتخب اصفهان در لیگ قدس جانشین رسول گربکندی دروازه بان نامدار این شهر شده بود.
پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۶۴ احمد عابدزاده در تیم ملی حضور داشته است
چهرههای دیگر: پیروز جغتاپور، حسین مسگر ساروی، نادر دست نشان و مهران نجفی (مازندران) فرزاد آهک پور، سیاوش بختیاری زاده و سیامک رحیمپور (خوزستان) سیروس قایقران، امید هرندی (گیلان) کریم باوی، نادر میراحمدیان و بیژن طاهری، مهدی و مرتضی فنونی زاده، نادر محمدخانی، مجتبی محرمی، مهدی ابطحی، حسن انصاریفر (تهران)، محمد اعظم (مشهد)، احد شیخ لاری و امیر داداش ضیایی (آذربایجان شرقی) و...
همه این بازیکنان راهی اردوی تیمهای منتخب و یا ملی شدند. مربی پرتلاش و امیدسازی که این نفرات را از کوران داغ مسابقات جوانان و لیگ قدس انتخاب کرد و برای اولین بار از آنها بازیکنانی آتیه دار و با انگیزه ساخت فریدون عسگرزاده نام داشت که در سال ۱۳۶۴ بعنوان مربی تیم ملی فوتبال انتخاب شده و با فدراسیون بهروز صحابه کار میکرد.
نام فریدون عسگرزاده بنا بر اینکه اهل مصاحبه و جنجال نبود و در سلامتی محض کار میکرد در تاریخ فوتبال ایران کمتر مطرح بوده است در حالی که خصوصیات اخلاقی و انضباطی بسیار خاصی هم داشت.
عسگرزاده در بهمن ۱۳۶۴ فهرستی ۶۶ نفره را برای تشکیل اردوی تیم ملی فوتبال ایران اعلام کرد. بهروز صحابه در زمان ریاست خود تلاش کرده بود تا برگزاری مسابقات دوستانه با تیم باشگاهی دینامو درسدن آلمان شرقی و رقابتهای ویژه بزرگداشت دهه انقلاب را با حضور سوریه، لهستان، غنا، پاکستان و رومانی را در بهمن ۱۳۶۴ در تهران به انجام برساند تا ایران به فیفا ثابت کند که میتواند میزبان مسابقات بین المللی باشد.
تلاشهای او موجب شد تا در زمان ریاست نصرالله سجادی این مسابقات در تهران برگزار شود. تیم ملی ب در اولین مسابقه در ۱۶ بهمن ۱۳۶۴ در حضور ۱۵ هزار تماشگار از دینامودرسدن آلمان شرقی میزبانی کرد و دو تیم ۰-۰ مساوی شدند. جغتاپور که در لیگ قدس درخشیده بود دروازه بان اصلی تیم بود و احمدرضا عابدزاده روی نیمکت ذخیرهها نشست و سپس در مسابقه بعدی مقابل رومانی به میدان رفت و کلین شیت کرد. پس اینکه گفته میشود او توسط دیگران (پرویز دهداری) کشف شده و در محلههای اصفهان به دنبال خانه اش میگشتند حرف درستی نیست.
حسین مسگرساروی، مهدی ابطحی، امیر قلعه نوعی، مجید نامجو مطلق و کریم باوی هم در تیم ب حضور داشتند تا عسگرزاده نشان دهد جوانان بسیاری را برای آینده فوتبال ایران در نظر دارد. چهره سرشناس تیم درسدن در این میدان ماتیاس سامر بود که بعدها در صف ستارگان فوتبال آلمان قرار گرفت و به قهرمانی اروپا هم رسید.
دو روز بعد در ۱۸ بهمن تیم ملی الف با آلمانیها مسابقه داد که این بار ۲-۲ مساوی شد و ۵۰ هزار نفر به تماشای آن آمدند. سیامک رحیم پور، سیروس قایقران، مهران نجفی، مرتضی یکه و محمود پازوکی از چهرههای جدید تیم ملی فوتبال بودند که با اندیشههای عسگرزاده در کنار برترین بازیکنان ایران به میدان رفتند.
جام بزرگداشت دهه فجر از جمعه ۲۵ بهمن آغاز شد. ایران الف، لهستان، سوریه و پاکستان در گروه اول و تیمهای ایران ب، رومانی، غنا و خوزستان در گروه دوم جای گرفتند. ایران الف با نتایج ۵-۰ و ۲-۰ پاکستان را شکست داد و در مقابل لهستان ۰-۰ مساوی شد و با ضربات پنالتی ۳-۱ به پیروزی رسید تا در نیمه نهایی به مصاف غنا برود.
تیم ب هم ابتدا منتخب خوزستان را برد سپس با نتیجه ۳-۰ غنا را در هم کوبید و سرانجام با غلبه بر رومانی به نیمه نهایی صعود کرد. لهستان و ایران الف به فینال رسیدند که ضربات پنالتی این بار به نفع لهستانیها تمام شد و ایران این مسابقه را که ۲-۲ شده بود در پنالتیها ۵-۳ باخت و جام فجر به تیم ملی زیر ۲۱ سال لهستان رسید.
علیرغم حضور خوب تیم ملی فوتبال در جام بزرگداشت دهه فجر که در بهمن ۱۳۶۴ برگزار شد وقتی در بهار سال ۱۳۶۵، به حکم نصرالله سجادی رییس فدراسیون فوتبال فریدون عسگرزاده برکنار شد تا پرویز دهداری بعنوان سرمربی تیم ملی معرفی شود. در اینکه رییس هر سازمانی حق انتصاب و انتخاب افراد تحت پوشش خود را دارد هیچ شکی نیست، اما چرا دلیل برکناری مربی موفقی که نسل جدیدی را بدون هیچ گونه درگیری و جنجال در کنار قدیمیها به میدان فرستاده و موفق هم بود اعلام نشد؟
فهرستی که توسط عسگرزاده در بهمن ۱۳۶۴ اعلام شد. یعنی دو ماه قبل از حکم مربیگری دهداری
چرا عسگرزاده رفت و چرا دهداری آمد؟ آیا عسگرزاده منادی بی اخلاقی بود و پرویز دهداری مبلغ اخلاق مداری و انضباط؟ گروهی از جامعه فوتبال ایران نگران شدند و گروهی هم سرخوش از بازگشت دهداری به فوتبال ملی، رویای قهرمانی در بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول را در ذهن داشتند.
آنهایی که نگران بودند شناخت دقیقی از روحیات دهداری داشتند و میدانستند او در دهه ۱۳۴۰ در کنار عباس اکرامی، مسعود برومند، حسین فکری و حسین سرودی یکی از ارکان اصلی به هم ریختگی تیم ملی فوتبال و در آستانه بازیهای المپیک ۱۹۶۴ توکیو بود که اجازه حضور بازیکنان شاهین در تیم ملی را نداد و با همین اتفاق تیم ایران ضعیف و از پیش باخته به المپیک رفت.
این گروه همچنین میدانستند انحلال باشگاه شاهین ناشی از اختلاف دهداری با اکرامی بود و هنگامی که اتحاد در این باشگاه بخاطر اختلاف نظرهای مربوط به آماتوریزم و حرفهای گری از هم پاشید و محبوبترین تیم تاریخ فوتبال ایران از بین رفت باز هم او بود که در منازعات و درگیریهای مربوط به پیکان و تاسیس پرسپولیس نیز نقش مهمی ایفا کرد.
این گروه نگران بودند، چون به یاد داشتند پرویز دهداری در آستانه حضور ایران در جام آسیایی سال ۱۹۷۲ در بانکوک و سپس بازیهای المپیک ۱۹۷۲ مونیخ مربیگری تیم ملی را بخاطردرگیری با مصطفی مکری رییس فدراسیون وقت، محمد رنجبر کمک مربی و ناصر حجازی دروازه بان تیم در مقدماتی المپیک یکباره رها کرد و از بانکوک به تهران برگشت.
در سوی مقابل گروهی که از حضور دهداری در تیم ملی خوشحالی میکردند آنهایی بودند که دکترین دهداری با اخلاق و حرفهای گری و رعایت موارد انضباطی در تیم ملی را تضمینی در مقابل بازیکن سالاری پنداشته و تصور میکردند میتواند فوتبال ملی را نجات دهد، اما همین تظاهر به دیسیپلین و اخلاق مداری موجب شد تا بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول، جام ملتهای ۱۹۸۸ دوحه، المپیک ۱۹۸۸ سئول و جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا از دست رفته و نسل قدیم و جدید تیم ملی از حضور پرافتخار در این مسابقات محروم بمانند.
این گروه بازیکنان شاخص هم تقریبا نسل بعدی فوتبال ایران را ساختند. نسلی که در بازیهای آسیایی پکن قهرمان آسیا شد و گلر آن تیم کسی جر احمد عابدزاده نبود. دروازهبانی که البته اولین میدان بزرگ خود را در دوره دهداری (در بازی کویت) دید، اما آنقدر با دیگران در نسل خود اختلاف داشت که نمیشد او را ندید!