«در میانه این دعوا خبری از ارائه ایده برای بهتر شدن عملکرد مجلس یا مطرح شدن لزوم تنظیم قوانین در مجلس دیده نمیشود. تنها تمرکز احزاب روی این موضوع استوار است که قالیباف، رئیس مجلس بماند یا فرد دیگری رئیس مجلس شود. طبعا این خلأ ایده در دور دوم انتخابات هم تغییری نداشته و در همچنان برهمان پاشنه بیایده بودن و ادامه دعوا برای تصاحب قدرت میچرخد.»
روزنامه فرهیختگان در مطلبی از کمرنگ شدن فضای انتخاباتی گلایه کرد.
این روزنامه نوشت: درک این موضوع که فضای دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم اصلا رنگ و بویی از حال و هوای انتخاباتی ندارد، چندان نیاز به استناد به نظرسنجیها و پرسش از مردم ندارد.
اگر نگاهی به اخبار برجسته روز در رسانهها هم بیندازیم، در پرداخت اخبار رسانهها کمتر خبری درباره انتخابات و رقابتهای انتخاباتی پیدا میکنیم که میان دیگر اتفاقات و تحولات اساسا گم میشوند.
اگرچه بخشی از این سردی فضای انتخاباتی، به خاطر دور دوم انتخاباتی مجلس طبیعی است اما این تنها علت کمرنگ شدن فضای انتخاباتی در دور دوم انتخابات مجلس نیست، کمااینکه این دور تقریبا سردترین انتخابات در طول دورههای انتخاباتهای مجلس را شاهد هستیم.
یکی از عواملی که در افزایش شور و شوق انتخاباتی موثر است که ردپای آن در دیگر انتخاباتهای مجلس هم مشاهده میشود، رقابت میان گروهها و جناحهاست.
در انتخابات مجلس دوازدهم، اساسا رقابت جدی حول گروهها و جناحها شکل نمیگیرد. این رقابت اگرچه درون جبهه اصولگرایی جریان داشت و دارد و بیشتر خود را در قالب عقدهگشاییهای سیاسی و افشاگریها نشان داد اما ردی از جدیت این رقابت یا بسط این رقابت در میان گروههای مردم دیده نمیشود.
در این دوره جدای از اینکه اصلاحطلبان حضور جدی نداشتند، نتوانستند رقابت جدی با اصولگرایان شکل بدهند و کفه سنگین رقابت در میان لیستهای دروناصولگرایی استوار بود. اما اگر از اقشار مردم میپرسیدید کدام یک از این لیستها به دیگری ارجحیت دارد، تقریبا نمیتوانستند تمایزی میان آنها قائل شوند. درواقع رقابت میان اصولگرایان، در همان حد و درون اصولگرایان آن هم تنها بر سر تصاحب قدرت محدود ماند.
رقابت شکلگرفته بیش از آنکه بین اقشار مردم برقرار باشد، گویی بین خود کاندیداهاست تا این بار چه کسی در صدر مجلس شورای اسلامی به عنوان رئیس بنشیند وگرنه اتفاق تازهای قرار نیست رخ دهد.
حالا در آستانه برگزاری دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم بخش اصلی دغدغه اصولگرایان روی این موضوع متمرکز است که قرار است چه کسی ریاست مجلس را به عهده بگیرد، در حالی که اگر نگاهی به دغدغه مردم درمورد انتخابات یا ساختار مجلس بیندازیم، اینکه قرار است چه کسی روی صندلی ریاست مجلس بنشیند برای مردم اهمیتی ندارد. این عملا شکاف میان دغدغه مردم و رقبای انتخاباتی را نشان میدهد.
در میانه این دعوا خبری از ارائه ایده برای بهتر شدن عملکرد مجلس یا مطرح شدن لزوم تنظیم قوانین در مجلس دیده نمیشود. تنها تمرکز احزاب روی این موضوع استوار است که قالیباف، رئیس مجلس بماند یا فرد دیگری رئیس مجلس شود. طبعا این خلأ ایده در دور دوم انتخابات هم تغییری نداشته و در همچنان برهمان پاشنه بیایده بودن و ادامه دعوا برای تصاحب قدرت میچرخد.
خروجی چنین فضایی نهایتا همین تصویری میشود که در انتخابات دوازدهم شاهد آن بودیم، در این فضا تنها یک طیف محدود در انتخابات مشارکت میکنند، بدنه اجتماعی که در هرشرایطی رای مشخصی دارند در انتخابات مشارکت میکنند و دیگر اقشار عملا توجهی به انتخابات نمیکنند و نهایتا آنچه در تهران در دور اول رخ داد دیده میشود و رای نفرات اول راهیافته به مجلس کاهش محسوس و قابلتوجهی به نسبت دورههای دیگر مجلس در انتخاباتها داشت.
به نظر نمیرسد در دور دوم هم اتفاق ویژه و متمایزی رخ دهد، کمااینکه این احتمال وجود دارد که حضور آن بدنه اجتماعی خاص در این دوره هم کمتر از دورههای قبل شود و حالا نمایندههایی با ۵۰ یا ۶۰ هزار رای وارد بهارستان شوند. در این میان البته بارها نیز به این موضوع اشاره شده که بخشی از این گروههای سیاسی اساسا حیات خود را در کاهش مشارکت وعدم حضور دیگر طیفهای جامعه پای صندوقهای رای میبینند و اتفاقا تعمدا دیگر گروههای جامعه را در اظهارات و صحبتها و حتی وعدههای انتخاباتی خود حذف میکنند و روی صحبت خود را تنها قشر و طیف خاصی قرار میدهند. حالا این روزها این جریان حضور پررنگتری در رقابتهای انتخاباتی دارند و تلاش میکنند همچنان روند مطلوب خود را حفظ کنند.