این مطلب سعی دارد ۳ گره این سریال را بررسی کند که اگر باز میشد، شاید سریال جذابیت بیشتری پیدا میکرد.
به گزارش راهنماتو، عموما سریالسازها برای بالا بردن تعداد قسمتها سعی میکنند که سکانسهایی اضافیتر یا گرههایی بیشتر به سریال وارد کنند که گاهی داستانی فرعی است که به پیش بردن داستان اصلی کمک میکند. اما، در برخی موارد هست که سکانسی میتواند نباشد، یا کارگردان میتواند به جای آن از سکانسی هوشمندانهتر استفاده کند. بهعنوان مثال در قسمت ۱۲ سریال «افعی تهران» بابک دوست داشتنی را در حال بازی با موبایل میبینیم تا سرگشتگی آرمان و فشارهای وارد شده به او را نشان دهیم، در حالی که به جای این سکانس میتوانستیم از یک فلاش بک هوشیارانه استفاده کنیم.
از ابتدای سریال «افعی تهران» تا کنون، کارگردان سعی کرده که ما را به ناهنماهنگ بودن انتهای اپیزود پیش و ابتدای اپیزود جدید عادت دهد. اما، از آنجایی که سیستم سریالسازی این قاعده را برای ما تثبیت کرده و ذهن ما عادت دارد که ابتدای هر قسمت از سریال را در ادامه قسمت پیش ببینیم در سریال «افعی تهران» سر درگم میشویم. عموما هیچ یک از قسمتها، شروعی در ادامه قسمت گذشته نداشته که این مساله میتواند یک ساختارشکنی درست درمان یا یک گره گیج کننده باشد که به نظر میرسد گزینه دوم درست باشد.
عموما وقتی بر روی صفحه تلویزیون، ولو تلویزیونی درجه یک، تصاویری به شکل کلوزآپ ببینیم (یعنی قابی که از سرشانه به بالای بازیگر نشان داده شود) حس میکنیم که به چشمهایمان فشار زیادی میآید. البته قابهای کلوزآپ کمتر در سینما استفاده میشود چراکه جزئیات صورت بازیگر نمایان شده و ممکن است آن احساس مورد نظر منتقل نشود، مگر با یک ستاره و بازیگر درخشان طرف باشیم و پیمان معادی به قدری خوب هست که احساس را از جزئیات صورتش دریافت کنیم، اما حضور بی وفقه کلوز آپ ما را از دیدن آنچه پیرامون بازیگر میگذرد بیخبر میگذارد.
نکته مثبت: حضور کلوزآپ فراوان در سریال «افعی تهران» همانقدر که میتواند باعث سرگیجه ما باشد، میتواند ما را با حالات روانی آرمان هم نزدیکتر کند و اشاره به جامعهای بسته داشته باشد و روح جستوجوگر افرادی که میخواهند از این قاب بیرون بزنند!