«مشکلی از این جهت وجود دارد که بالأخره اداره امور کشور تا زمان تعیین دولت جدید هست، ولی چون درگیر انتخابات است باید استعفا کند و فرد دیگری جایگزینش شود. اینکه گفتم مخبر شانس دارد، از جهت ویژگیهای شخصی خودش بود؛ چون میتوانیم بگوییم مخبر ادامه رئیسی است و بالأخره معاون اول او بوده است. ولی ممکن است این پیچیدگیها برای او مانع ایجاد کند. اشخاص دیگری که گفتید را هم بعید میدانم.»
محمود صادقی، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، به جماران گفت: برداشت من این است که تا الآن سقف باز کردن روزنه به حدی بالا نیامده که حتی فردی مثل آقای لاریجانی هم در آن جا بگیرد. یعنی به نظر میآید نظام بنا ندارد در این حد هم فضا را باز کند و بیشتر فضای افرادی است که بتوانند راه رئیسی را ادامه بدهند.
به گزارش جماران، دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها با تأکید بر اینکه اگر انتخابات غیر رقابتی، غیر معنادار و غیر آزاد باشد، طبیعتا محلی برای مشارکت اصلاحطلبان باقی نمیماند، گفت: همه عوامل ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات به رقابتی بودن انتخابات بر نمیگردد؛ این یکی از عوامل است. یعنی ممکن است حتی رادیکالترین فرد اصلاحطلب هم تأیید شود، اما نصاب مشارکت خیلی بالا نرود.
مشروح گفتوگو با محمود صادقی را در ادامه میخوانید:
به نظر شما کسانی که قصد دارند در چهاردهمین انتخابات رئیس جمهوری شرکت کنند باید چه شرایطی داشته باشند و در تصمیم خودشان برای کاندیداتوری چه مسائلی را باید لحاظ کنند؟
به هر حال این انتخابات یک انتخابات خاص و شرایط فوقالعاده، غیر مترقبه، غیر منتظره و به نوعی برگزاری انتخابات در یک شرایط اضطراری است که طی ۴۵ سال گذشته فقط دو مرتبه در دهه ۶۰ به دلیل عزل بنی صدر و شهادت شهید رجایی رخ داد.
نکتهای که وجود دارد این است که آیا اوضاع نسبت به گذشته تغییر کرده است؟ یعنی نسبت به انتخابات ۱۴۰۲ شرایط سیاسی کشور عوض شده است؟ به طور کلی نظر من این است که چیزی عوض نشده؛ و قرائن نشان میدهد که مجموعه حاکمیت میخواهند بر همان منوال گذشته ساماندهی کنند و ایدهآل نظام این است که ادامه دولت رئیسی را داشته باشند. تا کنون هم هیچ شاهدی دیده نشده مبنی بر اینکه میخواهند رویه را تغییر بدهند.
اگر انتخابات غیر رقابتی، غیر معنادار و غیر آزاد باشد، طبیعتا محلی برای مشارکت اصلاحطلبان باقی نمیماند. اما نکتهای که در قیاس با انتخابات ۱۴۰۲ وجود دارد این است که به هر حال این انتخابات ریاست جمهوری است و علیرغم همه کاستیها، بالأخره این مقام در نظام تعیین کننده است. مضاف بر اینکه تفاوت دیگرش با انتخابات مجلس این است که این انتخابات در سطح ملی برگزار میشود و ابعاد بینالمللی هم دارد و دارای تفاوتهای ماهوی با انتخابات مجلس هست و این میتواند توجیه باشد برای اینکه اگر روزنهای وجود داشته باشد، آن روزنه را مغتنم بشماریم.
ضمن اینکه ممکن است نظام هم بخواهد از این فرصت به نحو معقولی برای ترمیم سرمایه اجتماعی خودش و ترغیب مردم به مشارکت استفاده کند. اگر انتخابات به صورت آزاد، رقابتی، منصفانه، عادلانه و معنادار برگزار شود، مشی اصلاحطلبی اقتضا میکند که ما این فرصت را از دست ندهیم و برای خیر عمومی، مصلحت کشور، کاهش رنج مردم، حل مسائل و مشکلات سیاست خارجی و اقتصاد در این انتخابات مشارکت کنیم. اما متقاعد کردن مردم کار خیلی سختی است؛ یعنی اگرچه در بین نخبگان، احزاب و فعالان سیاسی وضع فرق کرده، به نظر میآید بدنه مردم هنوز رغبتی ندارد و اگر شرایط انتخابات رقابتی پیش بیاید، فعالان سیاسی از جمله جبهه اصلاحات بتوانند مردم را به مشارکت در انتخابات ترغیب کنند.
برداشت من این است که تا الآن سقف باز کردن روزنه به حدی بالا نیامده که حتی فردی مثل آقای لاریجانی هم در آن جا بگیرد. یعنی به نظر میآید نظام بنا ندارد در این حد هم فضا را باز کند و بیشتر فضای افرادی است که بتوانند راه رئیسی را ادامه بدهند. تا الآن اینگونه است ولی اگر شرایط طور دیگری رقم بخورد، بعدا میشود در آن مورد نظر داد.
یعنی پیشبینی شما این است که احتمالا تمام افرادی که در انتخابات ۱۴۰۰ ردصلاحیت شدند، دوباره ردصلاحیت میشوند؟
ممکن است من اشتباه کنم، ولی شرایطی که میبینم این است که هیچ دلیلی وجود ندارد برای اینکه نظام بخواهد یکدستی به وجود آمده را تغییر بدهد. یعنی در تبلیغات میبینیم که میخواهند جوّ به وجود آمده بعد از حادثه تلخ شهادت آقای رئیسی را بیشتر داغ کنند. اگرچه بعضیها احتمال میدهند ممکن است نظام تغییر مشی بدهد و بعضی از فعلان میانهرو یا نزدیک به اصلاحطلبان دارند آماده میشوند.
نظر شما این است که شورای نگهبان به گلایه رهبری در خصوص انتخابات ۱۴۰۰ مبنی بر اینکه به برخی افراد جفا شده هم توجه نمیکند و مجددا راه قبلی را میرود؟
آن که مصداقی بود. حتی در راهبرد انتخابات ۱۴۰۲ هم دیدیم که رهبری بحث «رقابت، مشارکت، سلامت و امنیت» را مطرح کردند ولی مسئولین امر به اینها وفادار نبودند. یعنی اگر مسئولین امر به راهبردهای رهبری پایبند باشند، وضع عوض میشود؛ ولی نشانهای از این پدیدار نیست. البته من اضافه میکنم به این معنا نیست که ما در جبهه اصلاحات نسبت به انتخابات بیتفاوت باشیم. نظرها بیشتر بر این است که با معیارهایی که داریم فرد یا افراد شاخص را دعوت کنیم که ثبتنام کنند.
چیزی که من اطلاع دارم، جبهه اصلاحات به هیچ وجه از افراد غیر اصلاحطلب، به معنای نیابتی، بنای حمایت ندارد. این در مجموعه جبهه اصلاحات یک چیز قطعی است. ولی ممکن است افراد شاخص اصلاحطلبی که البته احتمال تأیید هم داشته باشند، معرفی شوند. اگر اینها تأیید شوند، اصلاحطلبان در صحنه حاضر میشوند و مشارکت فعال میکنند ولی اگر تأیید نشوند، مشارکت به معنای معرفی یا حمایت از کاندیدای دیگری را من فکر نمیکنم که در دستور کار داشته باشند.
البته هنوز بحثها جمعبندی نشده است. من تحلیل خودم به عنوان دبیرکل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و یکی از اعضای جبهه اصلاحات را میگویم و موضع جبهه اصلاحات را سخنگو دقیقتر اعلام میکند. پیشبینی میکنم که احتمالا نظر غالب جبهه اصلاحات هم همین طور است. طبق آییننامه جبهه اصلاحات هم از کاندیدایی میتوانیم حمایت کنیم که لزوما نباید عضو جبهه اصلاحات باشد ولی باید دو سوم رأی اعضای حقوقی و حقیقی جبهه اصلاحات را بیاورد.
آخرین انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم حدود یک ماه پیش بود که مشارکت حدود هشت درصد را شاهد بودیم. به نظر شما مسئولین امر انتخابات باید چه کارهایی انجام بدهند تا حضور پر شور مردم در انتخابات تیر ماه امسال را شاهد باشیم؟
البته همیشه در مرحله دوم انتخابات مجلس نصاب رأی پایین است. ما فرض را بر همان مرحله اول میگیریم که در خوشبینانهترین حالت ۴۱ درصد مشارکت بود. چنین انتخاباتی در تراز جمهوری اسلامی نیست. البته همه عوامل ترغیب مردم به مشارکت در انتخابات به رقابتی بودن انتخابات بر نمیگردد؛ این یکی از عوامل است. یعنی ممکن است حتی رادیکالترین فرد اصلاحطلب هم تأیید شود اما نصاب مشارکت خیلی بالا نرود.
مهمتر از همه این است که چشماندازی از انتخابات برای مردم ترسیم شود که این انتخابات معنادار خواهد بود؛ یعنی در واقع فضا برای تغییر سیاست خارجی و به خصوص اقتصاد و رویکردهای فرهنگی و اجتماعی باز است. یعنی مردم اگر حس کنند در نتیجه انتخابات حداقل این است که مجالی برای اثرگذاری رأی وجود دارد و میتوانند از مسیر انتخابات به خواستهها و مطالبات خودشان برسند، میتواند مردم را ترغیب کند. اگر ۱۰ کاندیدای اصلاحطلب هم بیایند ولی چنین فضایی ترسیم نشود، هیچ رغبتی در مردم به وجود نمیآید.
در فضای عمومی و رسانهای کشور یک سری اسامی مثل آقایان عارف، پزشکیان و جهانگیری مطرح میشوند. در جلساتی که شما حضور داشتهاید اسامی چه کسانی مطرح شده است؟ آیا انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها قصد دعوت از فردی برای شرکت در این انتخابات دارد؟
ما بیشتر روی معیارهای کلی بحث کردهایم. از نظر جبهه اصلاحات و همچنین انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها، کاندیدایی مورد حمایت قرار میگیرد که از مسیر تشکیلات گزینش شود. یعنی با تشکیلات همراه شود و تعهد به کار تشکیلاتی و جمعی داشته باشد. همه این افراد حق دارند که کاندیدا شوند و نوعا میتوانند شخصیتهای اصلاحطلب تلقی شوند ولی معنای کار تشکیلاتی این است که کسانی را میتوانیم مورد بررسی قرار بدهیم که چنین درخواستی داشته باشند؛ افرادی که به تشخیص شخصی خودشان وارد این عرصه میشوند، به هیچ وجه نمیتوانند مورد حمایت ما قرار بگیرند.
با توجه به اینکه تحلیل شما این بود که نظام علاقه دارد همان مسیر آقای رئیسی ادامه پیدا کند، از میان کاندیداهای اصولگرایی که مطرح میشوند مثل آقایان محمد مخبر، سعید جلیلی و مهرداد بذرپاش به نظر شما شانس کدام یک برای رأی آوردن بیشتر است؟
برداشت من این است که شانس آقای مخبر بیشتر است.
به دلیل اینکه آقای مخبر عضو شورای اجرایی موقت کشور است که برگزارکننده انتخابات این دوره رئیس جمهوری هستند، خودش میتواند کاندیدا باشد؟
طبق قانون باید استعفا کند. مشکلی از این جهت وجود دارد که بالأخره اداره امور کشور تا زمان تعیین دولت جدید هست ولی چون درگیر انتخابات است باید استعفا کند و فرد دیگری جایگزینش شود. اینکه گفتم مخبر شانس دارد، از جهت ویژگیهای شخصی خودش بود؛ چون میتوانیم بگوییم مخبر ادامه رئیسی است و بالأخره معاون اول او بوده است. ولی ممکن است این پیچیدگیها برای او مانع ایجاد کند. اشخاص دیگری که گفتید را هم بعید میدانم.
شانس آقای قالیباف را چقدر میدانید؟
جایگاه آقای قالیباف تضعیف شده و خیلی بعید است که در این عرصه بتواند حمایت حداکثری را جمع کند. ایشان هم موقعیت خیلی چالشی دارد.