اکنون بار دیگر و زودتر از موعد، انتخابات ریاستجمهوری در پیش است و شعارهای زیبا و دلنشین نامزدهای محترم در انتظار ماست.
سعید بیات در دنیای اقتصاد نوشت: رضوان خدا بر رئیسجمهوری فقید که تلاش صادقانهای برای حل مشکلات اقتصادی کشور انجام دادند. اکنون بار دیگر و زودتر از موعد، انتخابات ریاستجمهوری در پیش است و شعارهای زیبا و دلنشین نامزدهای محترم در انتظار ماست.
برای نمونه، احتمالا خواهیم شنید که نفتمان را میفروشیم و پولش را سر سفره مردم میآوریم و سفره آنها را رنگین میکنیم، هر ماه (مثلا) ۵ میلیون تومان به هر ایرانی یارانه نقدی میدهیم، همه مردم را تحت پوشش بیمه درمانی رایگان قرار میدهیم، حقوق بازنشستگان عزیز را ۲ برابر میکنیم، قطعا قیمت آب و برق و گاز و بنزین تغییر نمیکند، برای همه ایرانیان جویای کار، شغل ایجاد میکنیم و...
هر چند این شعارها قادر است دل عموم مردم را برباید و سبد رای نامزدهای محترم را سنگینتر کند؛ اما آنهایی که با ظرفیتهای کشور آشنا هستند، میدانند که بسیاری از این شعارها، حداقل در کوتاهمدت، عملی نیست. اینجاست که نقش روشنگری اقتصادخواندهها اهمیت پیدا میکند. آنها هستند که باید بتوانند با سنجههای علمی، عمق نگاه اقتصادی نامزدهای محترم و تیم اقتصادی ایشان را تشخیص دهند و برای اطرافیان خود نقش راهنما و روشنگر را ایفا کنند تا انشاءالله شایستهترین فرد انتخاب شود.
برای تشخیص اینکه کدامیک از نامزدها نگاه عمیقتر و شناخت صحیحتری از مسائل اقتصادی کشور دارد، چند سوال مطرح میکنم که لازم است نظر نامزدهای محترم انتخاباتی درباره آنها بیان شود تا بتوان دانش و فهم اقتصادی آنها را عیارسنجی کرد و درخصوص تناسب وعدهها و احتمال تحقق آنها از سوی نامزد مربوطه اظهارنظر کرد.
۱- وظیفه دولت در حوزه اقتصاد، هدایتگری است یا سیگنالدهی؟ مثلا برای افزایش سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی، دولت باید انرژی خود را صرف هدایت تسهیلات کند یا اینکه لازم است توان دولت صرف ایجاد سیگنالهای انگیزشی به سرمایهگذاران (نظیر بهبود فضای کسبوکار، کاهش پایدار نرخ تورم و...) شود؟
۲- آیا رشد نقدینگی باعث افزایش نرخ تورم میشود؟ اصلا شوخی نمیکنم. برخی تصور میکنند رابطه نقدینگی و تورم یک رابطه خیالی است. از این رو است که افزایش رشد اقتصادی را از کانال خلق نقدینگی دنبال میکنند؛ بدون آنکه نگرانی از ناحیه تورم داشته باشند.
۳- آیا رشد نقدینگی باعث افزایش رشد اقتصادی میشود؟ هنوز عدهای هستند که تفاوت ادوار تجاری (Business Cycles) و رشد اقتصادی (Economic Growth) را نمیدانند و تصور میکنند این دو مفهوم یکی هستند و راهکار افزایش آن نیز ارتقای تسهیلاتدهی بانکها و پشتیبانی ریالی بانک مرکزی از شبکه بانکی است.
۴- آیا برای افزایش رشد اقتصادی نیازی به تدوین استراتژی توسعه صنعتی وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، چه مولفههایی را باید در این سند توسعهای لحاظ کرد تا موتور تولید و صادرات کشور پرقدرتتر از قبل فعالیت کند؟
۵- نقش درآمدهای نفتی در رشد اقتصادی کشور چیست؟ تامین ارز ارزانقیمت برای واردات یا سرمایهگذاری در زیرساختها، خرید داراییهای مالی با بازدهی بلندمدت و...
۶- در راستای بهبود رشد اقتصادی، خصوصیسازی اولویت دارد یا آزادسازی؟ به عبارت دیگر، در راستای مردمیسازی اقتصاد، واگذاری داراییهای دولتی مهمتر است یا کاهش تصدیگری دولتی؟
۷- نقش بانکها در رشد اقتصادی کشور چیست؟ تامین مالی پروژههای تولیدی متناسب با بازدهی حقیقی آنها یا اعطای تسهیلات مبتنی بر نظر دولت محترم؟
۸- افزایش نرخ ارز باعث افزایش تورم میشود یا بالعکس؟ تصور عدهای این است که راهکار کاهش پایدار نرخ تورم، تثبیت نرخ ارز است. برخی دیگر، اما معتقدند که تغییرات نرخ ارز معلول تغییرات نرخ تورم است و تا زمانی که ریشههای تورم
(کسری بودجه دولت و...) درمان نشود، تثبیت نرخ ارز صرفا یک راه موقت برای کنترل تورم است و تداوم تورمهای بالا، پتانسیل شوکهای ارزی آتی را فراهم میکند. پاسخ به این سوال از سوی نامزدهای محترم، اهمیت زیادی در انتخاب هدفگذاریهای پولی، ارزی و تجاری کشور خواهد داشت.
۹- راهکار کاهش فعالیتهای سوداگرانه در بازارهای مالی کشور، اخذ مالیات است یا از بین بردن ریشه انگیزههای سوداگری (نظیر تورم بالا، نااطمینانیهای سیاسی و...)؟
۱۰- بازار کدام کالاها باید مشمول قیمتگذاری دستوری باشد و کدام بازارها باید مبتنی بر مکانیسم بازار فعالیت کنند؟
سوالات متعدد دیگری را نیز میتوان به لیست فوق اضافه کرد؛ اما به همین میزان بسنده میکنم. پاسخ به این سوالات از سوی نامزدهای محترم میتواند سنجههای نسبتا دقیقی از سطح شناخت آنها از اقتصاد کشور ارائه دهد و ما را در انتخاب دقیقتر یاری رساند.