«اگر مشارکت بالا برود شاید آقای پزشکیان رئیس جمهور شود؛ بنابراین اگر میخواستند آقای پزشکیان را هم رد میکردند. بعضی از تفکرات این است که مشارکت کم شود تا آن شخصی را که میخواهیم انتخاب شود. مثلاً فرض کنید اگر به جای آقای پزشکیان یکی دیگر را میگذاشتند که در همان خطها بود، آن وقت مشارکت خیلی پایین میشد و آن کسی را که میخواستند انتخاب میشد، نمیتوانیم قاطعانه حرف بزنیم.»
هاشمی طبا با اشاره به ردصلاحیت لاریجانی گفت: اگر ما رئیس جمهوری میخواستیم که شاخص باشد و از نظر شخصیتی، بروز شخصیتی داشته باشد، آقای لاریجانی بود ولی به هر حال ایشان را نپسندیدند و دفعه گذشته هم متأسفانه ایشان را رد کردند.
به گزارش خبرآنلاین، «مصطفی هاشمی طبا» فعال سیاسی اصلاح طلب در حاشیه یک گپ و گفت ورزشی به چند سوال سیاسی نیز پاسخ گفت.
هاشمیطبا، بر این باور است که تایید صلاحیتها توسط شورای نگبهان قابل پیشبینی بود اما این را هم میگوید که؛ «تایید صلاحیت پزشکیان با روند شورای نگهبان سازگاری نداشت.»
صحبت که به ردصلاحیت علی لاریجانی میرسد، میگوید: «اگر ما رئیس جمهوری میخواستیم که شاخص باشد و از نظر شخصیتی، بروز شخصیتی داشته باشد، آقای لاریجانی بود ولی به هر حال ایشان را نپسندیدند.»
او درباره حضور نیکزاد در ستاد انتخابات محمدباقر قالیباف گفت: «نیکزاد ماهیتاً پایداری نیست. قالیباف ایشان را به دلایل دیگری انتخاب کردهاند؛ یکی اینکه ایشان ترکزبان است و دوم اینکه ایشان رئیس ستاد انتخاباتی آقای رئیسی هم بوده است.»
مشروح گفتگوی مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاح طلب را بخوانید؛
آقای هاشمیطباء! اسامی کاندیداهای انتخابات چند روز پیش اعلام شد، این ترکیب چقدر برای شما غیرمنتظره یا قابل پیشبینی بود؟
برای من تقریباً قابل پیشبینی بود، هم از نظر تعداد و هم از نظر اینکه تمایلات شورای نگهبان را تقریباً میدانستم؛ ولی تایید صلاحیت آقای پزشکیان با روند شورای نگهبان چندان سازگاری نداشت. در تایید صلاحیت سایر کاندیداها، روند تفکر شورای نگهبان دیده میشود.
بعد گذشت سه سال از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، دوباره سه کاندیدای تکراری انتخاب شدند که در انتخابات قبل به صورت پوششی حضور داشتند؛ از سوی دیگر چهرههای شاخصی مثل آقای لاریجانی یا آقای جهانگیری که در ادوار مختلف در رده مسئولان ارشد نظام هم بودند رد صلاحیت میشوند، شما چه تفسیری از این رویکرد شورای نگهبان دارید؟
من فقط میگویم این سلیقه شورای نگهبان و تفکری که در آنجا حاکم است بوده و گرنه ما از درون شورای نگهبان اطلاع خاصی نداریم. خودشان هم گفتند ما یک خط خاصی داریم و همان خط را ادامه میدهیم.
شنیده میشود که آقای لاریجانی به علت مدیر و مدبّر بودن ردصلاحیت شدند؛ نظر شما درباره رد صلاحیت ایشان چیست؟
ایشان از نظر مدیر و مدبّر بودن کمتر از هیچکدام از کاندیداها نیست. به نظر من اتفاقاً اگر ما رئیس جمهوری میخواستیم که شاخص باشد و از نظر شخصیتی، بروز شخصیتی داشته باشد، آقای لاریجانی بود ولی به هر حال ایشان را نپسندیدند و دفعه گذشته هم متأسفانه ایشان را رد کردند.
که ایشان ردصلاحیت شدند، رهبری تذکر دادند که این ظلم باید جبران شود ولی…
شاید هم دلشان برای آقای لاریجانی سوخته که اگر رئیس جمهور شوند، خراب شوند. بنابراین جبران کردند و جبرانش هم این بوده که شخصیت ایشان لکهدار نشود. (خنده)
چه اصراری بر رد ایشان داشتند؟
استدلالهایشان را نمیدانم چون شورای نگهبان دلایل خودش را نمیگوید. اما به نظر من آقای لاریجانی منهای اینکه چه خطی دارد و چه خطی ندارد، از نظر شخصیت و مدیر و مدبّر بودن دارای صلاحیتهای خوبی است.
آیا میتوان این تحلیل را داشت که یکی از دلایلی که چهرههای شاخص را حذف میکنند این است که دیگر جمهوریت و مشارکت برای برخی از نهادها اهمیت ندارد و بیشتر دنبال حذف چهرهها هستند؟
نمیشود این را گفت چون آقای پزشکیان که مورد تایید قرار گرفته احتمالاً میتواند مشارکت را افزایش دهد. خودشان باید توضیح دهند. آدم میتواند حرف بزند ولی حرفهای ما نه بر اساس دانستههای ما بلکه بر اساس حدسیات ما خواهد بود.
برخیها میگویند ترکیب چیده شده به نفع قالیباف است و مسیر او برای رئیس جمهور شدن فراهم شده است.
یک چنین چیزی به نظر میآید ولی یک موقعی هم میگفتند آقای ناطق رئیس جمهور میشود ولی نشد. حالا هم اگر مشارکت بالا برود شاید آقای پزشکیان رئیس جمهور شود. بنابراین اگر میخواستند آقای پزشکیان را هم رد میکردند.
بعضی از تفکرات این است که مشارکت کم شود تا آن شخصی را که میخواهیم انتخاب شود. مثلاً فرض کنید اگر به جای آقای پزشکیان یکی دیگر را میگذاشتند که در همان خطها بود، آن وقت مشارکت خیلی پایین میشد و آن کسی را که میخواستند انتخاب میشد، نمیتوانیم قاطعانه حرف بزنیم.
آقای پزشکیان یکی از کاندیداهای جبهه اصلاحات بود و تایید صلاحیت یک کاندیدای این جبهه به نظر هوشمندی شورای نگهبان بود تا اصلاح طلبان در نهایت تا آخر در میدان بمانند. نگاه شما چیست؟
نمیدانم. ما از درون شورای نگهبان اطلاعات نداریم. همهاش حدس و گمان است. هر کسی یک حرفی میزند و جمعبندیاش واقعاً از عهده آدم خارج است. احتمال همه اینها وجود دارد.
آقای پزشکیان و آقای قالیباف میتوانند یک دو قطبی ایجاد کنند؟
به نظرم میتوانند. البته به نظر من الان با توجه به آن چیزی که در انتخابات مجلس اتفاق افتاد و مشارکت پایین بود، خیلی سخت است که یک دو قطبی ایجاد شود که مردم بیایند.
در انتخابات ۹۶ ما ۴۱ میلیون رأی داشتیم، تقریباً ۷۱ درصد واجدین شرایط شرکت کرده بودند. الان بعضی از نظرسنجیها ۴۲ درصد و ۴۳ درصد است، بنابراین هنوز برای اینکه قاطبه مردم در انتخابات شرکت کنند کفایت نمیکند که آن دو قطبی که میگویید اتفاق بیافتد.
تلویزیون به طور بیسابقهای امکانات را در اختیار نامزدها گذاشته است، شاید این برنامههای تلویزیونی در این مدت باعث ایجاد دو قطبی شود چون به هر حال مردم تلویزیون را تماشا کرده و کاندیداها را میبینند.
البته تحولات کشور ما و رأی مردم عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی است ولی این احتمال هست به شرط اینکه رفتار نامزدها در تلویزیون به یک چنین جمعبندی برسد. اگر بخواهم سادهتر بگویم، یعنی آقای پزشکیان از خودش یک چهره مقبول نشان دهد.
تا این لحظه آقای پزشکیان و حضورشان در برنامههای تبلیغاتی را چطور دیدید؟ (این گفتگو بعد از اولین حضور پزشکیان در تلویزیون انجام شده است)
خیلی زود است تا بتوان در این مورد قضاوت کرد. از یک برنامه (گفتگوی ویژه) نمیتوان نتیجه گرفت و خیلی زود است. البته بعضی از دوستان گفتند برنامه خیلی خوبی نبوده ولی من ندیدم اما به ادامه کار خیلی بستگی دارد.
آقای پزشکیان در مناظرات میتواند مثل آقای روحانی باشد یا یک چهرهای مثل آقای همتی و مهرعلیزاده است؟
آقای پزشکیان هیچکدام از این دوتا نیست. ایشان در حرفی که میزند صادق است مگر اینکه اشتباه شود، ممکن است ایشان هم اشتباه کرده یا اشتباه بکند. ولی ایشان با قلباش حرف میزند. ایشان خیلی اهل مماشات و تدبیر و این نیست که حالا ببیند چه باید بگوید و چه نباید بگوید، آنچه که میگوید روی صداقت میگوید و احتمال دارد همین خصیصه ایشان باعث رشد و پیشرفت وی در مناظرات شود چون اگر یک نفر با قلباش حرف بزند مردم میفهمند.
آقای پزشکیان و همینطور آقای پورمحمدی از منتقدان وضع موجود هستند، احتمال دارد میان آنها ائتلاف صورت بگیرد؟
به نظر من امکان ندارد.
اختلافات اصولگرایان در چند سال اخیر شدیدتر شده است. در انتخابات ۱۴۰۰ دیدیم که روی آقای رئیسی به یک اجماع رسیدند ولی بین این چهار کاندیدای اصولگرا آن قدرت اجماعسازی مشاهده نمیشود. ممکن است تا آخر بمانند یا ائتلاف خواهند کرد؟
به نظرم بعضی از آنها ائتلاف خواهند کرد.
مثلاً آقای زاکانی و آقای قاضیزاده؟ زاکانی و جلیلی؟ جلیلی و قاضی زاده یا…؟
من اسم نمیبرم اما بعضی از آنها به احتمال قوی ائتلاف میکنند ولی این طور نیست که همه کنار بروند. بالاخره ممکن است یکی، دوتا بمانند.
آیا ممکن است آقای قالیباف به سیاق همیشگی خودشان برای اینکه آرای بیشتری را به دست آورد، به سمت افراطیون یک چرخشی داشته باشد؟
خیر، آقای قالیباف یک فرد عملگراست و در اقدامات اجرایی خودش هم پیگیر است و همیشه تا حد زیادی موفق بوده است ولی به نظر نمیرسد به آن سمت گرایش داشته باشد.
اما معاملات اخیر آقای قالیباف با پایداریها در انتخابات مجلس نشان داده که ممکن است به سمت ائتلاف و سهمدهی به آنان میرود؛ از سوی دیگر هم آقای نیکزاد به عنوان رئیس ستاد انتخابات قالیباف منصوب شده است.
با توجه به چیزهایی که من میفهمم، آقای نیکزاد ماهیتاً پایداری نیست. آقای قالیباف ایشان را به دلایل دیگری انتخاب کردهاند؛ یکی اینکه ایشان ترکزبان است و دوم اینکه ایشان رئیس ستاد انتخاباتی آقای رئیسی هم بوده است. ولی من اصلاً در روحیات آقای قالیباف آن روحیات چهرههای سیاسی منتسب به پایداری را نمیبینم.
آقای هاشمیطبا، به نظر شما وارث آرای آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۳ کیست؟
خیلی سوال سختی است. به هر حال آرا تقسیم میشود ولی اینکه به چه دلیلی تقسیم میشود، رفتار رأی دهندگان خیلی قابل پیشبینی نیست. البته میشود مرتب استدلال کرد ولی به قول معروف «پای استدلالیان چوبین بوَد» هر کسی بالاخره یک استدلالهایی انجام میدهد ولی به نظرم قابل پیشبینی نیست.
این آرا به هر حال تقسیم میشود. خیلیها درصدد مُلَبّس کردن آقای قالیباف هم هستند، مثلاً شاید یک عده از همان جبهه پایداری. ولی ایشان به هر حال طرفداران خودش را دارد.