«بحمدالله اینک کشور در دست خوبان افتاده است و ناخوبان پاکسازی شدهاند و به کناری رفتهاند. خوبان هم فکر میکنند روز عروسیشان است و برای یکدیگر نوشابه باز میکنند؛ هرچند خودشان در ضمیرشان اعتراف دارند کاری نمیتوانند انجام دهند، چه رسد به کارهای پیچیده زمینمانده که کارستان است.»
مصطفی هاشمی طبا در روزنامه شرق نوشت: مگر نه اینکه باید با حسن ظن با آدمها روبهرو شد و مگر اصل بر برائت نیست؟ مگر میشود مردم آدمهایی را انتخاب کنند که خوب نباشند و مراکز نظارتی آدمهایی را تأیید کنند که خوب نباشند؟
با تأیید اصل خوبی آدمها فقط میخواهیم ببینیم این وعدهها چه سرانجامی یافته است.
طعنه هاشمی طبا به مدافعان دولت رئیسی: در دولت روحانی، نگران سفره مردم بودید، اما در دولت جدید از پوشیدن لنگ و دمپایی و روزه گرفتن حرف میزنید.
۱- ساخت چهار میلیون مسکن در چهار سال
۲- ایجاد سالانه یک میلیون شغل
۳- اصلاح نظام بانکی کشور
۴- تکرقمیشدن تورم
۵- توجه به معیشت و حقوق پزشکان و پرستاران
۶- اجرای خصوصیسازی واقعی
۷- استفاده از ۷۰ درصد ظرفیت خالی اقتصاد کشور
۸- مداخلهنکردن دولت در بازارها
۹- حل مشکل حاشیهنشینان
۱۰- نظارت دقیق در زنجیره تأمین، تولید و توزیع کالا
۱۱- جذابیتزدایی از سرمایهگذاری در حوزههای غیرمولد
۱۲- جلوگیری از هدایت سرمایهها به سمت بازار ارز، طلا و زمین
۱۳- اصلاح چندنرخیبودن ارز
۱۴- تولید نهادههای دامی مورد نیاز در داخل کشور
۱۵- قطع وابستگی سفره مردم به خارج
۱۶- وعدههای وزیر ارتباطات و فناوری (۶ مورد)
۱۷- وعدههای وزیر امور اقتصادی و دارایی (۵ مورد)
۱۸- وعدههای وزیر امور خارجه (۲ مورد)
۱۹- وعدههای دیگر وزرا چند ده مورد
البته فهرست وعدهها بسیار است و در نگاه اول هم میتوان آنهایی را که کلی گفته شده، غربال کرد؛ ولی برخی وعدهها آنقدر با استحکام لفظ و عدد دقیق گفته میشود که جای تردید باقی نمیگذارد. فقط از این تعجب میکنم که ظرفیت دهان ما تا چه اندازه بزرگ است که اینهمه امر مهم و با حجم وسیع در آن جای میگیرد.
اینکه میگویند آیا میتوان ظرفی پیدا کرد که هرچه در آن بریزیم، پر نشود، ظاهرا مصداق آن دهان ماست؛ مثلا دبیر مناطق آزاد چندی پیش گفتند که اماراتیها صد میلیارد دلار سرمایهگذاری در کیش میکنند و چینیها رقم بسیار بیشتر (البته عدد را هم گفتند) حال در ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ مراسمی از بستههای امکان سرمایهگذاری در مناطق آزاد بهرهبرداری کردند. این کار مثل آن است که انسان نیازهای زندگی را ردیف کند و بگوید چه کسی حاضر است این کارها را برای من انجام دهد.
این کار ایشان یعنی تکذیب همه سرمایهگذاریهایی که قبلا گفته بودند، بهعلاوه سرمایهگذار خود باید بداند چه کاری میخواهد بکند و نه آنکه بسته طرح به او بدهیم و بگوییم تشریف بیاورید و با مراسم رسمی و پردهبرداری این بستههای نهچندان مورد علاقه سرمایهگذاران را رونمایی کنیم. مگر نمیشود بدون پردهبرداری آنها را منتشر کرد. ظاهرا اصل بر پردهبرداری است و نه عمل.
یا جناب وزیر صمت در شهریورماه در حضور مقام محترم ریاستجمهوری گفتند صد هزار اتومبیل برقی در راستای کاهش آلودگی هوا تا پایان سال ۱۴۰۲ تولید و به مردم عرضه میشود. صرفنظر از اینکه با ۱۵ میلیون اتومبیل موجود درون بدسوز و سالی یک میلیون تولید اتومبیل درون بدسوز داخلی این وعده کمکی به تلطیف هوا نمیکند؛ ولی به هر حال بازشدن پای اتومبیل برقی به کشور خوب است؛ ولی آن صد هزار اتومبیل برقی کجاست؟
البته ما و مردم به شنیدن این وعدههای بیانتها عادت کردهایم و مردم هم باور ندارند که بتوان اینهمه کار انجام داد؛ ولی از نظر روانشناختی مردم دوست دارند وعدههای شیرین بشنوند و بههمیندلیل رأی آنها به هرکسی که بیشتر وعده کلان و شیرین بدهد، تعلق میگیرد. جالب است که نه رئیسجمهور، نه معاون اول و نه هیچکدام از وزرا توجهی به آینده کشور از لحاظ زیستمحیطی و زوال کشور از لحاظ زیربناهای تولیدی نکردهاند و این میرساند که اگر چند درصد به وعدههای خود اعتقاد داشتند، در این مورد کلا خود را عاجز میبینند و عدد صفر را در مقابل این کار گذاشتهاند.
از طرفی پیچیدگی مسائل کشور به حدی رسیده است که ادعا برای حل آن جرئت بسیار میخواهد و ناگفته پیداست که این جرئت نمیتواند بر حسب تعقل باشد. متأسفانه تعریف مسائل و مشکلات کشور هم از سوی خوبان مشاغل و حکمرانی و هم از سوی منتقدان بهدرستی انجام نمیشود و حسب فریادهای روز اظهار نظر میکنند.
چه خوب است که مسئولان کلاهشان را قاضی کنند که واقعا قادر به چه کاری هستند و مردم هم کلاهشان را قاضی کنند که بدانند چه چیز دارند و چه چیز میتوانند داشته باشند. مسئولان جهاد تبیین را در شیرین نشاندادن حوادث یافتهاند و نه بیان واقعیتهای روز کشور که مردم به آنها آگاه شوند.
بحمدالله اینک کشور در دست خوبان افتاده است و ناخوبان پاکسازی شدهاند و به کناری رفتهاند. خوبان هم فکر میکنند روز عروسیشان است و برای یکدیگر نوشابه باز میکنند؛ هرچند خودشان در ضمیرشان اعتراف دارند کاری نمیتوانند انجام دهند، چه رسد به کارهای پیچیده زمینمانده که کارستان است و البته هرازچندگاه همین خوبان به این نتیجه میرسند که فقط خودشان خوب هستند و دیگر همفکران را طرد میکنند.
به نظر میرسد گروهی به این باور رسیدهاند که اینک «عروسی خوبان» است؛ همان خوبانی که وعدههایشان صرفا وعده است و اگر وعده نبود که به آن نمیگفتند «وعده». اگر خیلی فکر میکنند که روز عروسیشان است، به گفته سعدی روی آورند که فرمود: «محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند»؛ ولی آنان «یعلمون ظاهر الحیوه الدنیا» هستند؛ درحالیکه گفته سعدی در تاریخ اثبات شده است؛ پس خوبان بدانند از زمره «و هم عن الاخره هم غافلون» نباشند. مغرور به امروز، «روز عروسی» نباشند.
ما هیچکدام ابرمرد و قهرمان بیانتها نیستیم. اگر همان امت وسط باشیم و منصف، کارمان بیشتر پیش میرود. خوبان اندکی تواضع کنند و تجربه سه سال گذشته را مرور کنند و صادقانه بر خود ملاحظه کنند که کدام کار را میتوانند انجام دهند و بگویند. بیشازاین از آنها توقع نداریم.