«قطبی شدن جامعه به هیچ عنوان خصلت منفی انتخابات نیست. بخش قابل توجهی از هیجانزدگی مردم برای اخذ تصمیمات مهم از طرق قطبی شدن انتخابات شکل میگیرد. جامعه باید قطبی شود. جامعه در انتخاب بین دو نامزدی که متفاوت میاندیشند، متفاوت عمل میکنند و رویکردهای متفاوتی دارند، رشد را تجربه میکنند. از دل تضاهاست که پیشرفت حاصل میشود.»
ماشاءالله شمسالواعظین در مصاحبه ای در خصوص راههای شکلگیری شور و نشاط انتخاباتی سخن گفته است.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛
این روزها در ذهن بسیاری از ایرانیان این پرسش وجود دارد که چرا فضای انتخابات سرد و فاقد شور و نشاط لازم است. معتقدم انتخابات ۱۴۰۳ به عوامل انگیزانندهای نیاز دارد که اتفاقا برخی نهادها جلوی ظهور آنها را گرفتهاند. حتی برخی افراد و برخی نهادها نامزدها و طرفدارانشان را تهدید میکنند که فلان حرف را نزنید، سیاهنمایی نکنید، سفیدشویی نکنید و… حتی به نامزدها اعلام میشود، تیغه تیز ردصلاحیتها بالای سر نامزدها برافراشته نگه داشته شده است! طبیعی است که این فضا باعث میشود نامزدها با احتیاط بیشتری در انتخابات حضور داشته باشند.
برای ایجاد موج، انتخابات باید دو قطبی یا چند قطبی شود. برخلاف برخی تصورها، قطبی شدن جامعه نه تنها ایرادی ندارد و مشکل ایجاد نمیکند بلکه اساسا یک ضرورت غیر قابل انکار برای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی است. مانند انتخابات امریکا، اروپا و هر نقطه دیگری روی کره زمین.
این رویکرد ضد قطبی شدن، ممکن است مورد علاقه، رضایت و پسند بسیاری از افراد، جریانات و نهادها باشد، اما کمکی به ایجادشور و نشاط انتخاباتی نمیکند.
قطبی شدن جامعه به هیچ عنوان خصلت منفی انتخابات نیست. بخش قابل توجهی از هیجانزدگی مردم برای اخذ تصمیمات مهم از طرق قطبی شدن انتخابات شکل میگیرد.
جامعه باید قطبی شود. جامعه در انتخاب بین دو نامزدی که متفاوت میاندیشند، متفاوت عمل میکنند و رویکردهای متفاوتی دارند، رشد را تجربه میکنند. از دل تضاهاست که پیشرفت حاصل میشود.
فکر نمیکنم، افراد و جریاناتی که مخالف قطبی شدن در انتخابات هستند، نیتهای پاکیزهای داشته باشند. من در این زمینه بدبینم.
کاهش مشارکت، تضمینکننده انتخاب یک جریان خاص شده است. این جریانات به اینعدم مشارکت افتخار میکنند. اما آقایان فراموش میکنند این کاهش مشارکت از منظر امنیت ملی بسیار خطرناک است.
یک زمانی مقامات ارشد کشور، مشارکت ۳۰ الی ۳۵درصدی سایر کشورها را نقد کرده و آن را نشانه نزول کشورها ارزیابی میکردند، اما باید دید چه اتفاقی رخ داده که امروز برخی افراد و گروهها در ایران نسبت به کاهش مشارکت بیتفاوت شدهاند.
افزایش مشارکت که ضامن انتخاب موزاییکی مردم و رویکرد پولورالیستیکی مردم بود، عدهای را در کشور ناراحت کرد؛ بنابراین به سمت حذف رقبا و کاهش مشارکت حرکت کردند تا انتخاب یک جریان خاص تضمین شود.
مسوولانی که با مشارکت پایین سکان مسوولیتها را به دست میگیرند، نماینده ملت نیستند. در این وضعیت شکافها و گپها بین بدنه سیاسی و بدنه عمومی جامعه فعال شده و مشکلات بسیاری ایجاد میشود. در این صورت گسلها شکل گرفته و در قالب ناهنجاریهای ارتباطی و راهبردی ظهور پیدا میکنند.