«اینکه چرا دست آنها برای این نوع سازماندهی انحصاری باز گذاشته شد، بحث مبسوطی میطلبد، اما به گمانم اینک تمرد آنها در برابر تلاشهای ریشسفیدانهٔ مرسوم در بین اصولگرایان، زنگهای خطر را برای برخی مراکز تصمیمگیر به صدا در آورده است.»
احمد زید آبادی نوشت: تا اینجای کار تصور میکنم تصمیمگیران اصلی نظام به خطرات ناشی از شکلگیری یک سازمانِ رأی منسجم، اما متمرد از سوی شبکهٔ موسوم به پایدارچیها واقف شده باشند.
این شبکه با ادعای خلوصگرایی، ایدههای ستیزهجویانه را در قشری از پایگاه اصولگرایان ترویج کرده و با استفاده از ابزار اتهامزنی و ملکوکسازی، عموم رقبای سیاسی خود را یا از صحنه به در کرده و یا به حاشیه رانده است.
آنها قدرت و نفوذ خود را در انتخابات مجلس در زمستان گذشته بخصوص در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ به نمایش گذاشتند و اینک در پی تکرار آن در انتخابات ریاستجمهوری هستند.
اینکه چرا دست آنها برای این نوع سازماندهی انحصاری باز گذاشته شد، بحث مبسوطی میطلبد، اما به گمانم اینک تمرد آنها در برابر تلاشهای ریشسفیدانهٔ مرسوم در بین اصولگرایان، زنگهای خطر را برای برخی مراکز تصمیمگیر به صدا در آورده است.
اگر آنان در انتخابات ریاستجمهوری به فرض کاندیدای خود را به پاستور بفرستند، با تکیه بر همان پایگاه انحصاری و منسجم که به عنوان تنها "نیروی پا به رکاب نظام" خود را معرفی کرده و از آزادی عملِ حضور خیابانی برخوردار است، قادر خواهند بود منویات خاص خود را به نهادهای حاکم تحمیل کنند و از چارچوب سیاستهای رسمی در هر دو حوزهٔ داخلی و خارجی به سمت رادیکالیسمی مهارناپذیر، فراتر روند.
قبلاً در یادداشتهایی توضیح داده بودم که همین نیرو به صورت تهدیدی علیه نظام در خواهد آمد، اما کسی جدی نگرفت.
اینک، اما این خطر خود را نمایان کرده است.