bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۵۰۷۴۱

قتل هولناک زن صیغه‌ای؛ مرگ مشکوک جسد پتوپیچ

قتل هولناک زن صیغه‌ای؛ مرگ مشکوک جسد پتوپیچ

وقتی یک مرد میانسال با پای خودش به مرکز پلیس رفت و قاتل را در پرونده قتل فجیع یک زن لو داد، گمان نمی‌کرد حلقه قانون بر دستان خودش گره بخورد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۱۳ تير ۱۴۰۳

صبح روز یکشنبه (دهم تیر) اهالی خیابان محمدآباد مشهد جسد زنی را درون یک کیسه گونی رهاشده در کنار دیوار منازل مسکونی مشاهده کردند و بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند.

به گزارش خراسان، طولی نکشید که گروهی از افسران دایره تجسس کلانتری مصلی با هدایت سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری) عازم محل کشف جسد شدند و با مشاهده جسدی که درون پتو قرار داشت و شکستگی جمجمه وی نیز نمایان بود، بی‌درنگ ماجرا را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.

از سوی دیگر قاضی دکتر صادق صفری که مشغول تحقیق میدانی درباره مرگ مشکوک مردی در یک حادثه آتش‌افروزی بود، دستورات محرمانه‌ای را برای انجام یکسری تحقیقات اطلاعاتی صادر کرد. به همین دلیل و با توجه به اهمیت موضوع، گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی با دستور سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) بررسی‌های تخصصی را با حضور در محل کشف جسد ادامه دادند، اما هیچ مدرک شناسایی از زن جوان (مقتول) پیدا نشد و کسی نیز او را در آن اطراف نمی‌شناخت.

ساعتی بعد، با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات میدانی کارآگاهان برای شناسایی هویت این زن در حالی آغاز شد که رصدهای اطلاعاتی نشان داد او یک زن تنها بود که ضایعات جمع‌آوری می‌کرد. صبح روز بعد مردی وارد اتاقک استقرار پلیس در ابتدای خیابان شهید رستمی ۵۰ شد و اطلاعات دقیقی در اختیار نیروهای انتظامی گذاشت.

او در حالی که مدعی بود قاتل زن جوان را می‌شناسد، به عوامل انتظامی گفت: «من نگهبان یک منزل مسکونی ویلایی هستم که مالک آن در حال باز سازی ساختمان است. دو شب قبل از کشف جسد زن جوان در خیابان محمدآباد، من برای خرید سیگار از منزل محل کارم خارج شدم و نگهبان ساختمان در حال احداثی را در همان نزدیکی دیدم که با صدای بلند در حال مشاجره با یک زن بود اما اهمیتی ندادم چراکه با خودم اندیشیدم احتمالا یک مشکل خانوادگی دارد، ولی روز بعد ـ حدود ساعت ۳ یا ۴ صبح بود ـ که احساس کردم فردی چیز سنگینی را روی زمین می کشد.

از لای در حیاط به داخل کوچه نگاه کردم و همان نگهبان ساختمان را دیدم که یک کیسه را به سختی در کوچه روی آسفالت می‌کشید. باز هم خیال کردم شاید ضایعات یا نخاله‌های ساختمانی است که قصد انتقال آنها را دارد ولی حدود ظهر بود که خودروهای پلیس و نیروهای انتظامی را در کوچه مشاهده کردم و بیرون آمدم. آنجا بود که فهمیدم نگهبان جوان آن ساختمان کیسه حاوی جسد را در کنار کوچه رها کرده است چراکه از لای در حیاط آن کیسه را دیده بودم.

با وجود این باز هم نزدیک نرفتم و به نیروهای انتظامی چیزی نگفتم. با خودم فکر می‌کردم احتمالا قاتل خودش را به پلیس معرفی می کند. ولی امروز که فهمیدم او ماجرا را به نیروهای انتظامی گزارش نداده و به محل کارش می‌رود دیگر وجدانم اجازه نداد که این ماجرا را پنهان کنمبه همین خاطر تصمیم گرفتم آنچه را با چشمانم دیده‌ام به پلیس بازگو کنم.»

لحظاتی بعد بیسیم‌های پلیس به کار افتاد و عوامل انتظامی با رمزهای پلیسی ماجرا را به گروه تخصصی کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی اطلاع دادند. اینگونه بود که بی‌درنگ دامنه عملیات تحقیقی و اطلاعاتی کارآگاهان با هماهنگی‌های قضایی به منطقه محمدآباد کشید. اما کارآگاهان به سراغ جوان ۳۴ ساله نگهبان نرفتند و با ترفندهای پلیسی به تحقیق نامحسوس از صاحبکار جوان مذکور پرداختند.آنان بخشی از پتو و کیسه‌ای را که جسد درون آن قرار داشت، به مالک ساختمان در حال احداث نشان دادند و از او خواستند در این باره توضیح دهد ولی صاحبکار مذکور ادعا کرد تاکنون پتویی با این مشخصات را در اتاق نگهبانی ندیده است و چنین زنی را نمی‌شناسد.

این جملات افکار کارآگاهان را به مسیر دیگری سوق داد و ماجرای این معمای جنایی پیچیده‌تر شد. این بررسی‌های شبانه در حالی صورت گرفت که بلافاصله جلسه کارشناسی و تحلیل جرم در حاشیه یکی از خیابان‌های اطراف محمدآباد با حضور قاضی صفری و سرهنگ نجفی ( رئیس دایره قتل عمدآگاهی) برگزار شد و فرضیه دروغ بودن اطلاعات مرد میانسال قوت گرفت.

در همین حال واکاوی سطر به سطر اطلاعاتی که مرد نگهبان منزل ویلایی در اختیار پلیس گذاشته بود، زیر ذره‌بین فرضیه‌های جنایی رفت و ناگهان گروهی از کارآگاهان با در دست داشتن حکم بازداشت نگهبان منزل ویلایی به محل کار او رفتند و حلقه‌های قانون را بردستانش گره زدند.

این مرد ۵۲ ساله که حی‌رتزده به کارآگاهان می نگریست، بدون آنکه از شدت شوک کلامی بر زبان براند، به مرکز پلیس آگاهی منتقل شد و مورد بازجویی‌های فنی قرار گرفت. او که با مشاهده اسناد و مدارک حیرت‌آور کارآگاهان دیگر چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت، ابتدا به استوار شفاعی (کمک کارآگاه) گفت: من نمی‌خواستم او را بکشم، ولی در یک لحظه غیرتی شدم که دست به چنین جنایتی زدم.

با این اعتراف تکان‌دهنده و با نظارت مستقیم سرهنگ سلطانیان، متهم به قتل در برابر افسر پرونده نشست و راز این جنایت هولناک را فاش کرد.

او گفت:من برای فریب پلیس این نقشه را کشیدم و از سوی دیگر هم با آن جوان نگهبان از قبل مشکل داشتم که می‌خواستم او را درگیر ماجرای قتل بکنم، ولی دیدم با آنکه قاضی هم در محل حضور داشت، کارآگاهان پلیس او را دستگیر نکردند.

وی در ادامه اعترافاتش افزود: من از حدود ۳ ماه قبل با آن زن ارتباط داشتم و او را به عقد موقت خودم درآوردم اما وقتی دیدم با افراد دیگر هم صحبت می‌کند غیرتی شدم و با بلوک سیمانی به سرش زدم. سپس جسد را درون پتو و کیسه گذاشتم و در همان محل رها کردم. سپس بلوکه خون‌آلود را هم درون گاری حمل نخاله انداختم.

سرتیپ دوم احمدنگهبان جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با قدردانی از هوشیاری کارآگاهان و هدایت‌های مقام قضایی در کشف سریع این جنایت گفت: اگر اندکی کوتاهی در انجام تحقیقات محرمانه صورت می‌گرفت، احتمال داشت یک فرد بی‌گناه چند روز در بازداشت باقی بماند و مورد بازجویی قرار گیرد که در آن صورت خانواده وی نیز دچار مشکلات حادی می‌شدند. اما تجربه و تخصص کارآگاهان در کنار دستورها و راهنمایی‌های قاضی ویژه قتل عمد موجب شد عامل این جنایت در کمتر از ۴۸ ساعت به چنگال عدالت سپرده شود.

وی تصریح کرد: تلاش‌های شبانه‌روزی کارآگاهان برای کشف زوایای دیگر این جنایت ادامه دارد و مردم مطمئن باشند که فرزندان آنها در نیروی انتظامی با دقت و سرعت به پرونده‌های جنایی رسیدگی می‌کنند و همه تلاش خود را برای احقاق حق مظلوم به کار می‌گیرند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv