امروز توپ در زمین غرب و به ویژه ایالات متحده قرار دارد. حال این غرب است که باید در باب چگونگی ضربه زدن به این توپ با لحاظ کردن سیاستهای موفق و یا شکست خورده پیشین تصمیم گیری کند. در طول سه سال (۲۰۱۵-۲۰۱۸) که برجام اجرایی شد، ایالات متحده و غرب به هدف ادعایی خود که همانا توقف پیشرفت در برنامه هستهای ایران در ازای برداشته شدن تحریم ها، دست یافت.
با انتخاب مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهوری ایران، گمانهزنیها درباره رویکرد دستگاه دیپلماسی ایران افزایش یافته است. گروهی بر این باورند که امروز غرب فرصت دارد تا سیاستهای اشتباه خود را جبران کرده و راه را برای توافقی منطقی با ایران هموار سازد.
به گزارش اقتصادنیوز، مسعود پزشکیان جراح قلب و وزیر پیشین بهداشت، در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، سعید جلیلی چهره محافظه کار را شکست داد. پزشکیان در طول مناظرههای انتخاباتی ضمن اشاره به برخی از مشکلات در داخل، در عرصه بین الملل بر تعامل با غرب جهت کاهش تحریمها تمرکز داشت، همین مقوله گمانه زنیها در باب رویکرد دستگاه دیپلماسی دولت چهاردم را افزایش داده است.
در همین راستا پل آر. پیلار استاد دانشگاه و عضو سابق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا با انتشار یادداشتی در نشریه ریسپانسیبل استیت کرفت مدعی است که رئیس جمهور ایران یک مرکز قدرت است و قادر است طیف وسیعی از سیاستها را تحت تاثیر قرار دهد. از همین رو میتوان گفت که جهت گیریهای روسای جمهور گذشته ایران، خواه محافظه کار یا اصلاح طلب موجب شده تا سیاست خارجی ایران در بازههای زمانی مختلف به شکلی متفاوت تعریف شوند.
پیلار در ادامه یادداشت خود مدعی شد، مهمترین محصول تعامل ایران با غرب در سالهای اخیر -حصول برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ۲۰۱۵ یا همان توافق هستهای ایران – در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، چهره میانه رو است. در دوران ریاست روحانی، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه وقت ایران زمینه را برای تحقق این توافق ذیل سیاستهای کل ساختار سیاسی ایران هموار کرد.
پیلار در ادامه آورده، امروز توپ در زمین غرب و به ویژه ایالات متحده قرار دارد. حال این غرب است که باید در باب چگونگی ضربه زدن به این توپ با لحاظ کردن سیاستهای موفق و یا شکست خورده پیشین تصمیم گیری کند. در طول سه سال (۲۰۱۵-۲۰۱۸) که برجام اجرایی شد، ایالات متحده و غرب به هدف ادعایی خود که همانا توقف پیشرفت در برنامه هستهای ایران در ازای برداشته شدن تحریم ها، دست یافت.
اما از می۲۰۱۸، زمانی که دونالد ترامپ به شکلی یکجانبه از این توافق خارج شد، سیاست فشار حداکثری ایالات متحده در ارتباط با ایران شکست خورد. تهران با رهایی از محدودیت هایتعریف شده در برجام، برنامه هستهای خود را به حدی سرعت بخشیده که (به ادعای نویسنده) در صورت انتخاب، تنها چند روز یا چند هفته تا ساختن مواد شکافتپذیر و عبور از آستانه گریز هستهای فاصله دارد.
پیلار در بخش دیگری از یادداشت خود آورده، انباشته شدن تحریمها و اعلان جنگ اقتصادی علیه ایران، نه تنها سیاستهای ایران را تحت تاثیر قرار نداد بلکه موجب شد تا ایران با سرعت بیشتری سیاستهایش را اجرایی کند. در همین راستا باید گفت که برای هرکسی که پیروز انتخابات آمریکا خواهد بود، مانع اصلی پایان دادن به دیدگاههای رادیکال و غیر واقع بینانه در ارتباط با ایران است؛ دیدگاههایی که ریشه در تاریخ چهار دهه آمریکا دارد و حول یک محور ادعای تعریف شده اند؛ اینکه ایران موجب برهم خوردن ثبات در منطقه میشود و از همین رو باید تحت فشار تحریمها و انزوا باشد؛ فرضیهای نادرست.
موضوع هستهای بالاخص پس از پیشرفتهایی که در این حوزه بعد از خروج ترامپ از برجام حاصل شده، میبایست اولویت نخست برای تعامل غرب با تهران باشد. اما سایر مسائل مربوط به درگیریهای منطقهای نیز باید مورد توجه قرار گیرد. هرچند تحولات خاورمیانه تا زمانی که اسرائیل حمله به نوار غزه را ادامه میدهد و سودای رویارویی با حزب الله را دارد، پیچیدهتر خواهد شد.
با این حال، مذاکرات بین ایالات متحده و ایران با تلاشهای اخیر کشورهای خلیج فارس برای کاهش تنشها در منطقه همخوانی دارد. احیای روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و ایران و اقدام اخیر بحرین و ایران در همین راستا قابل تبیین است. طبیعتا بهترین گزینه آمریکا جلوگیری از تصویب پیمان امنیتی با عربستان است؛ پیمانی که میتواند جو حاکم را تحت تاثیر قرار داده و از منظر ایران در قابخیز آمریکا جهت تعریف ائتلاف علیه تهران تعبیر شود.
جو بایدن در روزهای نخست ریاست (حتی پیش از آن) از خواست خود برای احیای برجام گفته بود، اما او به واسطه تلههای اجرایی فرصت را از دست داد و در عوض مذاکره با مقامهای ایران برای حصول توافق تازه را کلید زد؛ مذاکراتی که به واسطه مطالبات تازه ایران نتیجهای نداشت. به نوشته پیلار با توجه به چالشهای سیاسی که بایدن که در شش ماه پایانی دوره ریاستجمهوری خود با آن مواجه است، انتظار در باب اتخاذ سیاست تازه و واقع بینانه در ارتباط با ایران غیر واقعی است. با این حال پیلار مدعی است، در تاریخ، تعامل سازنده با ایران توسط چهرهای دموکرات به جای ترامپ محتملتر است. با این همه این گزاره را که ترامپ ممکن است مذاکره با ایران را امتیازی سیاسی دیده و آن را انجام دهد غیر محتمل نیست.
به بیانی دیگر ترامپ ممکن است تا الگوی خود در ارتباط با توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی در دوره اول ریاست جمهوریاش را اجرایی کرده و مدعی شود که با ایران به توافقی دست یافته که از توافق اوباما با ایران و انفعال بایدن در برابر تهران، صدها مرتبه بهتر است. از همین رومی توان گفت در پی انتخابات پزشکیان، ایالات متحده اکنون فرصتی برای واکنش سازنده خواهد داشت.