مهرداد خدیر طی یادداشتی در عصرایران نوشت: ترور میهمان ویژهی مراسم تحلیف- اسماعیل هنیه رییس دفتر سیاسی حماس- آن هم در تهران، بدترین خبر ممکن برای مسعود پزشکیان در نخستین روز استقرار رسمی در دفتر ریاست جمهوری بود.
فضای روانی و لحن آشتیجویانه رییس جمهوری جدید و تغییر فضای سیاسی میتوانست حتی بر قیمت ارز هم اثر بگذارد اما ترور در تهران داستان دیگری را رقم زده است.
مسعود پزشکیان که بارها گفته همان آدم قبلی است در واکنش به این اتفاق هم احساسات خود را پنهان نکرد و آشکار است که از این حادثه غافلگیر شده است.
هم به خاطر این که اسماعیل هنیه میهمان ایران بوده و در تهران ترور شده و این رخداد بدون استفاده از عوامل نفوذی پنهان امکانپذیر نبوده (هر چند سپاه پاسداران فرضیه بمبگذاری در محل اقامت را با تأکید بر شلیک پرتابه از بیرون رد کرده) اما به هر حال باز نشان میدهد حفرههای امنیتی باید ترمیم شود. هم به این سبب که برنامههای مورد نظر او را خاصه در ارتباط چهره به چهرهتر با شهروندان تحتالشعاع قرار داده و هم این که سایۀ جنگ را به سبب ضرورت خونخواهی گسترانیده است.
در کنار همۀ این بداقبالیها که در همان روز نخست خود را به رییس جمهوری جدید نشان دادند (تا به یاد شعر خواجۀ شیراز بیفتد که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها) اما فرصتهایی هم در اختیار او قرار گرفته که شاید در وضعیت عادی فراهم نبود:
۱. هر چند رهبری بر تشکیل سریعتر کابینه تأکید ورزیدهاند اما بافتار مجلس کنونی چنان است که از قبل پیش بینی میشد عبور وزیران پیشنهادی -که طبعا از جنس مورد علاقهی شماری از نمایندگان رادیکال نیستند آسان نباشد- و امید اصلی به دوستان آقای پزشکیان بود که همراه او فراکسیون میانهروها را شکل داده بودند و همکاری آقای قالیباف که خود زخمخوردهی تندروهاست. اما حالا یک مؤلفهی دیگر هم اضافه شده و آن ترور شهید هنیه است که ذهن و زبان نمایندگان را به خود مشغول کرده و مجال سر به سر گذاشتن باقی نگذاشته است.
در این فضا هر چه سریعتر دولت را معرفی کند احتمال اخذ رأی اعتماد بیشتر است. خاصه اگر بخواهند مته به خشخاش بگذارند و بگویند فلانی چهار سال پیش چنین گفته یا در آن میهمانی شال زنش عقب رفته بر آنان نهیب زند بیخ گوشمان رهبر سیاسی غزه را کشتند. بس که اسیر ظواهر شدیم و نفوذیها میدان گرفتند و به جای آن که دور و بر خودمان را بپاییم زندگی خصوصی دیگران را کاویدیم.
به جای آن که جاسوس اسراییل را بگیریم جامعهشناس ایراندوست را زندانی و تبعید کردیم و میخواهیم خوانندهٔ محبوب نسل جوان را روانهی زندان کنیم و اگر بپرسند چه ربطی دارد میتواند بگوید وقتی مشغول فرعیات میشوی از اصلیها غافل میشوی و دشمن ضربه میزند. دوربینهایتان را از روی زندگی مردم بردارید و بگردید ببینید جاسوس اسراییل کجاست که گرا میدهد آقای هنیه در کدام اتاق خوابیده است تا نیمه شب بروند سروقت او.
۲. اگر پتک واقعیت سیاست پس از ۴ سال بر سر سید محمد خاتمی فرود آمد (واقعهٔ ۱۱ سپتامبر در شهریور ۱۳۸۰ بعد از چهار سال تلاش برای گفتوگوی تمدنها) و بعد از ۵ سال بر سر حسن روحانی (خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای و مشکلات و محدودیتهای اقتصادی در پی امیدهای ایجاد شده با برجام) آن پتک این بار مسعود پزشکیان را منتظر نگاه نگذاشت و همان روز اول و چند ساعت بعد از استقرار فرود آمد تا تکلیف خود را بداند!
۳. روزنامهٔ کیهان که وزیر ارشاد دولت آقای رییسی نیمروز ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ و ساعتی قبل از سانحهی ورزقان «تیترهای امیدآفرین» آن را به عنوان الگو معرفی کرده بود از وقتی مسعود پزشکیان رییس جمهوری شده به تنظیمات اولیه و روش قبلی بازگشته و هر روز علیه دولت وفاق ملی تیتری میزند. ابتدا با مشاوران و نزدیکان او شروع کرده بودند و حالا سراغ خود رییس جمهوری رفتهاند که با احکام ۴ گانهی انتصاب نشان داده بر آنچه گفته مُصرّ است.
یه بیان روشنتر اگر ترور شهید هنیه نبود آنچه امروز تیتر دوم کیهان شده «تیتر یک» بود ولی حالا بخشی از انرژی تخریبیشان صرف تهییج علیه اسراییل و دمیدن بر شیپور انتقام میشود و قسمتی را علیه پزشکیان به کار میگیرند و این هم شاید فرصتی برای رییس جمهوری باشد تا گزند کمتری ببیند و به کار خود برسد.
۴. حفرهٔ امنیتییی که سبب شد محل اقامت اسماعیل هنیه لو برود و احتمالا کسانی در داخل «گرا» بدهند این مجال را به رییس جمهور پزشکیان میدهد که به عنوان رییس شورای عالی امنیت ملی و رییس دولتی که وزیر اطلاعات یک عضو آن است و وزیر کشور متولی امنیت عضو دیگر با دقت و حساسیت بیشتر به موضوعات اطلاعاتی و امنیتی ورود کند و از همکاری برخی چهرههای شاخص که با انگهای مختلف رانده شده بودند بهره گیرد چون قبلتر تصور میشد این میدان چندان برای او فراخ نباشد.
۵. اگر قبل از حادثه ممکن بود پزشکیان زیر بار برخی سفارشها و تحمیلها برود حالا دور و بر خود را از چهرههای نزدیک میچیند و انگ مخالفان را وقعی نمینهد کما این که دیدیم محمد جواد ظریف را به رغم امتناع او به عنوان معاون راهبردی رییس جمهوری منصوب کرد و دوست و امین خود را -که در ظاهر هم شبیه چهرهی تکراری و کلیشهای مدیران ارشد نیست- به معاونت اجرایی. همچنین دبیر هیأت دولت روحانی را به عنوان رییس دفتر رییس جمهوری و قبل از این سه نفر محمد رضا عارف معاون اول دولت خاتمی را به عنوان معاون اول خود منصوب کرده بود.
مهمترین پیام ترور اسماعیل هنیه در امنترین جای ممکن برای مسعود پزشکیان این بود که به هیاهوها توجه نکند چرا که در لوای همین ظاهرسازیها و ادعای دشمنیها نفوذ ممکن شد.