«اگر رئیس جمهور با مجلس چانهزنی کند، چه بسا مجبور شود بعضی از پیشنهادات مجلس را جایگزین افرادی کند که از نظر خودش ایدهآلتر بودند و یا در تعامل با نهادهای امنیتی مجبور شود، نسبت به برخی انتخابهای خودش تجدیدنظر کند. ما با یک ساختار یکپارچه و یکدست روبرو نیستیم، معنایش این نیست که خودمان را فریب بدهیم و بگوییم در شورای راهبری هر تصمیمی گرفتیم قطعی و لایتغیر است بلکه میدانیم این نهاد شورای راهبری یک تجربه جدید و البته مشورتی بود.»
عضو شورای راهبری میگوید: وقتی لیستهای پیشنهادی در اختیار رئیس جمهور قرار میگیرد و رئیس جمهور بعد از سبک و سنگین به فردی میرسد، همواره این خطر و تهدید وجود دارد که نهادهای نظارتی و امنیتی صلاحیت آن فرد را تایید نکنند و آن وقت اینجاست که رئیس جمهور مجبور به چانهزنیهای گستردهتر میشود.
به گزارش خبرآنلاین، شورای راهبری، پدیدهای نوظهور در دولت چهاردهم بود که مثبت - منفیهای آن مدتیست در کفه ترازو قرار داده شده و هر تحلیلگری از نگاه خود به این ابتکار مینگرد.
فیاض زاهد از جمله اعضای این شورا است که میگوید؛ «در فضای سیاسی خالی از حزب واقعی، شورای راهبری تجربه دموکراتیکی بود که شروع خوبی محسوب میشود.»
البته نقدهای وارده به شورای راهبری از نگاه زاهد حذف نشده؛ از حضور افرادی که به فراخور زمان رنگ عوض میکنند تا فشارها بر ظریف که گاهاً پزشکیان شخصاً وارد شده است.
زاهد همچنین از تهدیدها و خطرات پیش روی رئیس جمهوری جدید کشورمان میگوید، از احراز نشدن صلاحیت افراد پیشنهادی کابینه توسط نهادهای امنیتی و البته کوتاه نیامدن مجلسیها و رایزنی مجلس برای تغییر لیست.
در ادمه گفتگوی فیاض زاهد، عضو شورای راهبری دولت چهاردهم را میخوانید:
آقای زاهد! با توجه به اینکه شما عضو شورای راهبری بودید، ارزیابی شما از ابتکار تشکیل چنین شورایی و نقاط ضعف و قوت آن را بفرمایید؟
من فکر میکنم یکی از اقدامات بدیعی بود که آقای رئیس جمهور انجام دادند، فارغ از اینکه چه کسانی عضو این شورا بودند. تیمی از نزدیکان رئیس جمهور چه از نظر فردی و چه سیاسی که در کمپین انتخاباتی بودند و در ادامه هم نمایندگان برخی از اقلیتها و گروههایی که احساس میشد در مناسبات سیاسی کشور خیلی به بازی گرفته نشدند، به این شورا اضافه شدند و یک روند دموکراتیکی را شاهد بود.
این اقدام شورای راهبری کاری است که احزاب در دنیا انجام میدهند و کاندیداهای مورد نظر خود را برای مناصب و پستهای مختلف به رئیس جمهور پیشنهاد میکنند.
البته چهارچوبهایی هم مشخص شده بود، به این ترتیب که افرادی عضو شورا راهبری شوند که خودشان کاندیدای هیچ سمتی نباشند و مکانیزمی هم وجود داشت که کمیتههای تخصصی مربوط به انتخاب وزارتخانهها در ۴.۵ گروه فعالیت میکردند و وزارتخانهها را ذیل اینها قرار میدادند و برای آنها رئیس کمیته انتخاب میشد و بعد رئیس کمیته در مشورت با عناصر تخصصی آن حوزهها افرادی را دعوت میکرد، البته معنایش این نیست که بهترین دعوتها صورت گرفته، بهترین تصمیمات گرفته شده و یا بهترین افراد معرفی شدند اما یک معنای مهمتر دارد و آن اینکه از پایین تمرین کردن، است.
افراد توانستند در شاخصهایی که در کمیتهها تحت نظر شورای راهبری مشخص میشد، رزومهها را دریافت کنند، از طرفی این امکان را به افرادی که هیچگاه امکان دیده شدن ندارند، فراهم کنند، البته نه به این معنی که افراد سوءاستفادهگر، افراد رانتی و یا افرادی که در هر صفی سبدی دارند، نتوانستند به جلسات کمیتهها راه پیدا کنند که خود را معرفی کنند.
همیشه کارها آفتهایی هم داشته اما اصل کار این بود که رئیس جمهور این امکان را به همراهان و دوستانش داد که نظرات پیشنهادی خودشان را در کمیتهها با نمرهگذاری به شورای راهبری ارائه کنند و شورا در یک فضای کاملاً دموکراتیک تحت ریاست دکتر ظریف و سایر اعضا که شبانهروز کار کردند.
لذا سنگ تمام گذاشتند و سعی کردند که بسیار صریح و منصفانه نظرات مثبت و منفی خود را در مورد کاندیداها بیان کنند و بعد به صورت مخفی رأیگیری شود و اسامی ۳ تا ۵ نفر در اختیار ظریف و سپس پزشکیان قرار بگیرد، البته به این معنی نیست که رئیس جمهور خودش را مقید کند که فقط به این لیست وفادار باشد چراکه از جای دیگر هم لیستهایی دریافت میکرد اما یک اتفاق افتاد، اینکه ما چشم و گوش رئیس جمهور شدیم برای اینکه سبد تحلیل و شناسایی نیروهای متخصص بیشتری در کشور را به سرانجام برسانیم.
دوم اینکه بانکی از اطلاعات ذیقیمت درباره افراد اعم از زنان و مردان در این کشور وجود دارد اما معنایش این نیست که در پستها حتما از آن افراد استفاده شود، بلکه معنای دیگری مبنی بر این دارد که ما یک بانک اطلاعاتی خوب از آدمهای دارای رزومه و سابقه داریم، که میتواند به رئیس جمهور و مرحله بعد به عارف و سپس هیئت وزرا ارجاع شود و از آنها استفاده شود. لذا شورای راهبری تجربه منحصر به فرد بود اما به این ترتیب نیست که بینقص بوده است.
مثلا چه نقص هایی؟
به نظر من بزرگترین مسئله این است که چون ما ساختار حزبی نداریم با افراد رنگی و ملون المزاج و یا همان دمدمی مزاج برخورد داریم، به این صورت که طرف در مرحله اول انتخابات ریاست جهوری در ستاد قالیباف بوده اما در مرحله دوم هم زور خود را در ستاد جلیلی زده و فردای پیروزی آقای پزشکیان، سبد خود را صف اول گذاشته است.
یا برای برخورد با فرصتطلبیها و یا استفاده از برخی رانتهای قومی، سیاسی و مالی تلاش صورت نگرفته و به نظرم در این حوزه با مردم صادق نبودند اما میتوان این را شهادت بدهم که ما در مراحلی با پدیدههایی روبرو شدیم که ظریف و حتی مقاطع بالاتر آقای پزشکیان ورود پیدا کردند و برخورد کردند.
در واقع تلاش این بود که به صورت سیستمی تخلفی رخ ندهد و حقی پایمال نشود اما کدام سیستمی است که میتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد به درستی، کامل و بدون نقص وظایف و کاکرد خود را انجام میدهد.
منظور این است که گاهاً برای وارد کردن اسامی افراد به لیست پیشنهادی شورای راهبری به ظریف فشار میآوردند؟
این هم میتوانست باشد. در شورای راهبری کمتر شاهد این بودیم اما در کمیتهها تلاشهایی میتوانست صورت بگیرد اما هم مسئولین اصلی کمیتههای چندگانه و هم روسای کمیتهها تلاش کردند که شرفتمندانه رفتار کنند.
فشارهایی که اشاره کردید وارد میشده و حتی خود پزشکیان هم ورود پیدا میکرده، از جانب چه افراد و گروههایی بوده است؟
این پدیده منحصر به فردی نیست، وقتی شما در انتخاباتی پیروز میشوید و میخواهید دولت تشکیل بدهید، همیشه تشنگان خدمت هستند (با خنده). لذا مربوط به این دولت نیست. از زمان احمدینژاد سنتهایی باب شده که در دولتهای قبلی به این صورت نبود، برای مثال سراغ افراد میرفتند و از آنها خواهش میکردند که بیایند.
به دلیل اینکه شاهد نوعی نزول اخلاقی، سیاسی و مدیریتی از زمان احمدینژاد به بعد بودیم، روشهایی رایج شد که شاید با باورهایی که فکر میکنیم اخلاقیتر است، ناسازگار بود. برای نمونه افرادی شایسته وزارت بودند اما هیچگاه خودشان را در معرض این انتخاب قرار ندادند اما افرادی بودند از این فرصتها استفاده میکرد ند که حتما دیده شوند.
شورای راهبری شاخصههایی نظیر استفاده از ظرفیت زنان، جوانان و اقلیتهای قومیتی و زبانی را در نظر داشت، با توجه به انتصاباتی که در دولت صورت گرفته، ارزیابی شما از فاصله میان شاخصها با آنچه اتفاق افتاد، به چه صورت است؟
یک مورد مد نظرمان بود و آن اینکه آقای رئیس جمهور در کمپین انتخاباتی خودش نسبت به برادران و خواهران اهل سنت، نسبت به ظرفیت زنان ایران تعهداتی داده بود، که طبیعتاً در شورای راهبری درباره آنها صحبت شد که امتیاز ویژه برای آنها در نظر گرفته شود.
این موضوع حتی درباره سن افراد هم مطرح شد، یعنی اگر کسی سن بالای ۶۰ دارد اصلا امتیاز نمیگرفت یا اگر فردی پیش از این وزیر بود، امتیاز نمیگرفت، یعنی ما این امکان را به یک جوان، متخصص و زن کارآمد میدادیم که در سبد مدیریت عالی کشور نبوده و بتواند فرصت عرض اندام داشته باشد.
واقعیت این است که همه انتصابها باید مبتنی بر شایستگی باشد، بنده تماسهای زیادی از طرف دوستان متفکر، سیاستمدار، روزنامهنگار داشتم مبنی بر اینکه همین که خود اینکه شما به زنان و برادران و خواهران اهل سنت امتیاز جدا میدهد، خودش یک تبعیض است و پاسخ من این بود که تبعیض زمانی است که شما از تساوی و برابری در جامعه برخوردار باشید. در کشورهای پیشرفته هم فرصت واگذاری مناصب به مردان بیشتر از زنان است.
اما در کشور ما میخواستیم این فرصت را بدهیم که زن ایرانی شایسته دیده شدن و حضور در مناصب مهم است. زن ایرانی به دلیل خصلت زنانه در جزئینگری و توجه در جزئیات هر کنشی، کمتر وارد تخلف میشود و گزارشهای کمتری از اختلاس درباره آنها وجود داشته باشد. زن ایرانی در طول تاریخ همواره مورد بیمهری و بیتوجهی بوده است، مهمترین اتفاقی که انقلاب اسلامی در سال ۵۷ انجام داد این بود که پای زنان را وارد سیاست کرد و این را مدیون امام (ره) هستیم.
در حوزه خواهران و برادران اهل سنت هم به نظر میرسد که ما بدهی اخلاقی، سیاسی و تاریخی به آنها داشتیم از اینرو در شورای راهبری تلاش کردیم این امکان را با امتیازات محدودی که طراحی شده بود، تا حدی جبران کنیم، اما یادتان باشد، وقتی این لیستها در اختیار رئیس جمهور قرار میگیرد و رئیس جمهور بعد از سبک و سنگین به اسم فردی میرسد، همواره این خطر و تهدید وجود دارد که نهادهای نظارتی و امنیتی صلاحیت آن فرد را تایید نکنند و آن وقت اینجاست که رئیس جمهور مجبور به چانهزنیهای گستردهتر میشود.
برای مثال اگر رئیس جمهور با مجلس چانهزنی کند، چه بسا مجبور شود بعضی از پیشنهادات مجلس را جایگزین افرادی کند که از نظر خودش ایدهآلتر بودند و یا در تعامل با نهادهای امنیتی مجبور شود، نسبت به برخی انتخابهای خودش تجدیدنظر کند.
ما با یک ساختار یکپارچه و یکدست روبرو نیستیم، معنایش این نیست که خودمان را فریب بدهیم و بگوییم در شورای راهبری هر تصمیمی گرفتیم قطعی و لایتغیر است بلکه میدانیم این نهاد شورای راهبری یک تجربه جدید و البته مشورتی بود. رئیس جمهور این حق را دارد که به هیچکدام از پیشنهادهایی که ما دادیم عمل نکند چراکه رئیس جمهور این مشروعیت را به گروه داده بود، طبیعتاً ادامه همکاری و یا پیشنهاداتش و یا پذیرش آن پیشنهادات منوط به پذیرش خود رئیس جمهور است.
الان که کار شورای راهبری به پایان رسیده افرادی نظیر آقای محمد فاضلی از فشار بر دولت میگویند، فشارها تا چه اندازه برای دولت خطرناک است؟ و باعث میشود دولت وفاق ملی شکل نگیرد؟
در اینجا دو نکته مطرح است. اولین مورد اینکه وقتی یک رئیس جمهور برنده میشود، طبیعتاً و منطقاً معنایش این است که دولتی باید بنشیند که در این دولت حتی اگر فردی از نظر سیاسی در اردوگاه او قرار ندارد، با چهارچوب دیدگاه و نگاه آن دولت موافق باشد، اصلا معنی ندارد وقتی رئیس جمهور شوید و فعالترین عضو ستاد جلیلی را در کابینه قرار دهید، این کار از نظر سیاسی حرفهای نیست اما میتوانید از جریان اصولگرایان افرادی را پیدا کنید. برای نمونه امکان دارد در کمپین قالیباف افرادی باشند که نزدیکترین نگاه را در اداره کشور با رئیس جمهور داشته باشند و از آنها استفاده شود.
نکته دوم این است ما که همراه و در کمپین آقای رئیس جمهور بودیم به این معنی نیست که اگر رئیس جمهور و دولت فردا متناسب با برنامهها، شعارها و منافع ملی و سیاسی کشور عمل نکرد، چشم ببندیم، ما منتقدان مصلح و خیرخواه باقی خواهیم ماند، لذا به نظر بنده اگر امثال آقای فاضلی نکتهای گفتند باید شنیده شود و گوش پزشکیان برای اینگونه انتقادات باز است.