فرزانه قبادی در اعتماد نوشت: مرمت آثاری مثل گنبد مسجد جامع عباسی در اصفهان، مدرسه خان در شیراز، معبد هندوها در بندرعباس، دروازه قرآن در شیراز، خانه ملک در بازار تهران، قره کلیسا در آذربایجان، سقف بازار وکیل در شیراز، عصارخانه در کاشان، چهار طاقی گنبد در استهبان و بسیاری بناهای دیگر آنقدر از اصول مرمت و حفاظت بناهای تاریخی فاصله دارد که این شائبه ایجاد میشود که متولیان بیش از آنکه قصد مرمت و حفاظت از این بناها را داشته باشند، قصد تخریب آنها را دارند.
در بسیاری از نظریههای علمی در خصوص مرمت آثار تاریخی تاکید شده که اساسیترین مرحله مرمت پیش از هرگونه مداخله در اثر، شناخت همهجانبه آن اثر است. شناخت اثر تاریخی- فرهنگی محدوده عملکرد و چگونگی مرمت را تعیین میکند. اما این نکته مهم، در مناقصههایی که منجر به سپردن پروژههای مرمت به پیمانکاران میشود، محلی از اعراب ندارد. نتیجه هم کاملا قابل مشاهده است، بناهایی که به شکل یکسان با گچ و سیمان پوشیده میشوند و بهطور کلی هویت و ظاهر متفاوتی پیدا میکنند و یا پروژه مرمت یک اثر پس از گذشت سالها، با اعوجاج و تغییرات عجیب به پایان میرسد. این مرمتهای عجیب در عصر تکنولوژی و با امکانات امروزی در حالی صورت میگیرد که مرمت همین آثار در گذشتههای دور با امکانات به مراتب کمتر از امروز، با شیوهای اصولیتر و با حفظ هویت اثر صورت گرفته است. این اتفاق اگر نتیجه نبود مدیران متخصص و نسپردن امور به افراد کاردان نباشد، نتیجه چیست؟ مرمت بناهای تاریخی در شهرهای مختلف ایران به افرادی سپرده میشود که نه از معماری منطبق بر اقلیم بناهای تاریخی ایران چیزی میدانند و نه از هویت معماری یک اثر تاریخی و لزوم حفظ آن هویت، آنها تنها به اتمام پروژه در کمترین زمان با کمترین هزینه فکر میکنند و دیگر هیچ.
وزارت میراث فرهنگی به عنوان نهادی تخصصی که متولی اصلی مرمت بناهای تاریخی است، در عوض فراهم کردن زمینه لازم برای تربیت مرمتگران متخصص و حمایت از پیشکسوتان این حوزه، پروژههای مرمتی بناهای ارزشمند تاریخی را به شرکتها و پیمانکارانی واگذار میکند که اغلب نه تنها با اصول مرمتی آشنا نیستند، بلکه با اجرای یک پروژه غیراصولی بیش از گذشته به بناها و آثار آسیب میزنند و زمینه تخریب آنها را فراهم میکنند. نمونه بارز این امر گنبد مسجد جامع عباسی بود که مرمت عجیب آن جنجال بسیار به پا کرد.
در روزهای اخیر وزارت میراث فرهنگی تصاویری از این گنبد منتشر کرد و با تیتر: «رهایی از حصار چهارده ساله» اعلام کرد عملیات مرمت گنبد پس از آسیبشناسی دلایل ایجاد اعوجاج در بخش جنوبی گنبد، پایان یافته است. درخشش دوباره این شاهکار هنر معماری در میدان نقش جهان اتفاق خوبی است، اما این سوال که چرا بیش از ۱۰ سال یک اثر ارزشمند در اختیار تیمی بود که نه به حساسیتهای جهانی این اثر واقفند و نه به ارزشها و اهمیت ملی آن؟ به قوت خود باقی است، چرا که این اتفاق بارها تکرار شده و خواهد شد. انتشار تصاویر گنبد مسجد جامع عباسی توسط وزارت میراث فرهنگی همزمان بود با انتشار تصاویری از شروع پروژه مرمت در بنای عصاری در کاشان و خبر ایزوگام کردن سقف بازار وکیل در شیراز. موضوعی که نشان میدهد هنوز در ساختار وزارت میراث فرهنگی نیاز مبرم به مدیران متخصص و آگاه احساس میشود. مدیرانی که به جای دستاوردسازی از اقداماتی که بهطور بدیهی جزو وظایف این وزارتخانه است، اقداماتی در جهت بهبود وضعیت موجود آثار تاریخی انجام دهند و تمهیدی برای پیشگیری از تخریب آنها بیندیشند.
یکی از مهمترین دلایل بروز چنین اتفاقاتی، بیتوجهی به بهرهگیری از دانش و تجربه نیروهای متخصص در بدنه وزارت میراث فرهنگی است. موضوعی که از دولت نهم آغاز شده و همچنان ادامه دارد. از سوی دیگر ایجاد تعاملی سازنده با وزارت علوم برای افزایش شاخهها و رشتههای مرتبط با مرمت و حفاظت آثار تاریخی، میتواند در بلندمدت منجر به تربیت نیروهای متخصص و جذب آنها در این وزارتخانه شود. با توجه به وضعیت بناها و آثار تاریخی ایران، میتوان گفت مرمت بناهای تاریخی -در صورت توجه ویژه و نگاه تخصصی وزارت میراث فرهنگی به این موضوع- بازار کار خوبی برای فارغالتحصیلان این رشته خواهد داشت. ضرورت حضور نیروهای متخصص در بدنه وزارت میراث برای حفاظت و مرمت با شیوههای علمی و اصولی موضوعی است که باید مورد توجه مدیران و متولیان میراث فرهنگی کشور قرار گیرد.
اما نگاه کوتاهمدت مدیران، وجود فساد ساختاری و برگزاری مناقصههایی که برندگان مشخصی دارد، مانع از داشتن نگاه بلندمدت به این موضوع و سرمایهگذاری روی جوانان متخصص و تحصیلکرده در این زمینه و از طرفی بهرهگیری از دانش و تخصص پیشکسوتان مرمت در پروژههای مرمتی میشود. بیتوجهی به اصولی بودن مرمت بناها و آثار تاریخی، در بلندمدت باعث تخریب تدریجی آثار ارزشمند تاریخی میشود. آثاری که از جهات مختلف در معرض آسیب و تخریب هستند و مهمترین عامل تمام این تخریبها را میتوان در یک فاکتور اساسی پیدا کرد و آن نبود مدیران متخصص و دغدغهمند در راس وزارت میراث فرهنگی است.