رحمان قهرمانپور، پژوهشگر مسائل بینالملل در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: اگر در سال ۹۳ یا ۹۴ وزن وزارت خارجه در پرونده هستهای قابلتوجه بود و شاید بتوان گفت نزدیک به ۵۰ تا ۶۰درصد بود، امروز وزن سیاست وزارت خارجه در این پرونده بیشتر از ۴۰درصد نیست و حتی برخیها معتقدند شاید کمتر هم باشد. به لحاظ ساختاری و معادلات بوروکراتیک و سیاست داخلی هم مساله برجام متفاوت شده است.
در نتیجه اگر آقای عراقچی بهعنوان وزیر خارجه انتخاب شود، علاوه بر اینکه باید در عرصه بینالمللی با آمریکا، اروپا، چین و روسیه در تماس باشد و گفتوگو، مذاکره، چانهزنی و لابی انجام دهد، در داخل نیز باید بتواند فضایی ایجاد کند تا یک اجماع نظر نسبی در مورد مسیر آینده پرونده هستهای ایجاد شود. به گونهای که حداقل مخالفتهای جدی با مسیری که وزارت خارجه میخواهد طی کند، وجود نداشته باشد.
در مورد اینکه آیا اکنون ایجاد اجماع داخلی در اولویت است یا مساله سیاست خارجی و مذاکرات با آمریکا، باید گفت مساله دوم در اولویت است؛ زیرا معمولا در ایران دوسال نخست دولت به نوعی ماحصل سیاسی آن دولت است و مخالفان دولت سعی میکنند طی این دوسال با دولت چندان مخالفت نکنند؛ چون میدانند که دولت رأی مردم را دارد.
بنابراین در یک یا دو سال اول، اولویت آقای عراقچی باید این باشد که بتواند در عرصه خارجی باب مذاکرات جدید و گستردهای را با طرفهای غربی در موضوع هستهای شروع کند. اما طبیعتا در یکسال آینده او باید در سیاست داخلی هم بتواند اجماع نظر حداقلی را برای حفظ هر نوع توافق یا عدممخالفت با مذاکرات ایجاد کند. در مورد رویکرد و مواضع آقای عراقچی باید توجه داشت که وی در سیاست خارجی، فردی محافظهکار است و به لحاظ خاستگاه سیاسی هم به حزب موتلفه نزدیک است.
بنابراین وزیر خارجه پیشنهادی احتمالا سعی خواهد کرد رویکرد محافظهکارانهای را در موضوع برجام در پیش بگیرد. هرچند در قیاس با آقای امیرعبداللهیان و علی باقری، او به تیم آقای ظریف نزدیکتر است، اما واقعیت امر این است که آقای عراقچی در قیاس با آقای ظریف خیلی محافظهکارتر است.
بنابراین تلاش خواهد کرد به نوعی هوای اصولگراها و محافظهکاران را هم داشته باشد و به بیان دیگر آنها را علیه خود تحریک نکند. به نظر میرسد نسبت به دوره آقای ظریف، وزارت خارجه چالش کمتری خواهد داشت. یعنی اصولگراها نشان دادهاند که نسبت به او خیلی حساس نبوده و آنچنان مایل نیستند او را تخریب کنند. درواقع آنها ترجیح میدهند او از آقای ظریف فاصله بگیرد و منتسب به ظریف نباشد.
اما در عین حال میدانیم که آقای عراقچی به لحاظ شخصی نشان داده است که خیلی شبیه آقای امیرعبداللهیان یا آقای باقری نیست تا او را در زمره طیف اصولگرای وزارت خارجه در نظر بگیریم. بنابراین عراقچی سعی خواهد کرد بالانس و توازنی بین اصلاحطلبان از یکطرف و اصولگراها از طرف دیگر ایجاد کند.
در موضوع هستهای هم طبیعتا او تلاش خواهد کرد سیاستهای نظام را پیاده کند؛ یعنی وارد چالش با نهادهای تصمیمگیرنده و نهادهای قدرتمند در موضوع هستهای نخواهد شد. اگر اظهاراتی هم که آقای عراقچی اخیرا در مجلس داشت، درست و کامل منتقل شده باشد، تقریبا گویای این است که میخواهد محتاطتر از آقای ظریف حرکت کند؛ چون وی اکنون به حساسیت موضوع واقف است و میداند که برجام چقدر موضوع پیچیده و حساسی است و بدون جلب نظر نهادهای ذینفوذ و تصمیمگیرنده متعدد نمیتواند این کار را پیش ببرد.
اما نگرانیای که وجود دارد، این است که تلاش برای جلبنظر نهادهای متعدد میتواند روند کار، روند مذاکرات و روند توافق را کند کرده و در چشمانداز طولانیمدت به توافق موثر منجر نشود. به نظر میرسد این مساله، مهمترین چالشی است که آقای عراقچی پیشرو خواهد داشت و اگر بخواهد همان خطمشی متعارف پیشین را دنبال کند، چشمانداز خیلی امیدوارکننده نخواهد بود؛ مگر آنکه افرادی را که برای مذاکرات هستهای انتخاب میکند، افراد جدید و جسورتری باشند که بتوانند هم در سیاست خارجی و هم در سیاست داخلی کار را پیش ببرند.
اگر این اتفاق رخ ندهد و همان افراد تیم قبلی برای مذاکرات باشند، احتمالا رویکرد محافظهکارانهتری خواهند داشت؛ چون از نظر سیاسی در سنی هستند که نمیخواهند ریسک کنند و تعداد زیادی از آنها نیز بازنشسته شدهاند و چندان انگیزهای برای بلندپروازی و طرح ایدههای جدید و ایجاد چالش ندارند.
در نهایت برای پیشبینی چشمانداز مذاکرات هستهای باید منتظر باشیم و ببینیم که آقای عراقچی میخواهد تیم جدید و متفاوتی را انتخاب کند یا همان تیم قبلی را دوباره به میدان میبرد. اگر نتواند تیم منسجم، توانمند و جسوری انتخاب را کند، کارش سخت خواهد شد.