«قالیباف و طرفدارانش هم خیلی خوب میدانند که آنان از پسِ این جماعت بر نمیآیند و این نیروهای جدید هستند که میتوانند بساط تندروها را برچینند. چه در میدان و چه در رسانه. به زودی بساط آنان از صدا و سیما هم برچیده خواهد شد. نمایندگان میدانند که به احتمال فراوان انتخابات بعدی مجلس با ریاستجمهوری همزمان است و نباید با دولت درگیر شوند، دولتی که حمایت مردمی آن قابل مقایسه به مجلس نیست.»
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در روزنامه اعتماد نوشت: به طور قطع خیلیها علاقه دارند که بدانند مجلس ایران، فردا با کابینه پیشنهادی پزشکیان چگونه برخورد خواهد کرد؟ آیا از در تقابل در خواهد آمد؟ اینچنین توان و اجازهای را دارد؟ آیا اصولا چنین رویکردی دارد؟ آیا تحلیل کردن این مورد ممکن است؟
به نظرم رفتار مجلس بیش از اینکه تابع سخنان این ۵ روز نمایندگان ۳درصدی باشد تابع تحلیل کلان این پدیده است که میکوشم توضیح دهم.
۱- بدون تردید هیچگاه سرنوشت کشور را به دست بخش اندکی از نمایندگان تندرو نمیدهند. در سیاستهای کلان چنان جایگاهی برای نهادها تعریف نشده است که بخواهند مغایر این سیاستها تصمیم بگیرند. ازجمله مجلس نهم کاملا اصولگرا برجام را تصویب کرد و بلافاصله تاییدیه شورای نگهبان هم به آن اضافه شد.
اخیرا دیدم که روحانی اعتقادی به ضرورت تصویب برجام در مجلس نداشته ولی مقام رهبری تاکید کرده که مجلس باید در این مورد نظر بدهد و کاملا هم درست بود و تصویب کرد. اکنون هم همین ماجرا است.
این انتخابات نشانهای از رویکرد جدید و مبارک برای خروج از وضعیت سیاسی و بهبود وضع جامعه و کشور است و اتفاقا برای خلاص شدن از دست تندروهای بدون مسوولیت است. بنابراین تندروها مانعی در این مسیر نخواهند بود.
حمایت آقای دکتر مرندی از دکتر ظفرقندی معنای روشنی دارد. چگونه ممکن است که سرنوشت کشور و این فرآیند جدید را در این مرحله به دست این جماعت بدهند؟ جماعتی که حتی درک حداقلی از جایگاه خود ندارند.
میپرسید چرا؟ کافی است به مواضع یک نماینده که تا حالا یکسویه حرف زده در نقد وزیر پیشنهادی امور خارجه دقت کنید که میگوید: «در مجلس عدهای میگویند که «یک نفر» گفته است به عراقچی رای بدهید.» منظور از یک نفر هم مشخص است که چه کسی است. سپس با مسخره و نوعی تعریض ادامه میدهد که «پس مجلس را تعطیل کنیم!»
همه میدانند اولین وزیری که خیلی پیش از همه، مورد توافق قرار گرفته بود آقای عراقچی است و این نماینده حتما از جزییات آن اطلاع داشته ولی متوجه نیست که اگر رانت استصواب و حذف دیگران نبود با چند درصد رای که نمیشد به مجلس رفت؟ مجلس آن روزی دچار تعطیلی واقعی و نه صوری میشود که نماینده آن با ۳ درصد واجدان حق رای، روی این صندلی تاریخی و پر مسوولیت بنشیند.
البته به قول مرحوم مظفرالدین شاه همهچیزمان به همهچیزمان میخورد. وقتی دکترای رانتی و صوری بخواهد استاد دانشگاه شود، چرا با ۳ درصد رای مردم ادای نمایندگی در کسوت مرحومان مدرس و مصدق را نتوان در آورد؟ در بیتجربگی او همین بس که هزینه سنگینی برای این گفتار تندش خواهد پرداخت. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. آنان که در برابر رویکرد جدید بایستند به فنا خواهند رفت.
۲- رفتار و گفتار تعداد اندکی از نمایندگان پایداریچی را نباید به حساب اکثریت گذاشت. رفتارهای نادرست و تخریبی آنان که ناشی از بیتجربگی سیاسی است موجب فاصلهگیری بیشتر نمایندگان از آنان خواهد شد. همچنین اعتبار پیشبینیهای آنها هم در حد پیشبینیهای نیمه شب ۱۵ تیر است.
آنها صدا دارند ولی واقعیت و معنا ندارند. اغلب هم از تهران وارد مجلس شدهاند و هیچ امیدی به دور بعد ندارند چون میدانند کشتیبانی سیاست تغییر کرده است. نمایندگان شهرستانی هم میخواهند با دولت کار کنند تا کاری برای مردم منطقه خود کنند، لذا اغلب آنان تخممرغهای خود را در سبد سوراخ پایداری نمیریزند.
قالیباف و طرفدارانش هم خیلی خوب میدانند که آنان از پسِ این جماعت بر نمیآیند و این نیروهای جدید هستند که میتوانند بساط تندروها را برچینند. چه در میدان و چه در رسانه. به زودی بساط آنان از صدا و سیما هم برچیده خواهد شد. نمایندگان میدانند که به احتمال فراوان انتخابات بعدی مجلس با ریاستجمهوری همزمان است و نباید با دولت درگیر شوند، دولتی که حمایت مردمی آن قابل مقایسه به مجلس نیست و از این پس نیز نمایندگان را با معیار دوری و نزدیکی آنان با سیاستهای دولت داوری خواهند شد.
۳- نکته دیگری که شاید کمتر مورد توجه قرار گیرد واکنش احتمالی آقای پزشکیان به رفتار مجلس در برابر کابینه وفاق ملی است. پزشکیان به اندازه کافی سعی کرده ملاحظات را رعایت و به قول خودش از دعوا پرهیز کند و حتی زخم زبان طرفدارانش را هم به جان بخرد. روشن است که انتظار او از مجلس همراهی متقابل است و الا اگر قرار باشد که او ملاحظه کند و دیگران راه خود را بروند حتما واکنش نشان خواهد داد. واکنشی که معلوم نیست به سود تندروهای مجلس باشد.
۴- بالاخره یکی از دلایل دیگری که در تحلیل رفتار مجلس مهم است و حتما به آنان گوشزد خواهد شد مساله وضعیت منطقهای ایران است. ایران باید نشان بدهد که پس از این انتخابات به حدی از انسجام و اتحاد داخلی رسیده که برخلاف قبل و حتی با وجود غیرمنتظره بودن انتخابات اخیر برای خارجیها، این انتخابات و انسجام ناشی از آن نه یک امر اتفاقی بلکه محصول ارادهای روشن و جدی است و آثار آن حتی در رای اعتمادها نیز مشهود است. به ویژه اینکه هنوز بحران میان ایران و اسراییل فروکش نکرده است.
با توجه به این ملاحظات و بدون اطلاع از جزییات مذاکرات مجلس در دفاع یا نقد از وزرا، ارزیابی من این است که به احتمال فراوان وزرای پیشنهادی رای خواهند آورد مگر اینکه مورد خاصی را برحسب صلاحیت حرفهای نپذیرند.