در تاریخ ۲۰ اوت، دپارتمان استراتژی سرمایهگذاری بانک آمریکا با انتشار گزارشی به پرسشهای اساسی در مورد اقتصاد جهانی پاسخ داد. این پرسشها میتوانند دیدگاه جامعتری را برای اقتصاددانان، سرمایهگذاران و دولتها فراهم کنند.
به گزارش دنیای اقتصاد، این پرسشها به ارزش سهام و اوراق قرضه در سطح جهان، ارزش کل بدهیها و سهم اوراق قرضه دولت از کل بازار در کنار توجه به ارزش داراییهای مالی جهانی در برابر تولید ناخالص داخلی، ارزش والاستریت در برابر ارزش مین استریت (Main Street) و سهم نوظهورها از سهام پرداخته است.
در این گزارش مایکل هارتنت، مدیرعامل و استراتژیست ارشد سرمایهگذاری در بخش تحقیقات جهانی بانک آمریکا و تیمش ابعاد و دامنه اوراق بهادار را در بازارهای جهانی تحلیل کردند. این تحلیلها و دادهها ابزارهای مهمی برای درک بهتر تحولات اقتصادی و مالی جهانی هستند و میتوانند به تصمیمگیریهای بهتر در سطح بینالمللی کمک کنند.
دولتها میتوانند از این اطلاعات برای تدوین سیاستهای اقتصادی موثرتر استفاده کنند و سرمایهگذاران با تحلیل عمیقتر از بازارها، سبد سرمایهگذاری خود را بهینه سازی کنند. همچنین این دادهها به پیشبینی دقیقتر روندهای آینده اقتصادی کمک کرده و زمینه ساز همکاریهای بینالمللی و تقویت شفافیت و اعتماد در بازارهای مالی میشوند. بازارهای مالی از جهت ریسکی که به سرمایهگذاران تحمیل کرده و بازدهی و عایدی که نصیب سرمایهگذاران میکنند، با یکدیگر متفاوت هستند. از طرفی طی دههها، کارگزاران سهام هنگام معامله سهام، پول بیشتری به دست میآوردند که باعث تشویق تجارت و استراتژی سرمایهگذاری بیشتر شده است.
ارزش تمامی سهام و اوراق قرضه در جهان تا ژوئیه ۲۰۲۴، ۲۵۵ هزار میلیارد دلار گزارش شده؛ بالاترین رکوردی که تاکنون به ثبت رسیده است. در سال ۲۰۰۸، ارزش جهانی سهام و اوراق قرضه به پایینترین سطح خود، معادل ۱۰۴ هزار میلیارد دلار رسید. از آن زمان تاکنون، شاهد افزایش ۲.۵ برابری این مقدار بودهایم. ارزش بازار اوراق قرضه در سراسر جهان بیش از ارزش سهام است، اما تفاوت بین این دو بهمرور زمان کاهش یافته است. از سال ۲۰۰۸ تاکنون ارزش سهام جهانی چهار برابر شده، این در حالی است که ارزش بازار اوراق قرضه تنها دو برابر شده است. در سال ۲۰۲۴، ارزش بازار اوراق قرضه و سهام جهانی به ترتیب ۱۳۰ هزار میلیارد دلار و ۱۲۵ هزار میلیارد دلار گزارش شده است.
ارزش داراییهای مالی جهانی در برابر تولید ناخالص داخلی جهانی (GDP) به طور قابلتوجهی بیشتر و از سال ۱۹۹۲ تاکنون چنین بوده است. در سال ۲۰۲۰، به دلیل محدودیتهای اقتصادی و اقدامات حمایتی ناشی از بحران کووید، ارزش داراییهای مالی به اوج خود رسید و معادل ۲.۷ برابر تولید ناخالص داخلی جهانی شد. پس از آن شاهد کاهش تدریجی این نسبت بودهایم؛ بهطوری که هماکنون ارزش داراییهای مالی در سطح جهان، ۲۳۳ درصد تولید ناخالص داخلی جهانی است.
ارزش کل بدهیهای جهانی ۳۱۳ هزار میلیارد دلار است که معادل سهبرابر تولید ناخالص داخلی جهانی است. به احتمال زیاد در صورتی که شرکت S&P رتبهبندی اعتباری برای کل دنیا انجام دهد، با رتبه BBB- مواجه خواهیم شد. این رتبه تنها یکپله بالاتر از اعتبار ضعیف CCC+ قرار دارد.
بیشتر بازار اوراق قرضه جهانی را اوراق قرضه دولتی تشکیل میدهد. با توجه به اینکه ایالاتمتحده بهطور متوسط هر ۱۰۰ روز، یکهزار میلیارد دلار به بدهیهای خود میافزاید، اوراق قرضه دولتی این کشور به طور چشمگیری از سایر اوراق قرضه بیشتر است. طبق گزارشهای منتشرشده، در سال ۲۰۰۸، اوراق قرضه دولتی ایالاتمتحده تنها ۲۸ درصد از کل بازار جهانی را تشکیل میداد. این در حالی است که اکنون این سهم به ۴۴ درصد افزایش یافته است. پس از آمریکا، چین با ۱۴ درصد و ژاپن با ۱۲ درصد بهترتیب در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
بدهی شرکتها به سرعت بدهیهای دولتی افزایش یافته، اما بدهی خانوارها به همین سرعت رشد نکرده است. در حال حاضر، بدهی خانوارها در سطح جهان رقمی معادل ۵۹ هزار میلیارد دلار گزارش شده است. این در حالی است که بدهیهای دولتی معادل ۹۰ هزار میلیارد دلار و بدهیهای شرکتی ۱۶۳ هزار میلیارد دلار است.
عدماطمینان یکی از ویژگیهای اصلی بازار سهام است. زمانی که سفتهبازان براساس پیشبینیهای نامطمئن از تغییرات قیمت در آینده شرطبندی میکنند، قیمتها افزایش و کاهش مییابد. در بیشتر موارد، این تغییرات قیمت نسبتا تدریجی است. اما گاهی اوقات، قیمت میتواند در عرض چند روز به طور نجومی افزایش یا کاهش یابد. اکنون آمریکا به میزان بی سابقهای کنترل سهام جهانی را در دست دارد. در حال حاضر، ۶۵ درصد از ارزش کل بازار سهام جهانی را بازار آمریکا تشکیل میدهد. در مقابل، مجموع سهم اروپا و ژاپن از کل سهام جهانی از ۴۰ درصد در سال ۲۰۰۸، به کمتر از ۲۰ درصد کاهش یافته است.
والاستریت شامل تمام داراییها غیر از املاک و مستغلات است. از جمله این داراییها میتوان به سپردههای نقدی، وام ها، سرمایهگذاریهای خصوصی، ذخایر صندوقهای بازنشستگی و همچنین سهام و اوراق قرضه اشاره کرد.
میناستریت به بخشهای واقعی و عملیاتی اقتصاد اشاره دارد که مشاغل کوچک و متوسط، فعالیتهای تجاری محلی و داراییهای غیرمالی مانند املاک و مستغلات را در بر میگیرد. به عبارت دیگر، میناستریت نمایانگر اقتصاد واقعی و فعالیتهای اقتصادی غیرمالی است که در زندگی روزمره مردم و کسبوکارهای کوچک تاثیر دارد. ارزش کنونی والاستریت نزدیک به بالاترین مقدار تاریخی خود قرار داشته و معادل ۶برابر تولید ناخالص داخلی گزارش شده است. از دهه ۱۹۹۰ این سهم افزایش پیدا کرده که نشاندهنده میزان بالای نابرابری ثروت است.
بازارهای نوظهور به کشورهای در حال توسعهای مانند چین، هند، روسیه و مصر گفته میشود که رشد اقتصادی سریع و پتانسیل بالایی برای سرمایهگذاری دارند. این بازارها به طور معمول ریسکهای بالاتری دارند، اما فرصتهای سرمایهگذاری قابلتوجهی را برای سرمایهگذاران فراهم میکنند. در حال حاضر حدود یک پنجم سهام جهانی را سهام بازارهای نوظهور تشکیل میدهد. این میزان با سهم سایر داراییها در بازارهای نوظهور قابل مقایسه نخواهد بود.