هیچ وقت برای شروع کردن و موفق شدن دیر نیست؛ اگر کسی به این جمله باور نداشته باشد، کافی است نگاهی به زندگی مادربزرگ موسی بیندازد. او در سنوسالی «شروع کرد» که خیلی از ما ممکن است فکر کنیم باید در آن سن همه چیز را «تمام کرده باشیم».
مادربزرگ تا وقتی ۷۸ ساله شده بود، هنوز دست به قلمو نبرده بود. او در آن زمان مثل سایر زنان روستایی هم سن و سالش به کارهایی مثل گلدوزی و درست کردن مربا میپرداخت. اما وقتی دچار آرتروز شد و دیگر توان گلدوزی کردن نداشت، به پیشنهاد خواهرش به نقاشی کردن روی آورد. این لحظۀ مهمی در تاریخ هنر آمریکا بود.
به گزارش فرادید، آنا ماری رابرتسون موسی که با نام «مادربزرگ موسی» شناخته میشود، اهل گرینویچ نیویورک بود. او که در یک خانواده کشاورز بزرگ شده بود، بخش زیادی از جوانیاش را بهعنوان دختر خدمتکار مشغول به کار بود و به همسایگان و بستگان خود در کارهایی مانند جارو کردن و آشپزی کمک میکرد. او در سن ۲۷ سالگی با توماس سالمون موسی ازدواج کرد و ده فرزند به دنیا آورد.
آرتروز او در سن ۷۶ سالگی شروع شد و وقتی شدت گرفت، انجام کارهای معمولی و به خصوص فعالیتی مثل سوزندوزی را برای او دشوار کرد. دو سال بعد از آن بود که پیشنهاد خواهرش او را به مسیر دیگری سوق داد. مادربزرگ در ابتدا فقط برای دل خودش نقاشی میکرد، ولی مدتی بعد تعدادی از نقاشیهایش را همراه با میوهها و مرباهایی که محصول مزرعهاش بود به یک فروشگاه محلی فرستاد.
نقاشیهای او در آن زمان طبیعتا قیمت خیلی کمی داشتند، اما یک اتفاق همه چیز را عوض کرد. بعد از این که یک داروخانۀ محلی چندتا از نقاشیها را خرید و به دیوار نصب کرد، تصادفا چشم یک مجموعهدار هنری ساکن نیویورک به آنها افتاد.
لوییس کالدور مجموعهداری بود که وقتی نقاشیها را دید، فورا فهمید که به یک گنج برخورد کرده است. او چندتا از نقاشیها را خرید و به نیویورک بود. نمایش نقاشیها در نیویورک، سرآغاز شهرت جهانی مادربزرگ بود. مردم هنردوست وقتی نقاشیهای مادربزرگ را میدیدند غرق در سادگی و صمیمیت آنها میشدند؛ انگار این نقاشیها برای آنها تمام خاطرات کودکی، نوستالژیها و یادهای خوب گذشته را زنده میکرد.
رنگآمیزی و سبک شاد و کودکانۀ نقاشیها، همراه با موضوعات روستایی آنها که خاطرۀ جمعی مردم آمریکا را تحریک میکردند، خیلی زود مادربزرگ را به یک چهرۀ ملی تبدیل کردند. انگار مادربزرگ کسی بود که با قلمویش اعماق روح مردم کشورش را لمس میکرد و آنها را به روزهای خوش و بیدغدغۀ گذشته میبرد.
در سال ۱۹۵۳ یعنی زمانی که مادربزرگ در سن ۹۳ سالگی بود، مجلۀ تایم عکسی از او را بر روی جلد خود چاپ کرد. نقاشیهای مادربزرگ حالا به مهمترین گالریهای آمریکا و حتی به کاخ سفید راه پیدا کرده بودند. کارتپستالها و تمبرها با طرح نقاشیهای مادربزرگ مزین میشدند و تقریبا همۀ آمریکا او را میشناختند. طبیعتا قیمت آثار مادربزرگ موسی نیز همزمان با شهرتش رو به فزونی رفت. در سال ۲۰۰۶ یعنی ۴۵ سال بعد از درگذشت مادربزرگ، یکی از نقاشیهای او به قیمت ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار به فروش رسید.
مادربزرگ موسی اغلب از خاطرات شخصی خودش برای خلق صحنههای جذاب زندگی روستایی الهام میگرفت. او یکبار گفته بود: «ایدهای به ذهنم میرسد و شروع به نقاشی میکنم؛ سپس همهچیز را فراموش میکنم، همهچیز بهجز اینکه چگونه زندگی میکردیم. سعی میکنم آنچه را به یاد میآورم نقاشی کنم تا مردم بدانند ما چگونه زندگی میکردیم».
بسیاری از آثار او مانند «تهیه کره سیب» (۱۹۴۷) و «کدو تنبلها» (۱۹۵۹)، فعالیتهای مربوط به زندگی کشاورزی را به تصویر میکشند و آثار دیگر او مانند «سواری شاد» (۱۹۵۳) لحظات شادی و بازی در زندگی روستایی را نشان میدهند.
در طول دوران حرفهای خود، موسی حدود ۱۵۰۰ اثر هنری خلق کرد. نقاشیهای او هنوز هم محبوبیت دارند و تصویری از گذشته روستایی آمریکا را به نمایش میگذارند. یک بار رئیسجمهور وقت آمریکا یعنی جان اف. کندی، مادربزرگ موسی را به عنوان «چهرهای محبوب از زندگی آمریکایی» معرفی کرد.
حضور او در عرصه هنر ثابت کرد که خلاقیت میتواند در هر سنی شکوفا شود. با وجود نداشتن آموزش و تجربه، نقاشیهای مادربزرگ موسی گرما و جذابیتی دارند که قلب بسیاری را تسخیر کردهاند.
میراث هنری موسی همچنان منبعی الهامبخش برای هنرمندان و علاقهمندان به هنر است. آثار او در نمایشگاهها به نمایش گذاشته شده و در گالریها و موزههای متعددی در سراسر جهان جای گرفتهاند. زندگی و کار موسی گواهی است بر قدرت ماندگار اراده، اشتیاق و تعهد. داستان او یادآور این است که هیچگاه برای دنبال کردن آرزوهای قلبیمان دیر نیست.