bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۷۷۲۷۷۵

اندر حکایات اقتصاد!

اندر حکایات اقتصاد!

فقر ریشه فساد است و عاملی است که منجر به زیر پاگذاشتن اخلاق می‌شود و اینکه تمامی این مقوله‌ها با اقتصاد گره خورده است. مشکل اقتصاد بی شباهت به بیماری در یک شخص نیست؛ در واقع مادامی که شخصی قبول نکند که بیمار است هرگز برای درمان بیماری اش نیز اقدام نکرده و به متخصص مراجعه نمی‌کند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۶ - ۱۸ شهريور ۱۴۰۳

وحید محمود قره باغ؛ گام اول برای حل مشکل اقتصاد، این است که غالب سیاستمداران به راستی به اهمیت این موضوع واقف بوده و برای حل آن اقدام کنند. متاسفانه در اکثر موارد، اقتصاد را به عنوان موضوعی پیش پا افتاده تصور می‌کنند و در نهایت نتیجه همان است که می‌بینیم. هر چند اتفاقات خوبی نیز در دهه‌های گذشته در بحث اقتصاد رقم خورده است، ولی نیمه خالی لیوان بسیار خودنمایی می‌کند و این را می‌طلبد که تصمیمات مهم و دیگری نیز گرفته شود. ناگفته نماند حتی یکی از ارکان رشد و گسترش دین اسلام، مسائل مادی و به عبارتی ثروت همسر پیامبر بود. اقتصاد نه تنها مقوله‌ای مهم بلکه اساس است.

اقتدار هر شخص، سیستم، سازمان و در نهایت کشور به اقتصاد آن گره خورده است. نکته‌ای که با کمال تاسف و غالبا، جرگه باطل بیشتر از طیف حق به آن بها می‌دهند و در نتیجه بهره نیز می‌برند.

اندر حکایات اقتصاد!

شکل ۱. اقتصاد، مقوله‌ای متفاوت

با وجود این که تحریم‌ها تاثیرات عمیق و بزرگی بر اقتصاد داشته و همچنان نیز دارد، ولی ریشه اصلی مساله در جای دیگری است. از جمله این موارد عدم دانش کافی و سومدیریت‌هایی است که شاهد آن هستیم. یکی دیگر از مولفه ها، نرخ صعودی گریز سرمایه از ایران است. برخی از شخصیت‌های ایرانی و حتی خارجی با وجود علاقه‌ای که به ایران دارند، ترجیح می‌دهند که سرمایه خود را از کشور خارج کنند. این قبیل افراد حتی محدودیت‌هایی را که موجود است را به جان می‌خرند، ولی از مقطعی به بعد دیگر امکان ادامه سرمایه گذاری در کشور را اصلا به صلاح نمی‌بینند و در نهایت در کشور دیگری سرمایه گذاری می‌کنند و چه کشور‌هایی که مترصد این موقعیت هستند و با آغوش باز از آن‌ها استقبال می‌کنند. همچنین تغییر نگرش خاصی در خصوص سیاست بانک‌ها و کاهش تورم وجود ندارد.

برخی از افراد و تشکیلات نیز از شرایط حاضر و تورم به نحو احسن بهره گرفته و مشکلات را دو چندان می‌کنند؛ گویی پایانی بر گستاخی برخی افراد نیست. به راستی چگونه است که برخی شخصیت‌ها و بعضی از افراد نزدیک به ایشان پله‌های ترقی را به سرعت، یکباره و نه یکی پس از دیگری طی می‌کنند و حتی از احتساب دارایی‌ها و ثروت خود و همچنین نحوه هزینه آن‌ها عاجزند و برخی نیز برای حل مشکلات خود دست به فروش اعضای حیاتی خود می‌زنند؟ در واقع نه تنها یک جا بلکه از جا‌های بسیاری، کار شدیدا می‌لنگد.

حال این موارد عمدا و یا سهوا صورت گیرد، نتیجه حاضر را پیش روی آینده کشور قرار داده است. در اقتصاد اجتماعی که با سرنوشت جامعه در ارتباط است سعی و خطا ریسک و خطر بزرگی است؛ در واقع نباید روش‌های مختلف را تجربه کرد و بایستی از دانش و تجربه‌های اجتماعات قبلی و اسناد تاریخی بهره برد. نکته آخر و مهمتر اینکه با لحاظ پیشرفت‌ها و جنبه‌های مثبت، اگر اقتصاد ایران با این روند به پیش رود شاهد اتفاقاتی خواهیم بود که به مراتب تبعاتش بیشتر، عمیق‌تر خواهد بود.