اعتماد در یاداشتی نوشت: شاید گمان شود که این اهداف و وظایف خوب است، چرا بیان آن را باید عجیب دانست؟ به این علت ساده که مشکل با این اهداف نیست؛ مشکل با تناسب کارکرد نهاد آموزش و پرورش با این هدف است. دیندار کردن مردم جزو وظایف و کارکردهای روحانیت و نهاد دین است و نه نهادهای دیگر. به علاوه این کارکرد بیش از آنکه آموزشی باشد، تربیتی است. مگر آموزش و پرورش نیرو یا ساختار مناسب را برای این هدف دارد؟ به علاوه پس روحانیت چه کار باید کند؟
روشن است که اگر این کارکرد برای آموزش و پرورش قابل تحقق بود تا حالا باید همه دانشآموزان این گونه تربیت میشدند. این نهاد حتی نتوانسته و نمیتواند کارکرد آموزشی دینداری را هم انجام بدهد، چه برسد به کارکرد تربیتی دینداری. در نتیجه دانشآموزان هر روز از گذشته دورتر از ارزشهای دینی میشوند، چون وظیفهای و رسالتی را از آموزش و پرورش میخواهید که در آن تعریف نشده است و مناسب آن نیست. مثل اینکه بگوییم ورزشگاه برای تربیت اخلاقی تماشاگران است؟! مردم فرزندان خود را برای دیندار شدن و نمازخوان شدن به مدرسه نمیفرستند، آنجا وظایف دیگری دارد. این وظیفه برعهده مسجد و روحانیت و خانواده است؛ به همین علت است که شکست میخورند.
پیش از انقلاب نهاد اصلی متولی دینداری یعنی روحانیت و مسجد وظیفه خود را انجام میدادند و جامعه هم دیندار میشد. حالا آن نهاد به کارهای دیگری مشغول شده است بار خود را میخواهند بیندازند روی دوش نهاد آموزش و رسانه رسمی و این پاسخ نمیدهد.