«ترافیک سنگین جنوب به شمال»، «ترافیک سنگین شمال به جنوب» این دو خبر بارها و بارها در هفتههای اخیر منتشر شدند. صفهای چند کیلومتری ماشینها در آزادراه و جاده شمال، کمبود بنزین، کمبود نان، قطعی برق، مشکل اقامت، زباله و... در این هفتهها در مازندران و گیلان مشکلات جدی هم برای ساکنان این دو استان و هم برای گردشگران به وجود آورد و در مواردی به تنش میان این دو گروه منجر شد. آیا راهی برای مدیریت سفرهای تهاجمی وجود دارد؟
ارشک مسائلی پژوهشگر گردشگری دلیل مشکلات جدی استانهای شمالی را سه عامل میداند. اولین آنها به زیرساختهای فراوان گردشگری در این منطقه و در عین حال نزدیکی آن به چند استان پرجمعیت برمی گردد. دومین موضوع نداشتن تعطیلات دو روز آخر هفته است که باعث شده به بهانه هر تعطیلات مناسبتی خانوادهها تصمیم به سفر شمال بگیرند و سومین موضوع نیز به عدمفعالیتهای آموزشی و فرهنگسازی مربوط است.
به گزارش دنیای اقتصاد، مسائلی در این گفتگو با اشاره به اینکه در سال ۱۴۰۳ تابستان گرم تری را نسبت به سالهای قبل داشتیم میگوید: با وجود این تابستان گرم، همزمان قطعی برق هم اتفاق افتاد که سیستمهای سرمایشی را از کار انداخت و باعث شد ایرانیان، تابستان را گرمتر از آنچه بود حس کنند، موضوعی که بسیاری از ساکنان شهرها را مشتاق سفر به ییلاقات و مناطق خنک کرد.
به گفته او شهریور یکی از ماههای مناسب برای خانواده جهت سفر است. او میافزاید: این ماه هم از درجه گرمای هوا کاسته شده و هم تعطیلات تابستانی دانشآموزان را داریم؛ بنابراین ترجیح خانوادهها این است که پیش از شروع به کار مدارس و دانشگاهها سفر کنند.
این پژوهشگر گردشگری با بیان اینکه شمال از نظر جاذبهها و منابع گردشگری از قبیل جنگل، دریا، رودخانه و .. در ایران منحصربه فرد است میگوید: این جاذبههای انحصاری باعث میشود که خانوادهها بخواهند سفر به این منطقه را در برنامهشان بگنجانند. از سوی دیگر شهرهای شمالی به مبادی پرجمعیت یعنی استانهای تهران، البرز و قزوین نزدیک هستند و چنانچه بخشی از این ساکنان این سه استان هم بخواهند شمال را انتخاب کنند، با حجم انبوه مسافر و گردشگر مواجه خواهیم بود.
مسائلی اضافه میکند: در این تعطیلات بخشی از مسافران که به مقاصد دیگر هم سفر کرده بودند در مسیر برگشت خود تصمیم گرفتند توقفی در استانهای شمالی داشته باشند که همین امر بر تعداد گردشگران این سه استان اضافه کرد.
او با بیان اینکه ما در ایران با عدممعرفی مسیر جایگزین، نبود زیرساختهای اقامتی، پذیرایی و... در سایر مسیرها مواجهیم میگوید: در شمال ایران طی دههها این زیرساختها مهیا شده است. در این منطقه تله کابین، مراکز اقامتی، ورزشهای آبی، قایقسواری، موتور چهارچرخ و انواع و اقسام تفریحات را داریم که باعث استقبال بیشتر از آن میشود در حالی که در سایر مناطق تجمیع این امکانات را شاهد نیستیم.
این پژوهشگر گردشگری مقوله مهم دیگر در مدیریت گردشگری ایران را تعطیلات دو روز آخر هفته میداند و میافزاید: در قانون همچنان ما یک روز تعطیلی داریم همین موضوع باعث میشود با حجم بالای سفر در تعطیلات مناسبتی مواجه باشیم. در مقابل اگر دو روز تعطیلی داشتیم خانوادهها با یک یا دو روز مرخصی میتوانستند روزهای بیشتری را سفر کنند و از حجم سفرها در تعطیلات مناسبتی کاسته میشد.
او فقدان فعالیتهای آموزشی را عامل دیگر سفرهای تهاجمی به شمال میداند و میگوید: ما در این باره که تعطیلات به تابستان و شمال خلاصه نمیشود فرهنگسازی نکردهایم و همین موضوع باعث شده در شهریور با چالشهای متعددی در حوزه گردشگری و سفر مواجه شویم.
مسائلی میافزاید: ما نمیتوانیم آزاد راه را ببندیم و اجازه تردد در آن را به خانوادهها ندهیم، اما در عین حال میتوانیم با تسهیلگری و فعالیتهای آموزشی خانوادهها را متقاعد کنیم که سفرشان را محدود به یک دوره زمانی خاص آن هم به یک مقصد نکنند. متاسفانه هر ساله شاهد سفرهای انبوه در این فصل به شمال هستیم. گردشگرانی که ساعات طولانی در ترافیک گرفتار و در مقصد هم با چالش تهیه بنزین، غذا و .. مواجه میشوند، معمولا تصمیم میگیرند که بار دیگر به شمال سفر نکنند، اما یک یا دو سال بعد بار دیگر همین گروه در تعطیلات به این منطقه سفر و تجربه تلخ خود را تکرار میکنند.
این پژوهشگر گردشگری ادامه میدهد: گردشگری بیش از ظرفیت، علاوه بر توریست ها، مردم محلی را هم در تامین نیازهای روزمره خواه در مورد بنزین، تورم موارد مصرفی و... دچار مشکل کرده و زندگی آنها را تحتتاثیر خود قرار میدهد.
به گفته مسائلی باید روستاهای ییلاقی هدف گردشگری توسط متولی توریسم معرفی شوند. او میگوید: گرچه که ظرفیت تحمل این روستاها هم کم است ولی معرفی تعداد بالای این روستاها باعث توزیع گردشگران شده و تا حدودی چالش تجمیع توریستها در یک نقطه خاص را برطرف میکند.