«مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.»
عباس عبدی طی یادداشتی با عنوان «بنزین سیاسیترین کالا» در روزنامه اعتماد نوشت: در ادامه یادداشت دیروز درباره وضع خطیر گاز باید گفت که وضعیت سایر حاملهای انرژی نیز در محدوده بحرانی است. در واقع کلیت بخش انرژی دچار مشکل است. کافی است که گفته شود تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد ایران در پایان دهه ۱۳۹۰ نسبت به آغاز آن حدودا نصف شد، در مقابل استهلاک سرمایه حدود ۵۰ درصد افزایش یافت و این روند افزایشی نیز همچنان ادامه دارد.
در نهایت به اینجا رسید که از سال ۱۳۹۷ به بعد تشکیل سرمایه ثابت در بهترین حالت جبران استهلاک را کرده است. ولی این مساله در بخش نفت و گاز خیلی بدتر است. به این معنی که موجودی سرمایه در این بخش در دهه ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد کمتر شده است. در حالی که همچنان بهرهبرداری از مخازن آنها ادامه دارد. مثل خودرویی است که ارزش و کیفیت آن در حال کاهش است ولی همچنان میخواهد مثل گذشته و حتی بیشتر مسافر جابهجا کند و حتی پولی خرج تعمیر آن هم نمیشود. همچنین نسبت سرمایهگذاری به ازای هر بشکه نفت تولیدی در ایران طی سالهای گذشته یکدهم کشورهای اصلی تولیدکننده نفت بوده است.
بنزین یکی از حاملهای مهم انرژی در ایران است که همیشه هم سیاسی شده است. میانگین مصرف روزانه بنزین در ایران طی ۹ سال گذشته از ۸۲ میلیون لیتر در روز به ۱۲۱ میلیون لیتر رسیده که به معنای افزایش ۵۰ درصدی آن است. افزایش قیمت نیز فقط ۵۰ درصد بوده در حالی که تورم در این فاصله زمانی، حدود ۱۰ برابر شده، به عبارت دیگر قیمت بنزین نسبت به سال ۱۳۹۴ حدود یکپنجم شده است.
با این وضع گمان میکنید که بنزین چه شرایطی باید داشته باشد؟ با بهرهبرداری از پالایشگاه خلیجفارس؛ کشور در مرحله صادرات بنزین قرار گرفت، زیرا اضافه بر نیاز داشت، ولی در همین ۵-۴ سال گذشته چنان شیب مصرف بالا رفت که دوباره در این شرایط بحرانی ارزی، مجبور به واردات شدهایم، گفته میشود تا حدود ۵ میلیارد دلار فقط واردات بنزین داریم. جالب است که کل ارزی که برای داروی کشور تخصیص مییابد خیلی کمتر از این رقم است و برای واردات و تامین دارو با مشکل مواجه هستند.
مقایسه تامین بودجه برای بنزین با وضعیت آموزش و پرورش، وضع تغذیه و امنیت غذایی، بهداشت، دستگاه قضایی و… همه موارد دیگر حکایت از این میکند که مساله سیاستگذاری در ایران در امور اقتصادی به ویژه انرژی با یک مشکل اساسی مواجه است. جالب اینکه قاچاق بنزین نیز به وفور دیده میشود. از آن مهمتر اینکه برخی مسافران تابستانی به علت کمبود بنزین مجبور شدهاند بنزین را با قیمتهای گران تهیه کنند. قیمتهایی که هیچ مبلغ آن در خزانه و حساب تولیدکننده واریز نمیشود.
با اطمینان میتوان گفت که سیاست انرژی در ایران در جهان منحصربهفرد است. همه کارشناسان میدانند که ادامه این سیاست نادرست و به زیان جامعه است، ولی در عین حال کسی جرات و شهامت حل آن را ندارد. این وضعیت به نحوی با منافع و زیانهای گروههای گوناگون گره خورده است که سیاستگذار نه جرات حذف منافع مذکور و نه توان جبران زیانهای این سیاست برای اقشار زیاندیده را دارد. بدتر از همه اینکه برای حل مساله یا تخفیف ناترازی ممکن است به تولید بنزینهای باکیفیت پایین متوسل شوند که آلودگی زیادی را در پاییز و زمستان ایجاد میکند. این آلودگی را بگذارید در کنار آلودگیهای ناشی از سوخت مازوت در نیروگاهها، متوجه ابعاد مشکل میشویم.
بنزین را میتوان وارد کرد، ولی برای واردات باید ارز پرداخت و دهها رقم دیگر از واردات که ضروری هم هستند تحت فشار واردات بنزین قرار میگیرند و حذف خواهند شد. گران کردن آن هم مورد اعتراض مردم است، به ویژه اینکه سیاست خودرویی کشور ایراد اساسی دارد. خودروهای کمکیفیت با مصرف بالا و قیمت بسیار گران تولید میشود و اجازه واردات خودروی خوب و با مصرف پایین داده نمیشود. در واقع حداقل بخشی از این مصرف فراوان بنزین محصول همین سیاست تولید خودرو است. قیمت هم در حد رایگان است. بنابراین کیفیت بنزین تولیدی روز به روز سقوط میکند و عوارض بیماریزای آن بیشتر و هوا نیز آلودهتر میشود.
مجموعه این عوامل موجب شده است که تمامی شاخصهای مصرف انرژی در ایران در موقعیت بدی قرار گیرند. مصرف انرژی به ازای هر واحد ارزش تولید کالا و خدمات در ایران، بیش از ۳ تا ۴ برابر میانگین جهانی است. مصرف بنزین به نسبت جمعیت کشور و در مقایسه با سطح توسعه اقتصادی و تعداد خودرو نیز بسیار بالاتر از میانگین کشورهای مشابه و پیشرفته است. قیمت انرژی، رابطه میان قیمت همه کالاها و خدمات و کلا قیمتهای نسبی را خراب کرده و همه اینها به زیان مردم، کشور و اقتصاد و تولید است.