مرد جوانی که متهم است شوهر سابق همسرش را با خودرو زیر گرفته، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
اسفند سال ۱۴۰۲ گزارش یک تصادف منجر به فوت به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل سانحه در شرق تهران رفتند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که راننده یک خودرو مزدا۳ با سرعت زیاد مرد جوانی را زیر گرفته و از روی او رد شده و بعد هم از محل گریخته است.
به گزارش ایران، مرد مجروح در دم جان باخت و جسد او با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس شناسایی راننده متخلف فراری را در دستورکار قرار داد. با تحقیق از شاهدان عینی و بازبینی دوربینهای مداربسته محل سانحه، صاحب خودرو مزدا۳ که مردی ۴۵ ساله بود شناسایی و بازداشت شد.
متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی مدعی شد عمدی در کارش نبوده و تصادف ناخواسته رخ داده است. وی در پاسخ به این سؤال که اگر حادثه بوده چرا پس از تصادف خودرواش را متوقف نکرده و با اورژانس تماس نگرفته، گفت: وقتی تصادف کردم و دیدم آن مرد حرکتی نمیکند، ترسیدم و فرار کردم.
در این میان کارشناسان پلیس در گزارشی عمدی بودن تصادف را تأیید کردند. اعلام گزارش کارشناسان و اظهارات متناقض متهم، مأموران را بر آن داشت تا با تحقیقات مضاعف به سرنخی از این تصادف برسند که سرانجام مأموران دریافتند مقتول به نام شهاب همسر سابق زن متهم بوده است.
با افشای این ماجرا، فرضیه عمدی بودن تصادف قوت گرفت و راننده متخلف با اتهام قتل عمد روبهرو شد.
وقتی بازجوییها از وی شدت گرفت، در تشریح ماجرا گفت: پارسال در محل کارم با زنی به نام سحر که بهتازگی از همسرش جدا شده بود آشنا شدم. بعد از مدتی به هم علاقهمند شدیم و ازدواج کردیم. اما یک روز همسرم به من گفت شوهر سابقش برای او مزاحمت ایجاد میکند و همسرم را تهدید به مرگ کرده بود. روز حادثه وقتی دنبال سحر رفته بودم، ناگهان شهاب را دیدم و او به من حمله کرد.
من قصد داشتم از محل فرار کنم که ناخواسته ماشینم به او برخورد کرد و من نتوانستم کاری کنم و به سرعت از روی او رد شدم وقتی شدت تصادف را دیدم، از ترس فرار کردم.
پس از آن سحر تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: بعد از نزدیک به ۱۸ سال زندگی مشترک با همسر اولم به خاطر رفتارهای بد و توهینآمیزش با وجود داشتن دو فرزند مجبور به جدایی شدم و برای اینکه بتوانم مخارج زندگیام را تأمین کنم، سرکار رفتم. یکسال قبل در محل کارم با همسر فعلیام آشنا شدم و بعد از مدت کوتاهی هم با او ازدواج کردم، اما از روزی که همسر سابقم فهمید من ازدواج کردهام، مزاحمتها و تهدیدهایش شروع شد و هرجا میرفتم، مثل سایه دنبالم بود و مدام میگفت یک روز تو را میکشم و بعد هم خودم خودکشی میکنم.
سحر درباره روز حادثه اظهار کرد: روز حادثه همسرم به دنبالم آمده بود تا به خانه برویم، اما به محض اینکه سوار ماشین شدم، شهاب ناگهان به سمت ما حمله کرد، همسرم برای اینکه او آسیبی به ما نزند پایش را روی گاز گذاشت تا فرار کنیم که در حین فرار ناخواسته او را زیر گرفت. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول به جایگاه رفتند و درخواست قصاص کردند. سپس پدر مقتول به قضات گفت: پسرم بیگناه و بیرحمانه کشته شد.
او حالا دو فرزند صغیر دارد و من از طرف خودم و نوههایم برای متهم درخواست قصاص دارم.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمدی، گفت: روز حادثه در انتظار سحر بودم که بهیکباره خودروی نیسان شهاب را دیدم.
من ماشین او را از روی شعری که پشتش نوشته بود، میشناختم وگرنه خودش را تا آن روز از نزدیک ندیده بودم. به محض اینکه سحر رسید، گفتم زودباش سوار شو، فکر کنم شهاب اینجاست.
وقتی سحر سوار شد شهاب به سرعت از ماشینش پیاده شد و به سمت ماشین من دوید. من از ترسم که بلایی سرمان بیاورد، دنده عقب گرفتم و حدود ۱۰۰ متر دنده عقب رفتم که دیدم خیابان بسته است. چون آیینه بغل ماشینم شکسته بود و دید کافی نداشتم با سرعت از یک دستانداز رد شدم تا از محل دور شوم.
اما از آیینه جلو دیدم یک نفر کف خیابان افتاده است. من با جیغ و فریادهای همسرم متوجه شدم شهاب را زیر گرفتهام.
باور کنید من نه او را دیدم که زیر ماشینم رفت و نه قصدی برای کشتنش داشتم. همان موقع خودم با پلیس ۱۱۰ و مرکز اورژانس تماس گرفتم. بعد هم خودم به کلانتری رفتم تا ماجرا را تشریح کنم، اما مأموران کلانتری عنوان کردند که گزارش چنین سانحهای به ما داده نشده است.
به همین خاطر به خانه رفتم و صبح روز بعد پلیس من را در خانهام بازداشت کرد. با اینکه من دلخوشی از او نداشتم، اما باور کنید اصلاً دلم نمیخواست با وجود داشتن دو فرزند فوت کند.
من واقعاً از این بابت ناراحتم. بعد از فوت شهاب دخترش به خانه ما آمده و با مادرش زندگی میکند.
متهم در پایان گفت: برای صحت اظهاراتم میتوانید فیلم دوربینهای محل حادثه را بازبینی کنید تا ببینید من قصدم کشتن شهاب نبود.
با پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.