نخستوزیر رژیم صهیونیستی درحالی در باد دستاوردهای ساختگی در حمله به لبنان خوابیده بود و گمان میکرد که آبروی از دست رفته خود را بازگردانده است که عملیات «وعده صادق ۲» با شلیک ۲۰۰ موشک به قلب اراضی اشغالی او را از این سرخوشی بیدار کرد و خوشخیالی او برای خلاص شدن از شر بحران هفتم اکتبر با حمله به لبنان را نقشه برآب کرد.
حدود یک سال پس از جنگ اسرائیل در نوار غزه، این رژیم نتوانست به هیچ یک از اهداف خود دست یابد و هر چه جنگ به همین شکل ادامه پیدا کرد، اسرائیل بیشتر در گل و لای نوار غزه فرو رفت و خسارات سنگینی را برای آن در پی داشت.
به گزارش خبرآنلاین به نقل از الجزیره، بر اساس آمار ارتش رژیم صهیونیستی در اوت گذشته، دپارتمان توانبخشی وزارت جنگ این رژیم به طور میانگین هر ماه بیش از هزار مجروح جدید دریافت میکند و بیش از سه هزار و ۷۰۰ سرباز مجروح دچار آسیب بدنی و قطع عضو شدهاند.
این در حالی است که تعداد کشته شدگان ارتش رژیم اشغالگر از آغاز جنگ به ۶۹۰ سرباز و افسر رسید که ۳۳۰ نفر در نبردهای زمینی در نوار غزه به هلاکت رسیدهاند.
بر اساس آمار گردانهای «عزالدین القسام» شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی (حماس)، در فوریه گذشته، بیش از ۱۱۰۸ خودروی نظامی ارتش رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ در نوار غزه منهدم شده است.
در همین راستا، قبل از انجام عملیات منفجر کردن تجهیزات ارتباطی در لبنان، فشار نظامی و سیاسی بر «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی افزایش یافت و تظاهراتی که علیه او وکابینهاش صورت گرفت و درخواست برای دستیابی به توافق آتشبس و تبادل اسرا بود در اوج خود بود.
جنگ غزه برای اولین بار با مفهوم وحدت میدانهای نبرد که توسط نیروهای مقاومت در منطقه پذیرفته شد، همراه شد، چیزی که رژیم صهیونیستی و غرب هرگز قبلاً آن را تجربه نکرده بودند و به دلیل تأثیرات عمده آن در جنگ، به دنبال خلاصی از آن بودند.
برخلاف دورهای قبلی نبرد که در آن فلسطینیها به تنهایی با رژیم صهیونیستی روبرو شدند، این بار حماس از حمایت «محور مقاومت» برخوردار است.
این درگیری چند جبههای رژیم صهیونیستی را مجبور کرد که نیروهای خود را بین جنوب و شمال سرزمینهای اشغالی توزیع کند؛ چراکه وحدت میدانها منجر به تخلیه شهرکهای شمال و هدف قرار گرفتن بندر ایلات و حملات موشکی و پهپادی از لبنان، یمن و عراق شد.
از این رو رژیم صهیونیستی و آمریکا به دنبال برهم زدن وحدت میدانها بودند تا این موضوع بعداً تکرار نشود که این امر از طریق پیشنهادات آمریکاییها به لبنان در سفرهای «آموس هوکشتاین» فرستاده رئیس جمهور آمریکا به لبنان مشهود بود.
در سایه این شرایط و برای کم کردن تمرکز و توجهها از غزه و فرار از فشاری که حماس بر نتانیاهو وارد کرده بود، نخستوزیر رژیم صهیونیستی مجبور شد به سمت شمال (لبنان) حرکت کند و جبهه جدیدی را علیه حزبالله بگشاید. اینکه حزبالله در حمایت از مقاومت در غزه استراتژی حملات محدود را اتخاذ کرد، استراتژی بود که نتانیاهو و آمریکا را متقاعد کرد که این جنبش و ایران خواهان جنگ نیستند.
در پی چنین اعتقادی محیط برای نتانیاهو آماده بود تا لبنان را با هدف بازگرداندن شهرک نشینان به شمال، کاهش تواناییهای حزبالله، و ساختن تصویری از پیروزی که ممکن بود بخشی از آبرویی را که از دست داده بود به اسرائیل و نتانیاهو بازگرداند، بمباران کند؛ چراکه وی در پی عملیات طوفان الاقصی وجهه رژیم صهیونیستی را مخدوش کرده بود.
عجله در ساختن تصویر پیروزی باعث شد تا خیلی زود دست نتانیاهو و ارتش او رو شود. هدف قرار دادن پیجر و دستگاههای «واکی تاکی» باعث شد که رژیم صهیونیستی به دستاوردهای خود ببالد. بر اساس اخبار منتشر شده، این اقدام بخشی از یک برنامه بلندمدت بود و تلآویو قصد داشت آنها را در زمان نبرد با حزبالله برای ایجاد ضربهای به آن در طول نبرد فعال کند.
درست چند روز پس از انفجار پیجرها سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله ترور شد. این تحولات نتانیاهو را بر آن داشت که بگوید «هیچ جایی در خاورمیانه وجود ندارد که اسرائیل نتواند به آن برسد، «جایی نیست که ما برای محافظت از مردم خود و محافظت از اسرائیل به آنجا نرویم.»
به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی روی حالت شوک و سردرگمی که ممکن است بعد از این همه حملات به حزبالله وارد شود حساب باز کرده بود و معتقد بود که حزبالله پس از این اتفاقات یا بیش از حد واکنش نشان میدهد و هر چه داشته باشد را به اراضی اشغالی شلیک خواهد کرد و در نتیجه همه کارتهایش را میسوزاند یا خواستار آتشبس میشود.
با این حال، به نظر میرسد حزبالله هدف ضربه را دریافته و خود را با آن وفق داده است، به ویژه اینکه شیخ «نعیم قاسم» معاون دبیرکل حزبالله در سخنرانی اخیر خود گفت: «حزبالله فرماندهی و کنترل با توجه به ساختار آن دنبال میکند و برای هر رهبری در هنگام آسیب دیدگی جایگزینهایی وجود دارد.
شیخ قاسم برای نشان دادن قدرت و انسجام حزبالله تاکید کرد: پس از ترور سید حسن نصرالله، عملیات مقاومت با همان سرعت و حتی بیشتر ادامه یافت و معاله ادومیم و حیفا را زدیم و به مقاومت ادامه میدهیم.
پس از ادعای رژیم اشغالگر مبنی بر آغاز عملیات زمینی در لبنان، حزبالله با بمباران تلآویو با موشک پاسخ داد و این درحالی بود که سامانههای گنبد آهنین نتوانستند با آنها مقابله کند. ظاهراً حزبالله میخواهد جنگ طولانی با تشدید تدریجی و آهسته باشد تا فرصتی برای تحکیم صفوف خود، جبران خسارات خود و فرسودگی رژیم صهیونیستی داشته باشد.
در این باره شیخ نعیم قاسم در سخنرانی خود با اشاره به اینکه حزبالله به سیاست وحدت میادین ادامه خواهد داد، گفت: ما یک ذره از مواضع سید حسن نصرالله کوتاه نمیآییم.
قبل از اینکه نتانیاهو و ارتش رژیم صهیونیستی از سرخوشی پیروزی کذایی بیدار شوند. او در حالی که آرام در تلآویو قدم میزد میخواست اینگونه نشان دهد که دیگر تحت فشار نیست، اما غافلگیری از طریق پرتاب حدود ۲۰۰ موشک توسط ایران رخ داد و ساکنان سرزمینهای اشغالی را به پناهگاهها فرستاد.
این اقدام باعث شد بسیاری از صهیونیستها در شبکههای اجتماعی به این موضوع اشاره کنند که «اکتبر ماه مصیبتهای ما است و پس از آنکه ما هنوز هفتم اکتبر گذشته را فراموش نکردهایم، امروز حماس و ایران آن را به ما یادآوری کردند.»