گذر زمان کیمیای غریبی است و نشان میدهد "نه هر که سر بتراشد قلندی داند " و تمایز اصل و فرع را نمایانتر از خورشید تموز میکند، و تا باد چنین بادا.
احسان اقبال سعید؛ شامگاه شنبه حجت الاسلام سید حسن خمینی در برنامه جریان سیما حاضر شد و مقابل دوربین پخش زنده شبکه یک از اینک و فردای خاورمیانه و بحران و جنایت در سرزمینهای اشغالی و نیز لبنان سخن گفت. در نگاه نخست شاید حضور نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و سید صاحب سخن وسیما در رسانهی رسمی چندان محل تامل و شگفتی نباشد، وامری معمول و روال در نظر آید، اما برخی در کلام و حضور آنی دارند که تمایز میآفریند و در خاطر میماند. گمان دارم حضور حجت الاسلام سید حسن خمینی از آن جنس حضور بود.
بجای استودیوهای معمول، جماران و به طور مشخص محل دیدار امام خمینی (ره) با مردم و مقامات برای گفتگو گزین شده بود و آرامش و صلابت در خاطر مانده از حضرت امام در پیوند با آن جغرافیای خاطرهساز جماران، برنامه و گفتگو را دگرگون و متفاوت جلوه میداد.
سخن گفتن سید حسن خمینی پیرامون موضوع رژیم اشغالگر و فلسطین از جنس دگر گفتگوهای رسمی و لبریز از کلی گویی و تکرار نبود. نخست با جزئیات به پیشینه پرداخت و از جریانها و اشخاص در منطقه با نام یاد کرد و ریشهی امروز را در دیروز کاوید. اشاره به ریشهی قدرتمند چپ در سرزمینهای اشغالی و نوع آرایش قوا در لبنان و ریشههای حرکت نشان داد که موضوع را دقیق کاویده و برای گفتن سخن فرجامین، نخستینههای داستان را روایت میکند.
اشاره به خاطراتی از حضرت امام خمینی (ره) و خصوصا اطمینان قلبی و توکل ایشان در روز شروع تعدی عراق به خاک کشور و نوع گفتار ایشان در برابر در زدن و اجازه برای ورود خواستن که با "بسم الله" همراه بود یاد و نام نیای ایشان را در فضای جماران طنین انداز نمود و در خاطر آورد که مردان بزرگ چگونه در عین سادگی مصمم اند و متوسل و میتوانند در لحظات هولناک و خطیر یک سرزمین و مردمان را به ساحل دفاع و نجات هدایت سازند.
بخشی از این گفتگو نگاه ملی سید حسن خمینی به رخدادها را پیش چشم نهاد. نگاهی که مدرن است و در روزگار تفاوتها و تفارقها میتواند اسباب وحدت و احترام باشد. ایشان تمام ایرانیان حتی آنانی که ممکن است برخی امور و اشخاص را قبول نداشته باشند در چتر حمایت نظام اسلامیی در برابر جنایت و بیداد اسرائیل دانستند و وقتی مجری برنامه از ایشان پرسید حتی اگر شما را قبول نداشته باشند؟ و ایشان پاسخ داد حتی اگر امام را قبول نداشته باشند.. این نگاه مدرن یک روحانی شیعه و معتقد و مومن به جمهوری اسلامی ایران، حکایت از درک و دریافت مضامین تازه و ملی در امر سیاسی است و یاد خاطرهای از امام خمینی را زنده میکند.. در روزهای ابتدایی انقلاب کسانی با مراجعه به ایشان میخواهند تا زردشتیان از شمول ادیان رسمی خارج شوند و ایشان پاسخ میدهند "یعنی از سرزمین خودشان بیرونشان کنیم" و دگر مشی و مشرب سید موسی صدر که در لبنان یگانه شد و رویهی مدارا و نوع دوستی را به روند تبدیل نمود. در همین گفتگو نام او هم گرامی داشته شد و سید حسن با ذکر خاطره از دایی مادرش و روایت اینکه لبنانیها چقدر ایشان را شبیه سید موسی میدانند هم با شیوه و محتوای بیان و هم ذکر نام و خاطره یاد سید موسی را زنده نمود.
آخر این که پیشتر جماعتی حضور سید حسن خمینی را چندان خوش نمیداشتند و حتی سعی داشتند تا امکان سخن گفتن در مجامع عمومی را هم از او سلب نمایند. در خاطر دارید که که سالگرد رحلت امام و در حرم مطهر با شعارهای پیاپی و ایجاد همهمه خواستند تا نگذارند صدای ایشان به مخاطبان برسد و البته شعار دادند"نوادهی روح الله/ سید حسن نصرالله" .. حالا و با گذشت بیش از یک دهه از آن روزگاران سید حسن خمینی در جایگاه نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در سوگ شهید سید حسن نصرالله سخن میگوید و راه مقاومت را روشن و زنده میخواند و البته آن اهالی جنجال و اهانت هم دریافته اند "بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم".
گذر زمان کیمیای غریبی است و نشان میدهد "نه هر که سر بتراشد قلندی داند " و تمایز اصل و فرع را نمایانتر از خورشید تموز میکند، و تا باد چنین بادا.