«دوری جستن از به اصطلاح دامی که اسراییل برای کشف استعدادهای نظامی ایران در حال پهن کردن است، بسیار مهم است. هیچ یک از استعدادهای نظامی، مدیریتی، فنی و فرماندهی ایران یکجا نباید استفاده شود. این احساس که ایران تمام تواناییهایش را به رخ طرف مقابل بکشد از نظر علوم استراتژیک غلط است. دست ایران نباید رو شود.»
ماشاالله شمسالواعظین گفت: هیچ یک از استعدادهای نظامی، مدیریتی، فنی و فرماندهی ایران یکجا نباید استفاده شود. این احساس که ایران تمام تواناییهایش را به رخ طرف مقابل بکشد از نظر علوم استراتژیک غلط است. دست ایران نباید رو شود.
به گزارش اعتماد، بخشهای مهم گفتوگوی شمس الواعظین را در ادامه میخوانید؛
اسراییل علاقهمند است، همه ظرفیتهای ضدصهیونیستی در منطقه را نمایان کند. این روش از طریق بمباران، سر به سر گذاشتن، حملات موشکی و رسانهای، ترور رهبران جنبشهای مقاومت و… اجرایی میشود.
اسراییل ایده اشتباهی است که در خاک خاورمیانه کاشته شده تا سرنیزه تمدن غرب در منطقه پرآشوب خاورمیانه باشد. این ادعا هم وجود دارد که اسراییل مدلی از دموکراسی را عرضه میکند! اما همه دیدند این دموکراسی چه شکل و شمایلی دارد تا چه حد توحش و بربریت سر تا پای آن را فرا گرفته است.
اسراییل امروز افق جنگ را با یک هدف جدی گسترش داده است. هدف این گسترش هم چیزی نیست جز وارد کردن جمهوری اسلامی در این میدان نبرد.
هماکنون اسراییل تصور میکند فرصتی برای مقابله با ظرفیتهای اتمی ایران برایش فراهم شده است.
اسراییل دوباره به امریکا متوسل شده است. امریکا هم میگوید، کمکت میکنم اما اینکه با ایران به نیابت تو بجنگم، ممکن نیست. معتقدم اگر اسراییل به هر شکل دست به ماجراجویی بزند، امریکا ناچار به حمایت از صهیونیستها خواهد بود.
هوشمندی ایران، دوری جستن از دامی است که اسراییل و امریکا در حال پهن کردن آن هستند. تهدید استراتژیک ایران، در ظاهر توانایی اتمی است، آنها میخواهند به این ظرفیت آسیب بزنند، چون ممکن است ایران در برابر هر نوع ماجراجویی پاسخ محکمی نشان دهد، بنابراین امریکا در دفاع از اسراییل و اینکه حس ویرانی و شکست به اسراییل دست ندهد، وارد میدان میشود.
نکته تاسفآور این است که برخی تندروها در ایران در زمین اسراییل و امریکا بازی میکنند. مثلا موضوع را سادهسازی کرده و میپرسند: «موشکها را ساختهایم برای کی؟» انگار وقتی سلاحی ساخته میشود حتما باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۷۰ سال از معاهده کنترل سلاحهای استراتژیک میگذرد؛ هیچ کدام از زرادخانههای روسیه یا امریکا تکان نخورده و مورد استفاده قرار نگرفتهاند. بلکه این سلاحها تنشها را کنترل کرده و بازدارندگی ایجاد میکنند. اساسا معنای داشتن سلاح، بازدارندگی است. سیستم پدافند امریکا دیگر برای موشکهای حزبالله و یمن و… نیست، بلکه تنها برای جلوگیری از حمله موشکی ایران به اسراییل است.
برخی اخبار حاکی است که ماکتهایی از ایران در صحرایی در کالیفرنیا بازسازی شدهاند تا آماده نبرد احتمالی با ایران شوند.
دوری جستن از به اصطلاح دامی که اسراییل برای کشف استعدادهای نظامی ایران در حال پهن کردن است، بسیار مهم است. هیچ یک از استعدادهای نظامی، مدیریتی، فنی و فرماندهی ایران یکجا نباید استفاده شود. این احساس که ایران تمام تواناییهایش را به رخ طرف مقابل بکشد از نظر علوم استراتژیک غلط است. دست ایران نباید رو شود.
اگر قرار است سیستم راهبردی ایران از سلاحهای کلاسیک و متعارف به سلاحهای غیرکلاسیک و غیرمتعارف، ارتقا پیدا کند، دلایل آن در یک تصویر بزرگتری باید طرح و بررسی شود. مثلا موضوع جهان چند قطبی، موضوع نزاع چین و امریکا و قرار گرفتن ایران در بخشی از این محور و… منطقیتر است. اسراییل بسیار کوچک است برای اینکه ایران به خاطر آن تغییر دکترین بدهد.
در اطراف ایران ۶ قدرت اتمی وجود دارد؛ روسیه، هند، پاکستان، اسراییل و تعدادی از کشورهای مشترکالمنافع در آسیای مرکزی ازجمله این کشورها هستند. ایران در تیررس این کشورها قرار دارد. ایران سیستم دفاعی خود را بر اساس سلاحهای کلاسیک چیده، اما تداوم این وضع دشوار است. یا باید منطقه کلا عاری از سلاحهای هستهای شود یا اینکه ایران هم بتواند دکترین دفاعی خود را در حد چالشهای پیش رو ارتقا دهد.