bato-adv
bato-adv
فرحبخش، کارگردان سینما :

ما ورشکسته‌ایم؛ سینما، دانشگاه و فرهنگستان نیست، صرفاً سرگرمی است

ما ورشکسته‌ایم؛ سینما، دانشگاه و فرهنگستان نیست، صرفاً سرگرمی است

محمدحسین فرحبخش، تهیه‌کننده و کارگردان سینما، وضعیت سینمای ایران را اسفناک می‌داند و معتقد است سینما اصلاً هم دانشگاه نیست. او از نظر محتوایی و اقتصادی هم سینما را ورشکسته اعلام می‌کند.

تاریخ انتشار: ۱۲:۵۷ - ۰۱ آبان ۱۴۰۳

ما نباید برای مسئولان فیلم بسازیم که لاجرم سینما را هم دانشگاه بدانیم، سینما را دولت و مدیران باید به عنوان سرگرمی نگاه کنند و گرنه وضع همین است. اینها را محمدحسین فرحبخش، تهیه کننده و فیلمساز عنوان می‌کند و تاکید دارد باید برای موفقیت فیلم‌ها به داستان آن توجه شود.

به گزارش تابناک، محمد حسین فرحبخش اظهاراتی درباره سینما دارد که انگار قرار بر این است کلیت فلسفه حاکم بر این صنعت یا هنر را از نو مرور کنیم و نگاهی دیگر به ماجرا داشته باشیم.در ادامه می‌توانید متن این گفتگو را بخوانید.

ما ورشکسته‌ایم؛ سینما، دانشگاه و فرهنگستان نیست، صرفاً سرگرمی است

حال سینما چطور است؟

حال سینما از نظر سینماداری و سالن‌های سینما خیلی خوب است، سینماداری در دو سه سال گذشته بی‌نظیر بوده است. سالن‌های سینما بهره‌مند شدند و ما نزدیک به ۱۰۰۰ سالن سینما داریم و خیلی از سالن‌های دیگر هم داریم که در شرف افتتاح هستند. الان هر کسی می‌خواهد پاساژ یا مال بسازد قطع به یقین سینما هم در آن می‌سازد که پاخورش بیشتر شود، اما این به نفع سینما داراست نه به نفع سینمای ایران.

چطور؟ 

سینمای ایران یک ورشکسته مطلق است، البته این ورشکستگی مطلق مال این سال‌ها نیست و از سال ۱۳۶۲ شروع شده است. شما آمار فیلم‌ها را اگر بگیرید یکسره ورشکست شده است. من یک مثال برای شما بزنم از ۱۳۶۲. آقای انوار بهشتی آن موقع آمده بودند. یک روزی پیش انوار بهشتی بودم بود گفت پارسال سینمای ایران ۸۸ میلیون تومان فروش داشته است، امسال که یک سال گذشته و ما آمدیم ۱۰۲ میلیون تومان، آن موقع هم بلیط ۵، ۶ تومان بود این رقم برای آن موقع خیلی بالا بود یک جای کار را نخوانده بود، من به ایشان گفتم که شما پارسال که فروش سینما ۸۸ میلیون بوده تحویل گرفتید که مربوط به ۲۲ فیلم بوده است، یعنی هر فیلمی تقریباً ۴ میلیون تومان تقریبا فروش داشته است، اما امسال که شما می‌گویید ۱۰۲ میلیون تومان فروش داشته‌ایم مربوط به ۴۴ فیلم است. این یعنی ورشکسته است.

فروش الان را هم که نگاه کنیم مثلاً سال گذشته سینما حدود ۱۳۰۰ میلیارد فروش کرده است، اما حدود ۷۰۰، ۸۰۰ میلیاردش مربوط به سه چهار تا فیلم است در صورتی ۷۰، ۸۰ تا فیلم اکران شده است. این در واقع یعنی سینما ورشکسته است.

چرا اینگونه است؟ 

تا زمانی که دولت و نظام به سینما به عنوان صرفا سرگرمی نگاه نکند وضعیت همین است و امکان ندارد سینما موفق شود، در این دو سه سال گذشته هم اگر چند فیلم فروش بالایی داشته اند به این دلیل بود که دولت نگاهش به سینما به عنوان سرگرمی بود.

این که سینما دانشگاه است یا جایی برای فلسفه، اندیشیدن و فرهنگسازی است اساسا اشتباه است، هر کس هم به این اعتقاد دارد یا آگاه نیست یا مغرض است.

یعنی سینما صرفا برای سرگرمی است؟ 

بله اولویت سینما باید سرگرمی باشد. من از همان ابتدا که وارد سینما شدم به آن از جنبه سرگرمی نگاه کردم و فیلم ساختم. من مخالف این نیستم که در فیلم حرفی زده شود، اما نباید انتظار فلسفه و دانشگاه را از آن داشت، من فیلم‌های بسیاری ساخته‌ام که به عنوان مثال تجاری بوده‌اند و سراسر آن حرف برای گفتن هم داشته است.

البته فیلم تجاری نمی‌دانم یعنی چه، از نظر من، ما فیلم پرمخاطب، متوسط مخاطب و کم مخاطب داریم.

نباید برای مسئولین فیلم ساخت فیلم را باید برای مردم ساخت.

در دو سه سال اخیر بنیاد سینمایی فارابی هر سال آقای وزیر فرهنگ و ارشاد قبلی سراغ آقای رئیسی می‌رفت و ۳۰۰، ۴۰۰ میلیارد تومان اضافه بر بودجه سالانه ارشاد از دولت می‌گرفت و خرج فیلم‌هایی می‌کرد که به فنا می‌رفت. یک فیلم نام ببرید که به درد خورده و قابل دیدن باشد، فیلم‌ها یکی از یکی آشغال‌ترند. اینگونه سینماسازی نمی‌شود، ما هم فیلم خوب داریم هم سینمای خوب.

یعنی چه؟ 

فیلم خوب یعنی این که مثلا ۷۰ فیلم در سال ساخته می‌شود، اما دو سه تای آن خوب است، سینمای خوب هم این است که اگر ۷۰ فیلم می‌سازید ۴۰ عدد آن متوسط باشد، ۱۰ عدد خوب و ۲۰ فیلم بد هم اشکال ندارد که بد باشد.

قبول دارید که سینمای امروز نه تنها فرهنگسازی نمی‌کند بلکه حتی قصه هم ندارد؟ 

لازم است که فلاش‌بک (مرور گذشته) بزنید. ما فرهنگ سینمای قبل از انقلاب سینمای را قبول نداریم و شاید یکی از علت‌هایی که انقلاب در کشور رخ داد هم همان سینمای گذشته باشد، اما سینمای گذشته تمام فیلم‌ها داستان داشتند.

بعد از انقلاب هم اوایل فیلم‌ها داستان داشتند و روندی صعودی و طبیعی را طی می‌کرد و فیلم‌ها هم فروششان روز به روز بالاتر می‌رفت. اکثر فیلم‌ها را هم بخش خصوصی می‌ساخت و موفق هم بود، شرایط سینما آنقدر خوب بوده که حتی اولین فیلم جنگی را هم بخش خصوصی ساخته و مو فق هم بوده است.
اما از سال ۶۲ که باند آقای انوار بهشتی آمدند قصه و قهرمانرااز سینما حذف کردند، متاسفانه اینها ۱۱ سال هم سرکار بودند و کاری کردند که هر مسئول دیگری هم که بعد‌ها آمد نتواند کاری کند.

اصلاً سینمای ما قصه ندارد، همین چهار تا پنج تا فیلمی که فروش کرده‌اند نیمچه قصه‌ای دارند.

شما در انتخاب پروژه‌های سینمایی چه معیار‌هایی را مد نظر قرار می‌دهید؟ 

معیار اول من قصه است. قصه با فیلمنامه فرق دارد.

چه فرقی؟

یکی از اشکالاتی که اکثراً متوجه نیستند این است که قصه اگر خوب باشد وفیلم‌نامه بد باشد می‌شود کاری کرد و آن را در ساخت فیلم درست کرد، اما اگر حتی فیلم‌نامه درست باشد و قصه‌اش جذاب و گیرا نباشد از فیلم چیزی در نمی‌آید حتی اگر خوب هم ساخته شود.

من در نوشتن قصه مردم را نگاه می‌کنم و خیلی بین مردم هستم. در بین همه اقشار مردم از مذهبی و غیر مذهبی، تا بازاری و غیربازاری حضور پیدا می‌کنم و در آخر چیزی که مردم می‌خواهند را منعکس می‌کنم.

در نوشتن قصه باید دید که ایا این مساله دغدغه مردم است یا نه و حتی برای مردم جذابیت دارد یا خیر و برای مردم قابل لمس است و با آن همذات‌پنداری می‌کنند یا نه.

ما هیچوقت قصد نداریم فیلم بد بسازیم، اما بالاخره مانند پدر و مادری که ممکن است بین فرزندانشان اشتباهی بکنند و تربیت یکی از آنها را درست انجام ندهند برای ما هم پیش می‌آید که فیلممان خوب نشود.

گفته می‌شود فیلمسازان به فرمولی رسیده‌اند برای پرفروش شدن فیلم‌های کمدی، آیا این حرف درست است؟ اگر درست است تا کی این فرمول جواب می‌دهد؟

این حرف‌ها چرت و پرت است. 

هیچ فرمولی ندارد، سینما در دنیا فرمول ندارد یک پیچیدگی‌هایی دارد و کارایی ساخته می‌شود که به مخیله هیچکس نمی‌رسد که چه فیلمی فروش می‌کند.
البته به طور مطلق آن را رد نمی‌کنم، اما به طور قطع به یقین نمی‌گویم فرمولی به دست آمده یا نه، فیلم‌هایی که با مردم ارتباط برقرار خاصی برخوردار کنند و جذابیت خاصی برای مردم داشته باشند فروشی خوبی هم می‌کنند.

اول از همه قصه و دراماتیزه شدن داستان خیلی مهم است.

اینگونه هم نیست که ارشاد فقط فیلم‌های کمدی را اکران کند و همه فروش خوبی داشته باشند، مثلا از عید امسال تا به الان ۳ یا ۴ فیلم فروش خوبی داشته‌اند.

اما فیلم‌هایی مانند بی بدن، مست عشق را هم که کمدی نیستند داشته‌ایم که فروش بالایی داشته‌اند. این داستان است که خیلی مهم است.

می‌گویند رقم فروش برخی از فیلم‌ها ساختگی است و می‌خواهند فیلم خود را پررفروش جلوه دهند، این حرف درست است؟

اینطور نیست که ۱۰۰ میلیارد فروش را ۳۰۰ اعلام کنند، اما یک معضل وحود دارد و آن هم خریدن بلیت است.

افراد هستند برای این که فیلمشان در رقابت باقی بماند و کارهایشان را پرفروش نشان دهند، خودشان بلیت‌های فیلم خودشان را می‌خرند و رقم فروش فیلمشان را بالا می‌برند، من سند دارم که شخصی چندین میلیارد تومان بلیت فیلم خودش را خریده است تا از چرخه رقابت با فیلم پرفروش دیگری که با هم اکران داشته‌اند خارج نشود.

البته این فقط در مورد بعضی فیلم‌ها صدق می‌کند همه اینطور نیستند، چون همه این قدرت را ندارند که بلیت بخرند.

فیلم‌های ارگانی اکثرا اینگونه هستند و عادت کرده‌اند که بلیت‌های خودشان را بخرند.

چرا این کار را می‌کنند؟

برای جاه‌طلبی و این‌که در چرخه اکران باقی بمانند و بگویند که رکورد جابجا کرده‌اند.

شما کارگردان و فیلم را انتخاب می‌کنید یا کارگردان‌ها از شما می‌خواهند که تهیه کننده کارشان شوید؟

من سناریوی بیشتر فیلم‌هایی که ساخته‌ام را خودم انتخاب کرده‌ام و یا سفارش داده‌ام و بعد کارگردان را انتخاب کرده‌ام، اما در خیلی موارد هم بوده که کارگردان سناریو آورده و بعد از توافق تولید کرده‌ایم.

یعنی اگر جوان‌هایی که علاقمند به کارگردانی هستند به سراغ شما بیایند از آنها حمایت می‌کنید؟

خیلی‌ها سراغ من آمده‌اند و جواب گرفته‌اند. 

خیلی‌ها هم آمده‌اند و متوجه شدم که چیزی در چنته ندارند، اما با کارگردان اولی‌های زیادی هم کار کرده‌ام و حتی برای برخی ازآن‌ها حتی فیلمنامه را هم خودم آورده‌ام.

چه توصیه‌ای به تهیه‌کنندگان جوان دارید؟ 

تهیه کننده‌های جوان باید این را مد نظر داشته باشند، داستانی که انتخاب می‌کنند باید مردمی باشد، اگر داستان مردمی انتخاب نکنند و مورد پسند مردم نباشد موفق نمی‌شوند و اگر بودجه مال خودشان باشد که نابود می‌شوند اگر همه پول سرمایه‌گذار باشد دیگر کسی به آنها اعتماد نمی‌کند.

البته الان اکثر تهیه‌کننده‌ها حق العمل کار هستند، یعنی ما تهیه‌کننده نداریم.

تهیه کننده اول باید خودش پول داشته باشد و بعد تخصص داشته باشد. پول و تخصص با هم به درد می‌خورد. از نظر من فیلمساز اصلی تهیه کننده است.

سرمایه‌گذار برای تهیه کننده تعیین تکلیف می‌کند؟

بله اگر تهیه کننده کاربلد نباشد این اتفاق می‌افتد، اما اگر حرفه‌ای باشد کار خودش را می‌کند مگر اینکه قبل از پیش تولید شرط و شروط گذاشته باشند.

اگر سینمای درست و حسابی بود لصلا نیازی به سرمایه‌گذار نبود و تهیه کننده خودش باید سرمایه‌گذار می‌بود.

قبل از انقلاب یک فیلم وجود نداشت که سرمایه‌گذار داشته باشد، ممکن است بعضی‌ها خارج از سینما با تهیه کننده شریک بوده باشند، اما در نهایت تهیه‌کننده تصمیم گیرنده بوده است.

 و کلام آخر...؟

امیدوارم رئیس سازمان سینمایی بتواند کار هنر و سینما را خوب انجام دهد و شماهم پشتیبانش باشید.

 
bato-adv
bato-adv
bato-adv