با افزایش نگرانیها در مورد ظهور «رباتهای قاتل»، استفاده از هوش مصنوعی در جنگها سوالات اخلاقی و حقوقی جدیتری را برای بسیاری از متخصصان مطرح کرده است؛ زیرا ممکن است در بسیاری از موارد پهپادها قادر به تمایز بین نیروهای نظامی و غیرنظامیان نباشند. از همین روی، افزایش ادغام هوش مصنوعی در پهپادها و سایر سیستمهای تسلیحاتی خودکار، خطرات بیشماری را در زمینه تصمیمگیری در درگیریها نظامی بدون کنترل و نظارت انسانی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی در جامعه مدرن با حضور فزاینده این فناوری در جنگهای معاصر نیز همراه شده است. روند تسلیحاتیسازی هوش مصنوعی، شباهت زیادی به رقابت تسلیحاتی هستهای در دوران جنگ سرد دارد.
به گزارش مهر؛ با افزایش چشمگیر سرمایهگذاری دولتها در توسعه پهپادهای خودکار مبتنی بر فناوری هوش مصنوعی، احتمال دارد این فناوریها به جایی برسند که پهپادها بدون نیاز به دخالت انسانی و به صورت کاملاً خودکار در حین درگیری نظامی به اتخاذ تصمیم بپردازند؛ امری که به عقیده بسیاری از منتقدان، میتواند راههای صلحآمیز حل درگیریهای نظامی را تحت تأثیر قرار دهد.
فناوری پهپادی از زمانی که در جنگ کوزوو در سال ۱۹۹۹ توسط ناتو برای شناسایی مواضع استراتژیک پنهان صربها استفاده شد تا استفاده آمریکا از آن بلافاصله پس از حملات ۱۱ سپتامبر، بهطور چشمگیری پیشرفت کرده است. پس از اینکه اعلام شد یک پهپاد «ISR» آمریکایی مکان اسامه بن لادن را شناسایی کرده، ارتش ایالات متحده بهطور فزایندهای از پهپادها با قابلیتهای تسلیحاتی گوناگون استفاده کرد و از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ بیش از ۱۴ هزار عملیات پهپادی را فقط در افغانستان انجام داد.
بر اساس گزارشهای آماری، ایالات متحده، بریتانیا و رژیم صهیونیستی همچنان بزرگترین استفادهکنندگان از پهپادها هستند و زرادخانههای آنان به صورت مداوم در حال گسترش است. ایالات متحده و بریتانیا بیش از یک دهه از پهپادهای مسلح مانند «Predator» و «Reaper»، متعلق به شرکت آمریکایی «General Atomics»، بهره بردهاند.
طبق اعلام پایگاه داده بریتانیایی «Drone Wars»، این کشور در طول چهار سال حضور نظامی در سوریه در خلال سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، بیش از ۲۴۰۰ بار از پهپادهای «Reaper» در مأموریتهای استراتژیک استفاده کرده است؛ رقمی که معادل دو مأموریت در روز محسوب میشود. همچنین پنتاگون برآورد کرده که تا سال ۲۰۳۵، حدود ۷۰ درصد نیروی هوایی ایالات متحده از هواپیماهای هدایتشونده از راه دور تشکیل خواهد شد. همزمان، رژیم اشغالگر قدس نیز پهپادهای مسلح خود را توسعه داده و آنها را در نوار غزه برای نظارت و حملات بیامان به شهروندان فلسطینی به کار گرفته است.
پنتاگون برآورد کرده که تا سال ۲۰۳۵، حدود ۷۰ درصد نیروی هوایی ایالات متحده از هواپیماهای هدایتشونده از راه دور تشکیل خواهد شد.
علاوه بر موارد ذکر شده، به طور کلی فناوری پهپادی بهسرعت در میان نیروهای نظامی در سراسر جهان در حال گسترش است. تقریباً همه کشورهای عضو ناتو اکنون قابلیت استفاده از پهپادها را در درگیریهای نظامی دارند. در پنج سال گذشته، ترکیه و پاکستان نیز برنامههای تولید پهپاد خود را تدوین و اجرا کردهاند. چین هم اکنون پهپادهای «Wing Loong» و سری «CH» خود را به چندین کشور از جمله امارات متحده عربی، مصر، عربستان سعودی، نیجریه و عراق عرضه میکند.
در چنین شرایطی حتی برخی از گروههای غیردولتی نیز از پهپادها بهره میگیرند. به عنوان مثال، در طول یک سال اخیر، حزبالله نیز از پهپادهای شناسایی برای انجام برخی عملیات علیه اشغالگران صهیونیست استفاده کرده و مبارزان حماس نیز از اکتبر ۲۰۲۳ و پس از عملیات طوفان الاقصی از پهپادها علیه این رژیم بهره میگیرند.
بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از هوش مصنوعی در جنگها به سرعت در حال گسترش است. گزارشها حاکی از آن است که اوکراین پهپادهای دوربرد خود را به هوش مصنوعی مجهز کرده است. این پهپادها میتواند به صورت خودکار بر زمین نظارت و اهداف نظامی را شناسایی کنند و ارتش اوکراین در مواردی نیز از آنها برای حملات موفق به اهدافی از جمله پالایشگاههای روسیه استفاده کرده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، رژیم اسرائیل نیز علاوه بر توسعه پهپادهای نظارتی و عملیاتی از یک سیستم هوش مصنوعی پیشرفته، موسوم به «لاوندر» در درگیری غزه استفاده کرده؛ ابزاری که موفق به شناسایی ۳۷ هزار هدف در نوار غزه شده است. کارشناسان معتقدند که بر همین اساس، میتوان تجاوز کنونی صهیونیستها به نوار غزه و جنوب لبنان را نخستین «جنگ هوش مصنوعی» توصیف کرد. با این حال، هنوز هیچ شواهدی مبنی بر استفاده از سیستمهای تسلیحاتی خودکار بدون کنترل و نظارت انسانی در درگیریهای اخیر نیز موجود نیست.
با افزایش نگرانیها در مورد ظهور «رباتهای قاتل»، استفاده از هوش مصنوعی در جنگها سوالات اخلاقی و حقوقی جدیتری را برای بسیاری از متخصصان مطرح کرده است؛ زیرا ممکن است در بسیاری از موارد پهپادها قادر به تمایز بین نیروهای نظامی و غیرنظامیان نباشند.
از همین روی، افزایش ادغام هوش مصنوعی در پهپادها و سایر سیستمهای تسلیحاتی خودکار، خطرات بیشماری را در زمینه تصمیمگیری در درگیریها نظامی بدون کنترل و نظارت انسانی به وجود میآورد. استفاده از خشونت در طول تقابلهای نظامی، ممکن است بر اساس واکنشهای غریزی ماشینهایی تعیین شود که قادر به درک پیچیدگیهای اخلاقی جنگ و تصمیمگیری درست نیستند. در چنین شرایطی پیشبینی اینکه قوانین تا چه حد میتواند با این پیشرفتهای فناورانه همراه شوند یا حتی آنها را متوقف سازند، بسیار دشوار است، اما چارچوب حقوقی فعلی قطعاً فاقد شفافیت و دوراندیشی لازم برای حل این معضل جهانی است.
در کنار سیستمهای تسلیحاتی خودکار و پهپادها، استفاده از هوش مصنوعی برای تقویت توان جنگ سایبری نیز در طول سالهای اخیر به یکی از ابعاد مهم درگیریهای نظامی تبدیل شده است. هوش مصنوعی در جنگ سایبری میتواند ابزارهایی را فراهم آورد که به کشورها اجازه میدهد به شکلی مؤثر و سریع به اهداف سایبری و زیرساختهای حیاتی و اطلاعاتی دشمنان دسترسی پیدا کنند و عملیاتهای پیچیده سایبری را با دقت بیشتری انجام دهند.
دانشگاه جورج تاون با انتشار مقالهای در ماه جولای ۲۰۲۴ به بررسی یکی از موارد شاخص استفاده از هوش مصنوعی در حملات سایبری، یعنی حملات سایبری کره شمالی به زیرساختهای کره جنوبی پرداخت. بر اساس متن این مقاله کره جنوبی در سالهای اخیر، با تهدیدات سایبری فزایندهای از سوی کره شمالی مواجه بوده که در عملیات خود از فناوریهای پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی برای حملات پیچیده استفاده کرده است.
در سال ۲۰۲۳، نهادهای عمومی کره جنوبی با افزایش بیسابقهای در حملات سایبری مواجه شدند، بهطوری که تعداد تلاشهای روزانه به ۱.۶۲ میلیون مورد رسید. این حملات، بخشهای مختلفی از جمله نهادهای عمومی، صنایع دفاعی و شرکتهای خصوصی را هدف قرار میدهند. سئول در پاسخ به این تهدیدات، در سال ۲۰۲۴ استراتژی امنیت سایبری ملی خود را بازبینی و تقویت کرد تا با افزایش همکاریهای بینالمللی، بهرهگیری از فناوریهای نوین و استحکامبخشی به دفاع سایبری خود، مقابله بهتری با تهدیدات داشته باشد.
این توانمندیها در زمینه جنگ سایبری با قابلیتهای پیشرفتهای همچون نفوذ به شبکههای حساس دشمن، شناسایی نقاط ضعف سایبری و ایجاد اختلال در سامانههای ارتباطی و اطلاعاتی دشمن همراه است. از طرفی، این فناوریها میتوانند برای تقویت دفاع سایبری نیز به کار روند و توانایی مقابله با حملات پیشرفته را افزایش دهند. این امر باعث میشود که جنگ سایبری مبتنی بر هوش مصنوعی به یک بخش حیاتی در امنیت ملی و راهبردهای دفاعی کشورهای قدرتمند تبدیل شود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که استفاده از هوش مصنوعی در جنگ سایبری نهتنها توان تهاجمی کشورها را در میدان نبرد دیجیتال افزایش داده، بلکه ساختارهای امنیتی آنها را نیز متأثر ساخته است. فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی مانند یادگیری ماشین و شبکههای عصبی امکان تقویت قدرت حملات و از سوی دیگر شناسایی و خنثیسازی حملات سایبری پیچیده را با سرعت و دقت بالاتری فراهم میکنند.
به این ترتیب، الگوریتمهای پیشرفته میتوانند شبکههای حساس دشمن را بهطور مستقل شناسایی کرده و به آنها نفوذ کنند. در جنگهای آینده، این فناوری بدون نیاز به دخالت مستقیم انسانی، آسیبپذیریها را تشخیص داده و از آنها برای تخریب سامانههای کلیدی یا به دست آوردن اطلاعات حیاتی بهرهبرداری میکند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان نظامی، این پیشرفتها، تهدیدات سایبری را به نوعی از ابزار نظامی تبدیل کردهاند که بدون درگیری فیزیکی، میتواند ضربات جدی به زیرساختهای حیاتی و حتی توان دفاعی کشورها وارد کند. از همین روی، کشورهای پیشرو در عرصه هوش مصنوعی به دنبال ایجاد ابزارهای تهاجمی قدرتمندی هستند که با کمترین دخالت انسانی به تضعیف ساختارهای حیاتی دشمن بپردازند. برای مثال، برخی از کشورها سامانههای هوش مصنوعی ویژهای را توسعه دادهاند که میتواند بهصورت بلادرنگ و با کمترین ردپای دیجیتال، به سیستمهای ارتباطی دشمن نفوذ کند و اطلاعات حساس را رهگیری کند یا حتی پیامهای جعلی را برای اختلال در فرماندهی و کنترل نیروهای دشمن ارسال کند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان نظامی، این پیشرفتها، تهدیدات سایبری را به نوعی از ابزار نظامی تبدیل کردهاند که بدون درگیری فیزیکی، میتواند ضربات جدی به زیرساختهای حیاتی و حتی توان دفاعی کشورها وارد کند.
با عنایت به این مسئله که هوش مصنوعی قادر به انطباق سریع با روشهای جدید حمله و دفاع سایبری است، در بلند مدت خطراتی مانند از دست رفتن کنترل بر عملیاتهای سایبری افزایش مییابد. به عنوان نمونه، هوش مصنوعی ممکن است در برخی موقعیتهای بحرانی به اشتباه سامانههای غیرنظامی را به عنوان هدف شناسایی کند یا در مواقع حساس، تصمیمگیریهایی انجام دهد که عواقب پیشبینینشده و مخربی داشته باشد.
به زعم اکثر کارشناسان، هوش مصنوعی در جنگهای آینده، به یکی از ارکان اصلی درگیریهای نظامی تبدیل خواهد شد و بدون شک درگیریهای نظامی دیگر به روشهای سنتی و جنگهای کلاسیک صورت نخواهد گرفت. ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، امکان هدایت از راه دور را فراهم میکنند، به گونهای که سربازان بدون نیاز به حضور فیزیکی در میدان نبرد، قادر به انجام عملیات نظامی خواهند بود. استفاده از پهپادهای خودکار، سیستمهای تسلیحاتی هوشمند و تکنیکهای جنگ سایبری، ابزارهایی هستند که در آیندهای نزدیک هوش مصنوعی را به یکی مهمترین ارکان میادین نبرد تبدیل خواهند کرد.
هوش مصنوعی قادر است با تحلیل سریع دادههای میدان جنگ، توانایی تشخیص سریع اهداف و اتخاذ تصمیمات تاکتیکی بدون دخالت انسان، امکان پیروزی با کمترین تلفات انسانی و بیشترین دقت را فراهم سازد. با این حال، این پیشرفتها هرچند در آیندهای نزدیک موجب افزایش کارآمدی عملیات نظامی و تغییر شکل و ماهیت درگیریهای این حوزه میشوند، اما به دلیل کاهش نیاز به حضور انسان در میدان نبرد، خطرات اخلاقی و حقوقی بسیاری را نیز به همراه دارند.
در نهایت میتوان چنین نتیجه گرفت که ظهور هوش مصنوعی در عرصههای نظامی باعث میشود کشورها نه تنها در جنگ فیزیکی، بلکه در عرصه سایبری نیز به رقابتی تهاجمی و بزرگ دست بزنند. هوش مصنوعی در جنگهای آینده به ابزار راهبردی بدل خواهد شد که میتواند بدون دخالت انسانی، عملیاتهای پیچیده و خطرناک را انجام دهد و این مسئله به طور کلی چهره جنگ را متحول خواهد ساخت.