bato-adv
bato-adv

راهبرد سیاست خارجی ترامپ: تکیه بر غیرقابل پیش‌بینی بودن

راهبرد سیاست خارجی ترامپ: تکیه بر غیرقابل پیش‌بینی بودن

در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سیاست خارجی او بر پایه رویکردی غیرقابل‌پیش‌بینی و جسورانه شکل خواهد گرفت. او قصد دارد با اولویت‌بخشی به منافع آمریکا، متحدان و رقبای تجاری را با فشار تعرفه‌ای به بازنگری در روابط و افزایش هزینه‌های دفاعی سوق دهد و همچنین به سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران و تلاش برای بازدارندگی اقتصادی و نظامی علیه چین ادامه خواهد داد.

تاریخ انتشار: ۱۹:۵۷ - ۰۷ آبان ۱۴۰۳

راهبرد سیاست خارجی ترامپ: تکیه بر غیرقابل پیش بینی بودنفرارو- الک راسل، سردبیر بخش ویژه فایننشال تایمز

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه بریتانیایی فایننشال تایمز، متحدان سنتی آمریکا در اروپا و شرق آسیا و حتی دشمنانش به‌خوبی دریافته‌اند که دونالد ترامپ، در صورت بازگشت به کاخ سفید، سیاست‌های خود را در هاله‌ای از ابهام نگه خواهد داشت. با این حال، مشاوران دونالد ترامپ تأکید دارند که او در برخی حوزه‌ها مواضع روشنی دارد و بی‌درنگ برای پایان دادن به جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه اقدام خواهد کرد. در کنار آن، با تهدید به افزایش تعرفه‌ها، متحدان آمریکا را به افزایش هزینه‌های دفاعی و بازنگری در روابط تجاری با واشنگتن ترغیب کرده و فشار بر چین را نیز حفظ خواهد کرد.

طرح جسورانه «اول آمریکا» که توسط مشاوران و برخی دستیاران احتمالی دونالد ترامپ در آینده مطرح شده، کشور‌ها را بر اساس معیار «میزان مازاد تجاری آن‌ها با آمریکا» ارزیابی می‌کند. سناتور بیل هاگرتی، سفیر سابق آمریکا در ژاپن در دوره اول ترامپ و یکی از چهره‌های احتمالی کابینه آینده می‌گوید: «مهم نیست که شما متحد یا رقیب هستید؛ اگر با آمریکا تجارت می‌کنید، باید اصول تجارت متقابل را رعایت کنید.»، اما منتقدان، این رویکرد ترامپ را بیش از حد عجولانه و سطحی می‌دانند. بسیاری از اقتصاددانان برجسته معتقدند این برنامه با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد و پیچیدگی‌های اقتصاد جهانی را نادیده می‌گیرد.

نگرانی متحدان آمریکا از آینده روابط با کاخ سفید در دوره دوم ترامپ واقعی است. آنها مشاهده کرده‌اند که بسیاری از چهره‌های سیاست خارجی که در دوره اول با ترامپ همسو بودند، اکنون از او فاصله گرفته‌اند. ریک گرنل، یکی از حامیان سرسخت ترامپ و گزینه احتمالی دولت آینده می‌گوید: «قابل پیش‌بینی بودن همیشه مزیت نیست. دشمنان ما خواهان پیش‌بینی‌پذیری هستند؛ اما دونالد ترامپ غیرقابل پیش‌بینی است و ما آمریکایی‌ها از این ویژگی استقبال می‌کنیم.»

سیاست‌گذاران حوزه سیاست خارجی ترامپ در واکنش به انتقاد دموکرات‌ها از «انزواطلبی» او بر آمادگی برای استفاده از قدرت نظامی تأکید دارند. آنها در مورد ائتلاف‌ها معتقدند که همکاری‌های بین‌المللی ارزشمند است، اما شرکای آمریکا باید سهم بیشتری از مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرند. در دوره نخست دولت ترامپ، فشار بر اعضای ناتو و هم‌پیمانان آمریکا در شرق آسیا برای افزایش بودجه دفاعی مؤثر بود، به طوری که تا ژوئن(خرداد) سال جاری، ۲۳ کشور از ۳۲ عضو ناتو به هدف ۲ درصد تولید ناخالص داخلی برای بخش دفاعی رسیدند؛ رقمی که نسبت به چهار سال پیش دو برابر شده است. با این حال، در صورت آغاز دوره دوم ترامپ، انتظار می‌رود فشار بیشتری بر اعضا برای افزایش این سهم اعمال شود.

آلمان و فرانسه دو اقتصاد بزرگ اروپا که اخیراً به هدف ۲ درصد دست یافته‌اند، احتمالاً در دوره دوم ترامپ با فشار بیشتری در حوزه هزینه‌های دفاعی و توازن تجاری مواجه خواهند شد. فرد فلیتز، تحلیلگر سابق سیا و از اعضای پیشین کاخ سفید ترامپ می‌گوید: «برای آلمان، فرانسه و سایر اعضای ناتو که هنوز به هدف ۲ درصد نرسیده‌اند، شرایط سخت خواهد بود؛ زیرا این موضوع برای ترامپ اهمیت زیادی دارد» فرد فلیتز که اکنون در مؤسسه سیاست اول آمریکا در مرکز امنیت ملی فعالیت می‌کند، تأکید می‌کند که سخنگوی ترامپ نیست، اما معتقد است که در دوره دوم ریاست جمهوری او، امنیت انرژی، توازن تجاری و حفاظت از زنجیره‌های تأمین از اولویت‌های کلیدی خواهند بود.

دونالد ترامپ در صورت پیروزی مجدد، سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی خود را به سطوح بی‌سابقه‌ای ارتقا خواهد داد، از جمله می‌توان به تهدید به اعمال تعرفه‌های فراگیر که شامل ۲۰ درصد بر تمام واردات و تا ۶۰ درصد بر کالا‌های چینی می‌شود، اشاره کرد. این اقدام می‌تواند روابط چندجانبه را به حاشیه رانده و به روابط دوجانبه اولویت بخشد. در این مسیر، مشاوران ترامپ همچنان بر اهمیت ائتلاف‌ها تأکید دارند، اما به شکلی متفاوت. البرج کلوبی، از دستیاران پیشین پنتاگون، معتقد است که دولت ترامپ به ائتلاف با لهستان، کره جنوبی، هند و اسرائیل که از استقلال و توانایی کافی برخوردارند و برای منافع مشترک همکاری می‌کنند، اولویت خواهد داد.

از منظر چندجانبه‌گرایی، بسیاری از سیاست‌گذاران دولت ترامپ ترجیح می‌دهند با ائتلاف‌های داوطلبانه کار کنند و به همکاری‌های نهاد‌های سنتی مانند شورای امنیت سازمان ملل تکیه نکنند. ریچارد گرنل، سفیر سابق آمریکا در آلمان، این رویکرد را گامی برای خروج از «الگوی تفکری قدیمی» می‌داند که از دیدگاه او، هنوز بر رویکرد متحدان اروپای غربی سایه افکنده است.

در ارتباط با جنگ اوکراین، دونالد ترامپ و معاون احتمالی‌اش جی‌دی ونس، از تمایل خود برای پایان دادن به درگیری صحبت کرده‌اند. پیشنهاد جی دی ونس بر خودمختاری مناطق جدایی طلب تحت حمایت روسیه در شرق اوکراین تاکید کرده است؛ هر چند این طرح در نهایت با شکست روبرو شد. مشاوران ترامپ معتقدند که نسخه جدید این طرح با ضمانت‌های اجرایی و نظارت اروپایی، اما بدون حضور نیرو‌های ناتو یا سازمان ملل، می‌تواند عملی باشد. آنها تأکید دارند که آمریکا هیچ هزینه‌ای برای اجرای این طرح نخواهد پرداخت و اروپا باید منابع مالی لازم را تأمین کند.

در مقابل، اوکراین بر این باور است که هر توافق بدون ضمانت امنیتی قوی به منزله تسلیم در برابر روسیه است و به مسکو فرصتی برای بازسازی و حمله مجدد می‌دهد. چنین توافقی همچنین می‌تواند اختلافات میان اعضای ناتو را تشدید کند، زیرا برخی از کشور‌ها ممکن است بدون حمایت آمریکا نسبت به واکنش مناسب دچار تردید شوند. 

حامیان دونالد ترامپ می‌گویند که فشار برای دستیابی به یک توافق در اوکراین ضروری است و ادامه جنگ تنها به زیان اوکراین است. آنها معتقدند که بایدن باید در همان ابتدا به گفتگو با پوتین روی می‌آورد، مشابه دوران جنگ سرد که رؤسای جمهور آمریکا با رهبران شوروی مذاکره می‌کردند. از دید آنان، عضویت اوکراین در ناتو در کوتاه‌مدت غیرواقعی بینانه است و مذاکرات دیپلماتیک می‌تواند به یک راه‌حل پایدار نزدیک‌تر باشد.

فرد فلیتز که در دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ خدمت کرده، پیشنهاد می‌دهد که با خروج موقت عضویت اوکراین در ناتو از دستور کار، روسیه به مذاکره ترغیب شود. ما این درگیری را متوقف می‌کنیم، اوکراین به ادعا‌های ارضی خود پایبند می‌ماند و مذاکرات آغاز می‌شود، اما انتظار دستیابی به توافق نهایی تا زمانی که پوتین در قدرت است، منطقی نیست.

الی کولبی، این نگرانی را که توافق احتمالی با روسیه، چین را جسورتر کند رد می‌کند و می‌گوید: «چین توجه خود را به توازن قدرت در آسیا معطوف کرده و منتظر نتیجه جنگ‌های دوردست نمی‌ماند.» به اعتقاد او، آمریکا باید قدرت دفاعی خود را برای مقابله با تهدید چین در آسیا به کار گیرد و از تعهدات بیش از حد در اروپا پرهیز کند. مایک والتز نیز به عنوان یکی از مشاوران ترامپ پیشنهاد می‌دهد که آمریکا با افزایش تولید نفت و گاز قیمت‌ها را کاهش دهد تا اقتصاد روسیه را تحت فشار قرار دهد. او معتقد است که ترامپ با درک اهرم‌های فشار اقتصادی، از «حفاری بیشتر» برای کاهش قیمت جهانی انرژی و فشار بر روسیه استفاده خواهد کرد. هرچند این رویکرد ممکن است با منافع عربستان سعودی متحد اصلی آمریکا در تضاد باشد.

دونالد ترامپ همچنین قصد دارد با فشار بر ایران به سیاست‌های تهاجمی‌اش در خاورمیانه ادامه دهد. در دوره اول ریاست‌جمهوری، وی آمریکا را از توافق هسته‌ای ایران خارج کرد و در دوره دوم، به گفته فلیتز، احتمالاً کشور‌هایی را که تحریم‌ها را نقض کنند، با تحریم‌های ثانویه مواجه خواهد کرد. فلیتز اظهار می‌دارد که ترامپ به دنبال سیاست «فشار حداکثری» بر ایران است و هدف از آن، رساندن ایران به آستانه ورشکستگی اقتصادی خواهد بود. با این حال، ترامپ تمایل زیادی به ورود به جنگ مستقیم با ایران نشان نداده است. یک دیپلمات اروپایی در واشنگتن تأکید می‌کند: «ترامپ به‌طور کلی از درگیری نظامی اجتناب می‌کند؛ از این لحاظ، او تفاوت زیادی با بایدن ندارد»

در موضوع اسرائیل، دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود هشدار داد که در صورت قدرت‌یابی کامالا هریس، اسرائیل با تهدیدی جدی روبرو خواهد شد. با این حال، اطرافیان ترامپ تأکید می‌کنند که او آماده است در صورت لزوم بر نتانیاهو برای دستیابی به صلح فشار وارد کند و حتی نتانیاهو را به واشنگتن دعوت کند تا درباره آتش‌بس و بازگرداندن گروگان‌های حماس مذاکره کند.

دونالد ترامپ به دنبال آن است که با توافقی بزرگ میان اسرائیل و عربستان سعودی، پایه‌گذار صلح پایدار در منطقه باشد. از سوی دیگر، سیاست او بر حفظ استقلال سیاست‌های اسرائیل و حق این کشور برای دفاع از خود متمرکز است. این اقدامات، در کنار تلاش برای فشار حداکثری بر ایران و احتمال توافق صلح میان اسرائیل و کشور‌های عربی، نشان از تمایل دونالد ترامپ به ایجاد تغییرات عمده در خاورمیانه و بهره‌گیری از قدرت اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا به جای ورود به درگیری‌های نظامی دارد.

مایک والتز، از چهره‌های جمهوری‌خواه در حوزه امنیت ملی، با اشاره به رشد سریع نظامی چین، هشدار می‌دهد که توسعه نیروی دریایی چین از نیروی دریایی آمریکا پیشی گرفته است و سرمایه‌گذاری‌های بیشتری برای آمادگی نظامی آمریکا نیاز است. با این حال، او تأکید می‌کند که تمرکز ترامپ بیشتر بر توافقات تجاری، تعرفه‌ها و سیاست‌های ارزی است تا ورود مستقیم به درگیری نظامی در تنگه تایوان. از دیدگاه ترامپ، استفاده هوشمندانه از قدرت اقتصادی و قدرت‌نمایی نظامی می‌تواند به بازدارندگی در مقابل چین کمک کند و مانع از وقوع درگیری‌ها شود.

دونالد ترامپ همچنین تأکید کرده که تایوان نباید حمایت آمریکا را بدیهی تلقی کند، به‌ویژه اگر چین به حمله دست بزند. با این حال، حامیان ترامپ بر این باورند که هدف نهایی او ایجاد حداکثر بازدارندگی است تا هرگونه تهاجم چین به تایوان را متوقف کند. در زمینه سیاست چین، ترامپ و بایدن در برخی حوزه‌ها هم‌نظرند؛ هر دو تعرفه‌هایی بر واردات چین وضع کرده‌اند تا از صنایع استراتژیک آمریکا حمایت کنند. با این حال، ترامپ به دنبال تحریم‌ها و تعرفه‌های گسترده‌تری است و از اروپایی‌ها نیز انتظار دارد که در این مسیر با آمریکا هم‌صدا شوند. ریچارد گرنل، از مشاوران ترامپ، می‌گوید: «ما از اروپایی‌ها خواسته‌ایم که به‌طور شفاف به اقدامات چین بنگرند و هشدار می‌دهیم که مانند نادیده‌گرفتن هشدار‌های پوتین، این اشتباه را تکرار نکنند»

با نزدیک شدن به انتخابات، ترکیب تیم ارشد ترامپ و میزان حمایت کنگره از او، به‌ویژه در مورد سیاست‌های مربوط به چین، بسیار مهم خواهد بود. مقامات بین‌المللی که از بازگشت احتمالی ترامپ نگران‌اند، امیدوارند که چالش‌ها و بی‌ثباتی‌های داخلی مانند تغییرات سریع کابینه که در دوره اول او رخ داد، مانع از اجرای برنامه‌های او شود. اما حامیان ترامپ این نگرانی‌ها را بی‌اساس می‌دانند. سناتور هاگرتی خاطرنشان می‌کند که ترامپ با آگاهی از محدودیت چهار ساله، احتمالاً اقدامات قاطع‌تری برای تقویت جایگاه آمریکا در برابر دیگر قدرت‌ها اتخاذ خواهد کرد.

bato-adv
bato-adv
bato-adv